ادامه مطلب به این شرح است: آمارهایی که بیانگر توسعه یافتگی در زمینه هایی چون اقتصاد و فرهنگ و سیاست است و برآن مبنا کشورها را رتبه بندی می کنند.
در پس ظاهر ارقام و درجه بندی هایشان واقعیات و حقایقی قراردارد که برآن مبنا منزلت و برخورداری از مواهب و امکانات به اصطلاح کشورهای جهان اولی پشت سرهم صف می کشند.
چرایی تبدبل شدن یک کشور به مدینه فاضله بامرزبندی هایی که آسایش و آرامش را برای مردمش به ارمغان می آورد نشات گرفته از خرافات و درهم ریختگی و بی قانونی و فساد و تعفن روابط پیش و روی پرده سیاسیون اش نیست.
بلکه نتیجه سال ها ممارست و تمرین و آزمایش و خطا و پایبندی به اصول و قوانین دست نوشت خودشان است.
به نظر صاحبان تفکر و اندیشه و متخصصان جامعه شناس هیچ کشوری موفق نمی شود مگر بر شالوده و پی مستحکمی چون آموزش و پرورش، بنیانی که هرچقدر به آن پرداخته شود و سرمایه مالی و نیروی انسانی و متخصصان را تزریق کنند باز آنقدر فضا دارد که طرح و شیوه و روش هایی نو و بدیع را دو باره زایی و بازآفرینی کند.
سیستم و باور در نظام آموزش و پرورش کشور ما از آنچنان نگاه سنتی برخورداراست که در آستانه سال 1400شمسی هنوز روش های مدرسه رشدیه و دارالفنون نقش می آفریند !!!
نظامی که با تبدیل شدن به آزمایشگاهی به وسعت ایران و تغییراتی دایم فقط چهره اش را دایم نقاشی می کنیم و شکل صورتش را عوض می کنیم.
نظامی که هنوز محتوای کتب درسی اش با کمی تغییر چونان مکتبخانه های سده قبل خان باجی و یا معلمی عبوس و گزک به دست که دانش آموزانش را می ترساند.
نظامی که هنوز سیستم محفوظاتی درآن حرف اول را می زند، نظامی که با تمام پروپاگاندای ظاهرش همان سنت گذشته برقراراست، نظامی که در آن نه معلم می داند که جایگاهش در سیستم آموزشی کجاست و نه شاگرد توان بروزخلاقیت دارد و نه خانواده ، خویش را در این نظام آموزشی ملزم به همکاری می بیند، نظامی که در آن هنوز نمره حاکم بر کلاس و روح دانش آموز است و تمام شخصیت اش با آن سنجیده می شود.
نظام درس در کشورمان آموزش دارد اما پرورش ندارد و خیلی هم ندارد، پرورش را بد تعریف و فقط در چار چوب احکام دینی خلاصه اش کردند، باید پرورش را ارجح بر آموزش دانست.
خمیره کودکی که پای بر دایره اولین تجربه یادگیری اش در مدرسه می گذارد آماده و تشنه شکل گیری و پردازش است برای آماده شدن و آخته شدن در کوره ای که قرار است حکومت برایش تدارک ببیند.
قرار نیست همه مهندس یا دکتر و کامپیوتریست شوند، قرار نیست همه هنرمند و کارآفرین شوند.
قرار است در یک سیستم آموزشی نوین استعدادها کشف و انگیزه ها زنده شوند تا در بستری متشکل از زبده ترین وکارآمدترین معلمان با بیشترین امکانات آموزشی و بی دغدغه معیشتی شرایطی را فراهم آورند که خلاقیت هایی راکه در حال حاضر نه شرایطش فراهم است و نه امکاناتش سرجا ، برانگیخته گان و کارآمدان آینده کشور در هر زمینه ای آماده شوند.
از همان پایه و سال اول ابتدایی است که خبره ترین معلمین می شناسند مدیران آینده را، از همان سال اول و بر مبنای برنامه های آموزشی صحیح حس مسئولیت پذیری و قانونمندی وکمک به همنوع و ترجیح منافع جمعی به منافع فردی و تواضع و احترام حرف اول را در پرورش بازی می کند.
