ادامه این سرمقاله به این شرح است: حالا اگر این یک راه هم بسته باشد چقدر احتمال وجود دارد که بی راهه را انتخاب نکنیم؟ مسأله ای را در نظر بگیرید که برای حل کردنش نیاز به صحبت و تفاهم است، حالا اگر مسیر تفاهم و صحبت را ببندند و یا به مستندات وگلایه هایمان توجه نکنند.
چقدر احتمال وجود دارد که راههای غیر عادی و شاید غیرقانونی را برای حل مسأله انتخاب نکنیم؟
استان یا شهری را در نظر بگیرید که مسؤولان برای حل مشکلات شهروندانش فقط قول داده اند، حالا در جایی که برای حل مشکلات نیاز مبرم به اعتماد شهروندان به این قول ها وجود دارد اگر قول ها زیاد و عمل ها کم شوند و یا در ادامه ی راه، حل مشکل از روند طبیعی اش خارج شود چقدر احتمال وجود دارد که نوع رفتار، ادبیات، گفتمان و اقدام شهروندان در همان مسیر طبیعی باقی بماند؟ قطعاً خیلی کم.
این ها همان نتیجه ایست که مدیریت های کُند و بی اثر در سرنوشت شهرها و شهروندانش می گذارد و متأسفانه این نتیجه، نتیجه مثبت و قابل قبولی نیست. به این چند مثال توجه بفرمایید! در شهری مثل بیرجند و در استانی مثل خراسان جنوبی، یکی از صنوف تمایل به گران شدن گوشت و جلوگیری از عرضه ی ارزان آن دارد، برای چند روزی قصابی ها خالی از گوشت می شود، آستانه ماه رمضان است و شهروندان به شدت تحت فشار و در تکاپوی مهیا کردن گوشت! چه اتفاقی می افتد؟
مردم به قصابی های خانگی و خارج از محدوده ی نظارت های سازمانی روی می آورند، حتی تعدادی از روستانشینان مرزی از کشور همسایه گوشت ارزان وارد می کنند، و این درحالیست که از آن طرف هر روز رادیو و تلویزیون و رسانه ها از بیماری وبا ما را می ترسانند! یک مثال دیگر.
در شهری مثل بیرجند با شروع تابستان و گرمای هوا مصرف آب افزایش پیدا می کند، سوء مدیریت، ساخت و سازهای خارج از محدوده و انشعابات غیرقانونی به همراه مشکلات فنی، باعث قطعی آب در روستاهای پرجمعیت حاشیه شهر می شود، مردم برای تأمین آب شرب، به قنات های اطراف روستا روی می آورند، خطر باز هم در کمین است، مثالی دیگر.
در شهری مثل بیرجند که شهری جوان و پرانرژیست، علیرغم سکوت معنا دار سازمانهای متولی برای وضعیت جوانان شهر، هر شب 10 ها موتور سوار در حاشیه بلوار فرودگاه دور هم جمع می شوند و خارج از دغدغه های جانی و مالی و در غیاب هرگونه نظارتی که حداقل در صحنه وقوع حادثه تضمین کننده سلامتشان باشد، به نمایش مهارتهایی می پردازند که اعجاب آور و دلهره انگیز است.
چون مکانی برای تخلیه انرژی آنها وجود ندارد، چون اولویت های ورزشی و فرهنگی در این شهر کاملاً متفاوت تعریف شده اند. مثالی دیگر.
در همین شهر در کوچه ها، خیابانها، شریانها و مسیرهای اصلی شهر برای هفته ها بسته می شوند و شهروندان از گوشه و کنار راهی باز می کنند و هر روز از کنار خطر به سلامت می گذرند، در حالی که 10 ها تابلو به همین شهروندان هشدار می دهند و یک دهم آن برای تسریع درپایان پروژه ها به پیمانکار هشدار داده نمی شود. خلاصه اینکه در شهر برای عبور از قانون، بهانه فراوان است، اما این حقی برای بهانه به دست مردم دادن ایجاد نمی کند. بعضی از مدیران این بهانه های کوچک و بزرگ را با مدیریت های کُند و بی اثرشان به مردم می دهند، مدیرانی که نه از مردم شناخت دارند و نه از زیرساخت های یک مدیریت توانمند. ما در آینده ضربه های محکمی از این مدیران با سیاق مدیریتی که از آن در بالا نام برده شد، خواهیم خورد.
مدیرانی که چابک، توانمند و سریع نیستند، مدیرانی که بیشتر از مدیریت هایشان، فربه و چاق و کُند هستند، و البته ضربه هایی که نه تنها خسارت های جانی و مالی برای شهروندان خواهد داشت، بلکه عقب ماندگی های تاریخی این استان را باز هم تشدید خواهد کرد.
نمی دانم، شاید تصور و آرزوی حضور مدیران کوماندویی در استان ما مثل آنچه در بسیاری از استانها شاهدش هستیم، تصوری باطل و آرزویی محال باشد، شاید هم با کمی بیرون آمدن از پوسته ی انفعال و مصلحت اندیشی و منفعت بینی، و با کنار گذاشتن رودربایستی های بی معنای سیاسی و اجتماعی، این خطر بزرگ را بتوان از سر استان دور کرد.
این هم همتی می خواهد که مطالبه اش را باید مردم و رسانه ها از مدیران اجرایی کشور و استان داشته باشند، وگرنه سرنوشت همان است که گفته شد.
