دولت ماهانه حدود سه هزار و 400 میلیارد تومان یارانه به مردم پرداخت میکند که حدود 2 هزار میلیارد تومان آن، از محل افزایش قیمتها تامین و مابقی طبق قانون از بودجه عمومی خزانه برداشت میشود.
تا پایان هشتاد و هفتمین مرحله پرداخت یارانه که از سال 89 شروع شده، دریافتی هر خانوار تا امروز به حدود چهار میلیون تومان رسیده است. این در حالی است که این رقم حتی در مجموع نیز با درنظر گرفتن تغییرات تورمی این سالها ارزش چندانی ندارد. اگر به صورت ماهانه بررسی شود، نشان می دهد رقم 45 هزار تومانی که در زمان تورم 15 درصدی شروع به پرداخت شده تا به امروز که تورم به مرز بیش از 50 درصد نیز رسیده ارزش خود را در طول زمان از دست داده است.
این در حالیست که دولت مجبور است سالانه مبالغ هنگفتی را صرف یارانه انرژی کند. از سوی دیگر وضعیت نقدینگی در کشور به وضعیت انفجار رسیده و همین نبود نقدینگی، شرایط بازار را عوض کرده است. به نظر می رسد رفتار عاقلانه دولت این است که با سیاست گذاری اصولی نقدینگی ها را جهت دهد و به سمت تولید و ارزش افزوده هدایت کند.
مگر سرمایه گذاری کنونی ما چه میزان است؟ در حال حاضر دولت ریال لازم دارد اما آنچه در دست دارد دلار است؛ بسیاری از سرمایه گذارها برای خرید تکنولوژی و ابزار به دلار نیاز دارند. از آن سو دولت موظف است ریال را از میان مردم جمع آوری کند و مواد اولیه و کالاهای غیرواجب و غیرمفید را با دلار دولتی وارد نکند تا از خراب شدن بازار و نابودی بخش داخلی جلوگیری کرده باشد.
هرچند بخشی از این شرایط در دست دولت نیست اما باید از فعالیت این دست ها در بازار جلوگیری شود. نباید واردات بی رویه از کانال های مستقیم و غیرمستقیم و گمرک و ... به شکل کنونی، افزایش پیدا کند چراکه این رویه در نهایت به تولید داخلی لطمه خواهد زد.
آنچه مهم است آنکه بایستی به صورت بهینه رفتار شود. بهترین کار این است که سرمایه و فناوری در اختیار مردم گذاشته شود تا بتوانند تولید کنند. در حال حاضر صنایع کشور قابلیت رقابت ندارند برای مثال، لباس های ترک به وفور در سطح کشور به فروش می رسد که قیمت ها و کیفیت کار آنها به مراتب بسیار بهتر از داخل است.
یکی از مشکلات کشور، پرداخت سالانه یارانه انرژی بیش از درآمد کل نفت است. یارانه هایی که پرداخت می شود کمر اقتصاد کشور را شکسته و به نظر می رسد تمام مشکلات ما تحریم نیست بلکه پرداخت بی رویه یارانه ها نیز یکی از مهمترین مشکلات ماست؛ چراکه در هیچ نقطه از دنیا یارانه به این شکل پرداخت نمی شود.
اما متاسفانه به دلیل عدم شناخت درست مردم از ارکان اقتصادی کشور، دولت به عنوان تنها مقصر وضعیت پیش آمده شناخته شده است. حال آنکه در کشور ما نهادهای بسیاری با فعالیت اقتصادی وجود دارند که مشکلات بسیاری را بوجود می آورند اما همگان تنها دولت را مقصر می شناسند.
با توجه به وضعیت بد اقتصادی کشور از یک سو و اختلاس های کلانی که در سال های گذشته صورت گرفته، مردم اعتماد لازم و بایسته خود را از دست داده اند؛ هرچند اگر این اتفاق ها رخ نمی داد خیلی ها راضی بودند که یارانه های دست و پا گیر دولت به خاطر چشم انداز اقتصادی آینده حذف شوند. اما امروز مردم معتقدند اگر یارانه ها قطع شود احتمال اینکه به زیربنای اقتصادی کشور تزریق شود بسیار کم است. این مقوله تبدیل به شکاف عظیمی بین مردم و دولت شده است؛ به گونه ای که سرمایه داران بزرگ هم تلاش می کنند با فقیر جلوه دادن خود یارانه ها را دریافت کنند. اگر مسئولان کشور بتوانند با برخورد قانونی با اختلاس گران و کنترل های دقیق، جلوی رانت خواری ها و اختلاس ها را بگیرند مردم هم به آنها اعتماد کرده و مبحث «اعتماد ملی» در عمل شکل خواهد گرفت.