متاسفانه ما هنوز براین باوریم که بهترین دانش آموز ساکت ترین و بهترین کلاس آرام ترین آنهاست، مدیر مدرسه برایش سکوت و اطاعت محض بسیار مهمتر و ارزشمندتر از کلاس های زنده و فعال و دانش آموزان پرسشگر است.
درست که دیگر از چوب و فلک و دسته ترکه های چوب انار خبری نیست اماجایگزینش روش های تنبیهی شده که به مراتب اثر و دردش بسیار بیشتر از چوب کف دست است.
روش هایی که زخم می زند در تمام عمر به روح لطیف و آسیب پذیر دانش آموز.
در کشوری که هنوز در بسیاری مدارس انتفاعی اش ابزارهای آموزشی مدرن بیشتر جنبه دکور و نمایشی دارد تا کاربری دایمی آن، در جایی که پول هایی کلان هزینه می شود که دانش آموز از همان اول راه بیاموزد که امتحان غولی است وحشتناک.
که باید در طول 12 سال با آن و با یک دنیا استرس دست و پنجه نرم کند و در پایان راه تازه جنگی درمی گیرد برای پیروزی بر غولی بدتر به نام آزمون کنکور سراسری که پس از ورود به دانشگاه تبدیل به جوانی شود.
با 16سال استرس های انباشته و بی آموزش راه های زندگی بهتر و درنهایت بیکاری و یا گمارده شدن در جایی که هیچ ربطی به مدرک و علایق اش ندارد.
و این چرخه معیوب و ناکارآمدی است که همچنان ادامه دارد وباتعصب برهمان طبل کوبیده می شود.
از کشوری که سیستم آموزش و پرورش ناکارآمدی دارد و توان خروج از پیله ضخیم تفکر رسوب کرده سنتی را ندارد نمی توان انتظار داشت که راه به سوی خروجی از جهان سوم داشته باشد.
کشوری که مردم اش در مدارس اش نیاموخته باشند که مطالعه و کتاب از الزامات زندگی امروز است باید در تصادفات جاده ای و استفاده از لوازم آرایش و جراحی های زیبایی و فساد اداری و اقتصادی بالاترین رتبه های جهانی را داشته باشد.
توسعه نیاز به پیش نیازهایی دارد، نیاز به بزرگترین متخصصین و امکانات دارد، تا زمانی که ندانیم تنها راه رسیدن به توسعه پایدار ، داشتن آموزش و پرورشی پویا و زنده و با نشاط است باید همچنان به دنبال حلقه گمشده آموزش و پرورش باشیم.
سایت ایرنا خراسان جنوبی www.irna.ir/skhorasan
کانال اطلاع رسانی : http://telegram.me/birjand
*7559*2047*خبرنگار- امیرشاهین نایبی فر*انتشاردهنده- عباسقلی اشکورجیری*
در پس ظاهر ارقام و درجه بندی هایشان واقعیات و حقایقی قراردارد که برآن مبنا منزلت و برخورداری از مواهب و امکانات به اصطلاح کشورهای جهان اولی پشت سرهم صف می کشند.
چرایی تبدبل شدن یک کشور به مدینه فاضله بامرزبندی هایی که آسایش و آرامش را برای مردمش به ارمغان می آورد نشات گرفته از خرافات و درهم ریختگی و بی قانونی و فساد و تعفن روابط پیش و روی پرده سیاسیون اش نیست.
بلکه نتیجه سال ها ممارست و تمرین و آزمایش و خطا و پایبندی به اصول و قوانین دست نوشت خودشان است.
به نظر صاحبان تفکر و اندیشه و متخصصان جامعه شناس هیچ کشوری موفق نمی شود مگر بر شالوده و پی مستحکمی چون آموزش و پرورش، بنیانی که هرچقدر به آن پرداخته شود و سرمایه مالی و نیروی انسانی و متخصصان را تزریق کنند باز آنقدر فضا دارد که طرح و شیوه و روش هایی نو و بدیع را دو باره زایی و بازآفرینی کند.
سیستم و باور در نظام آموزش و پرورش کشور ما از آنچنان نگاه سنتی برخورداراست که در آستانه سال 1400شمسی هنوز روش های مدرسه رشدیه و دارالفنون نقش می آفریند !!!
نظامی که با تبدیل شدن به آزمایشگاهی به وسعت ایران و تغییراتی دایم فقط چهره اش را دایم نقاشی می کنیم و شکل صورتش را عوض می کنیم.