سایت ایرنا خراسان جنوبی www.irna.ir/skhorasan
کانال اطلاع رسانی : http://telegram.me/birjand
7559* 6054*خبرنگار- امیرشاهین نایبی فر*انتشاردهنده - مریم پنجابی *
چقدر احتمال وجود دارد که راههای غیر عادی و شاید غیرقانونی را برای حل مسأله انتخاب نکنیم؟
استان یا شهری را در نظر بگیرید که مسؤولان برای حل مشکلات شهروندانش فقط قول داده اند، حالا در جایی که برای حل مشکلات نیاز مبرم به اعتماد شهروندان به این قول ها وجود دارد اگر قول ها زیاد و عمل ها کم شوند و یا در ادامه ی راه، حل مشکل از روند طبیعی اش خارج شود چقدر احتمال وجود دارد که نوع رفتار، ادبیات، گفتمان و اقدام شهروندان در همان مسیر طبیعی باقی بماند؟ قطعاً خیلی کم.
این ها همان نتیجه ایست که مدیریت های کُند و بی اثر در سرنوشت شهرها و شهروندانش می گذارد و متأسفانه این نتیجه، نتیجه مثبت و قابل قبولی نیست. به این چند مثال توجه بفرمایید! در شهری مثل بیرجند و در استانی مثل خراسان جنوبی، یکی از صنوف تمایل به گران شدن گوشت و جلوگیری از عرضه ی ارزان آن دارد، برای چند روزی قصابی ها خالی از گوشت می شود، آستانه ماه رمضان است و شهروندان به شدت تحت فشار و در تکاپوی مهیا کردن گوشت! چه اتفاقی می افتد؟
مردم به قصابی های خانگی و خارج از محدوده ی نظارت های سازمانی روی می آورند، حتی تعدادی از روستانشینان مرزی از کشور همسایه گوشت ارزان وارد می کنند، و این درحالیست که از آن طرف هر روز رادیو و تلویزیون و رسانه ها از بیماری وبا ما را می ترسانند! یک مثال دیگر.
در شهری مثل بیرجند با شروع تابستان و گرمای هوا مصرف آب افزایش پیدا می کند، سوء مدیریت، ساخت و سازهای خارج از محدوده و انشعابات غیرقانونی به همراه مشکلات فنی، باعث قطعی آب در روستاهای پرجمعیت حاشیه شهر می شود، مردم برای تأمین آب شرب، به قنات های اطراف روستا روی می آورند، خطر باز هم در کمین است، مثالی دیگر.
در شهری مثل بیرجند که شهری جوان و پرانرژیست، علیرغم سکوت معنا دار سازمانهای متولی برای وضعیت جوانان شهر، هر شب 10 ها موتور سوار در حاشیه بلوار فرودگاه دور هم جمع می شوند و خارج از دغدغه های جانی و مالی و در غیاب هرگونه نظارتی که حداقل در صحنه وقوع حادثه تضمین کننده سلامتشان باشد، به نمایش مهارتهایی می پردازند که اعجاب آور و دلهره انگیز است.
چون مکانی برای تخلیه انرژی آنها وجود ندارد، چون اولویت های ورزشی و فرهنگی در این شهر کاملاً متفاوت تعریف شده اند. مثالی دیگر.
در همین شهر در کوچه ها، خیابانها، شریانها و مسیرهای اصلی شهر برای هفته ها بسته می شوند و شهروندان از گوشه و کنار راهی باز می کنند و هر روز از کنار خطر به سلامت می گذرند، در حالی که 10 ها تابلو به همین شهروندان هشدار می دهند و یک دهم آن برای تسریع درپایان پروژه ها به پیمانکار هشدار داده نمی شود. خلاصه اینکه در شهر برای عبور از قانون، بهانه فراوان است، اما این حقی برای بهانه به دست مردم دادن ایجاد نمی کند. بعضی از مدیران این بهانه های کوچک و بزرگ را با مدیریت های کُند و بی اثرشان به مردم می دهند، مدیرانی که نه از مردم شناخت دارند و نه از زیرساخت های یک مدیریت توانمند. ما در آینده ضربه های محکمی از این مدیران با سیاق مدیریتی که از آن در بالا نام برده شد، خواهیم خورد.
مدیرانی که چابک، توانمند و سریع نیستند، مدیرانی که بیشتر از مدیریت هایشان، فربه و چاق و کُند هستند، و البته ضربه هایی که نه تنها خسارت های جانی و مالی برای شهروندان خواهد داشت، بلکه عقب ماندگی های تاریخی این استان را باز هم تشدید خواهد کرد.
نمی دانم، شاید تصور و آرزوی حضور مدیران کوماندویی در استان ما مثل آنچه در بسیاری از استانها شاهدش هستیم، تصوری باطل و آرزویی محال باشد، شاید هم با کمی بیرون آمدن از پوسته ی انفعال و مصلحت اندیشی و منفعت بینی، و با کنار گذاشتن رودربایستی های بی معنای سیاسی و اجتماعی، این خطر بزرگ را بتوان از سر استان دور کرد.
این هم همتی می خواهد که مطالبه اش را باید مردم و رسانه ها از مدیران اجرایی کشور و استان داشته باشند، وگرنه سرنوشت همان است که گفته شد.
سایت ایرنا خراسان جنوبی www.irna.ir/skhorasan
کانال اطلاع رسانی : http://telegram.me/birjand
7559* 6054*خبرنگار- امیرشاهین نایبی فر*انتشاردهنده - مریم پنجابی *
کپی شد