3215*3028
تا پایان هشتاد و هفتمین مرحله پرداخت یارانه که از سال 89 شروع شده، دریافتی هر خانوار تا امروز به حدود چهار میلیون تومان رسیده است. این در حالی است که این رقم حتی در مجموع نیز با درنظر گرفتن تغییرات تورمی این سالها ارزش چندانی ندارد. اگر به صورت ماهانه بررسی شود، نشان می دهد رقم 45 هزار تومانی که در زمان تورم 15 درصدی شروع به پرداخت شده تا به امروز که تورم به مرز بیش از 50 درصد نیز رسیده ارزش خود را در طول زمان از دست داده است.
این در حالیست که دولت مجبور است سالانه مبالغ هنگفتی را صرف یارانه انرژی کند. از سوی دیگر وضعیت نقدینگی در کشور به وضعیت انفجار رسیده و همین نبود نقدینگی، شرایط بازار را عوض کرده است. به نظر می رسد رفتار عاقلانه دولت این است که با سیاست گذاری اصولی نقدینگی ها را جهت دهد و به سمت تولید و ارزش افزوده هدایت کند.
مگر سرمایه گذاری کنونی ما چه میزان است؟ در حال حاضر دولت ریال لازم دارد اما آنچه در دست دارد دلار است؛ بسیاری از سرمایه گذارها برای خرید تکنولوژی و ابزار به دلار نیاز دارند. از آن سو دولت موظف است ریال را از میان مردم جمع آوری کند و مواد اولیه و کالاهای غیرواجب و غیرمفید را با دلار دولتی وارد نکند تا از خراب شدن بازار و نابودی بخش داخلی جلوگیری کرده باشد.
هرچند بخشی از این شرایط در دست دولت نیست اما باید از فعالیت این دست ها در بازار جلوگیری شود. نباید واردات بی رویه از کانال های مستقیم و غیرمستقیم و گمرک و ... به شکل کنونی، افزایش پیدا کند چراکه این رویه در نهایت به تولید داخلی لطمه خواهد زد.
آنچه مهم است آنکه بایستی به صورت بهینه رفتار شود. بهترین کار این است که سرمایه و فناوری در اختیار مردم گذاشته شود تا بتوانند تولید کنند. در حال حاضر صنایع کشور قابلیت رقابت ندارند برای مثال، لباس های ترک به وفور در سطح کشور به فروش می رسد که قیمت ها و کیفیت کار آنها به مراتب بسیار بهتر از داخل است.
یکی از مشکلات کشور، پرداخت سالانه یارانه انرژی بیش از درآمد کل نفت است. یارانه هایی که پرداخت می شود کمر اقتصاد کشور را شکسته و به نظر می رسد تمام مشکلات ما تحریم نیست بلکه پرداخت بی رویه یارانه ها نیز یکی از مهمترین مشکلات ماست؛ چراکه در هیچ نقطه از دنیا یارانه به این شکل پرداخت نمی شود.
اما متاسفانه به دلیل عدم شناخت درست مردم از ارکان اقتصادی کشور، دولت به عنوان تنها مقصر وضعیت پیش آمده شناخته شده است. حال آنکه در کشور ما نهادهای بسیاری با فعالیت اقتصادی وجود دارند که مشکلات بسیاری را بوجود می آورند اما همگان تنها دولت را مقصر می شناسند.
با توجه به وضعیت بد اقتصادی کشور از یک سو و اختلاس های کلانی که در سال های گذشته صورت گرفته، مردم اعتماد لازم و بایسته خود را از دست داده اند؛ هرچند اگر این اتفاق ها رخ نمی داد خیلی ها راضی بودند که یارانه های دست و پا گیر دولت به خاطر چشم انداز اقتصادی آینده حذف شوند. اما امروز مردم معتقدند اگر یارانه ها قطع شود احتمال اینکه به زیربنای اقتصادی کشور تزریق شود بسیار کم است. این مقوله تبدیل به شکاف عظیمی بین مردم و دولت شده است؛ به گونه ای که سرمایه داران بزرگ هم تلاش می کنند با فقیر جلوه دادن خود یارانه ها را دریافت کنند. اگر مسئولان کشور بتوانند با برخورد قانونی با اختلاس گران و کنترل های دقیق، جلوی رانت خواری ها و اختلاس ها را بگیرند مردم هم به آنها اعتماد کرده و مبحث «اعتماد ملی» در عمل شکل خواهد گرفت.
3215*3028
کپی شد