در سرمقاله روزنامه امروز نوشته محمد راعی فرد، با عنوان آیا ما کشور ثروتمندی هستیم؟!! آمده است: همیشه به یاد حرف یکی از دبیران دوران دبیرستانم در تهران می افتم که خدایش بیامرزد، حرف آن روزهای او در فضایی در کلاس درس مان چند بار در طول سال تحصیلی زده شد که جامعه آنروز ایران چون امروز اصلا سیاسی نبود.
می گفت: به نظر من وجود نفت در سرزمین ما نه اینکه لطف خدا نیست بلکه خشم اوست نسبت به ما!! چقدرخوب می شد که ما نفت نمی داشتیم مثل بسیاری از کشورهای دیگر دنیا که اتفاقا درصد قابل توجهی از آنان جزو کشورهای جهان اولی و یا پیشرفته اند.
نفت شده ابزاری برای استعمار خارجی و استثمار و خوابیدن درباد درآمدهای بزرگ آن در داخل.
این ماده سیاه و چرب و سنگین که مفتخر به نام طلای سیاه شده دراصل طلایش برای کشوری همچون ژاپن است که بدون داشتن قطره ای نفت و یا گاز طبیعی آن را از تولیدکننده با قیمت مصوب جهانی می خرد و در باز تولیدآن به هزاران نوع ماده اولیه گاه تا صدها برابر آنچه که خریده می فروشد !!
آنگاه این ما و سایر کشورهای تولید کننده نفت هستیم که باید عزای پایین آمدن قیمت جهانی اش را بگیریم چرا که تمام اقتصاد، فرهنگ و سیاستشان به نفت وابسته است.
چه خوب می شد که نفت نداشتیم اما بجایش فرار مغزها به آنسوی آب را هم اینگونه تاسف بار نداشتیم، کاش نفت نداشتیم اما داشته هایمان را قدر می دانستیم و با هوش ایرانی و انگیزه او تاکنون می توانستیم از شرایط مطلوب تر و امید به زندگی بهتری برخوردار بودیم!
کاش نفت نداشتیم تا خلاقیت های به فنا رفته مان به جهان می آموخت که ما چگونه قوم و قبیله چند هزارساله ایم، کاش نفت نمی داشتیم تا برپای خویش می ایستادیم و نیاز به سواری گرفتن از دوش نفت نداشتیم،
کاش نفت نمیداشتیم تا جامعه ای را تجربه می کردیم بسیار متفاوت تر از جامعه امروزمان، کاش نفت نمی داشتیم که اینگونه اقتصاد، سیاست و فرهنگ مان معتاد و آلوده درآمد آن نمی شد، کاش نفت نداشتیم تا...
با15 هزار میلیارد دلار قیمت کل داشته های نفت و گازمان کشور ثروتمندی به حساب نمی آییم که سال هاست بر نشستن بر اقیانوس نفت و گاز داریم به خودمان می بالیم و فکرمان را از این داشته دوپینگ می کنیم و از داشته های اصلی و اصیلمان دور و دورتر می شویم.
حیف نمی شود درب چاه ها را پلمپ کنیم و یکبار و برای همیشه این دندان لق و دردآلود را می کندیم و بیرون می انداختیم و دل خوش می کردیم به داشته های فکری و اندیشه های ناب خودمان، تولیدثروت می کردیم آن هم با تولید پول، اما نه با احساس و شعار با فهم، دانایی، تفکر، برنامه ریزی و احترام به حقوق همه مردم، مگر ژاپن چه کرد که ما از انجام آن عاجزیم؟!
مگر سوئیس، سوید و بلژیک و... چه کردند که ما توان انجامش را در خود نمی بینیم؟!!
نفت ما را از خودمان گرفت و دور کرد، آنقدر دور که حتی مفهوم ارجحیت منافع عمومی برمنافع شخصی را نمی فهمیم!!
نمی دانیم احترام به قانون حتی اگر به نفع مان نباشد یعنی چه ! درک نمیکنیم که کار و تلاش همگانی معنایش چیست! وقتی می گویند در ژاپن مردن از شدت کار زیاد یک افتخارملی است به آنها می خندیم و پالوده مان رامیخوریم !!
اصلا نیاموخته ایم که صرفه جویی چیست و چه منافع دراز مدت برای همه دارد ، این همه از داشته ای است نافرم و نابودکننده به نام نفت...ما اصلا کشور ثروتمندی نیستیم، فقرمالی که نتیجه اش حداقل 35درصد زیر فقر است و فقرشدیدفرهنگی و سیاسی که نتیجه اش شده تداوم همان فقر اقتصادی که درصدش دارد رو به اوج می گذارد...کاش نفت نمیداشتیم کاش
7559*2047* خبرنگار- امیرشاهین نابیی فر* انتشار - عباسقلی اشکورجیری*
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.