نظامی که هنوز محتوای کتب درسی اش با کمی تغییر چونان مکتبخانه های سده قبل خان باجی و یا معلمی عبوس و گزک به دست که دانش آموزانش را می ترساند.
نظامی که هنوز سیستم محفوظاتی درآن حرف اول را می زند، نظامی که با تمام پروپاگاندای ظاهرش همان سنت گذشته برقراراست، نظامی که در آن نه معلم می داند که جایگاهش در سیستم آموزشی کجاست و نه شاگرد توان بروزخلاقیت دارد و نه خانواده ، خویش را در این نظام آموزشی ملزم به همکاری می بیند، نظامی که در آن هنوز نمره حاکم بر کلاس و روح دانش آموز است و تمام شخصیت اش با آن سنجیده می شود.
نظام درس در کشورمان آموزش دارد اما پرورش ندارد و خیلی هم ندارد، پرورش را بد تعریف و فقط در چار چوب احکام دینی خلاصه اش کردند، باید پرورش را ارجح بر آموزش دانست.
خمیره کودکی که پای بر دایره اولین تجربه یادگیری اش در مدرسه می گذارد آماده و تشنه شکل گیری و پردازش است برای آماده شدن و آخته شدن در کوره ای که قرار است حکومت برایش تدارک ببیند.
قرار نیست همه مهندس یا دکتر و کامپیوتریست شوند، قرار نیست همه هنرمند و کارآفرین شوند.
قرار است در یک سیستم آموزشی نوین استعدادها کشف و انگیزه ها زنده شوند تا در بستری متشکل از زبده ترین وکارآمدترین معلمان با بیشترین امکانات آموزشی و بی دغدغه معیشتی شرایطی را فراهم آورند که خلاقیت هایی راکه در حال حاضر نه شرایطش فراهم است و نه امکاناتش سرجا ، برانگیخته گان و کارآمدان آینده کشور در هر زمینه ای آماده شوند.
از همان پایه و سال اول ابتدایی است که خبره ترین معلمین می شناسند مدیران آینده را، از همان سال اول و بر مبنای برنامه های آموزشی صحیح حس مسئولیت پذیری و قانونمندی وکمک به همنوع و ترجیح منافع جمعی به منافع فردی و تواضع و احترام حرف اول را در پرورش بازی می کند.
متاسفانه ما هنوز براین باوریم که بهترین دانش آموز ساکت ترین و بهترین کلاس آرام ترین آنهاست، مدیر مدرسه برایش سکوت و اطاعت محض بسیار مهمتر و ارزشمندتر از کلاس های زنده و فعال و دانش آموزان پرسشگر است.
درست که دیگر از چوب و فلک و دسته ترکه های چوب انار خبری نیست اماجایگزینش روش های تنبیهی شده که به مراتب اثر و دردش بسیار بیشتر از چوب کف دست است.
روش هایی که زخم می زند در تمام عمر به روح لطیف و آسیب پذیر دانش آموز.
در کشوری که هنوز در بسیاری مدارس انتفاعی اش ابزارهای آموزشی مدرن بیشتر جنبه دکور و نمایشی دارد تا کاربری دایمی آن، در جایی که پول هایی کلان هزینه می شود که دانش آموز از همان اول راه بیاموزد که امتحان غولی است وحشتناک.
که باید در طول 12 سال با آن و با یک دنیا استرس دست و پنجه نرم کند و در پایان راه تازه جنگی درمی گیرد برای پیروزی بر غولی بدتر به نام آزمون کنکور سراسری که پس از ورود به دانشگاه تبدیل به جوانی شود.
با 16سال استرس های انباشته و بی آموزش راه های زندگی بهتر و درنهایت بیکاری و یا گمارده شدن در جایی که هیچ ربطی به مدرک و علایق اش ندارد.
و این چرخه معیوب و ناکارآمدی است که همچنان ادامه دارد وباتعصب برهمان طبل کوبیده می شود.
از کشوری که سیستم آموزش و پرورش ناکارآمدی دارد و توان خروج از پیله ضخیم تفکر رسوب کرده سنتی را ندارد نمی توان انتظار داشت که راه به سوی خروجی از جهان سوم داشته باشد.
کشوری که مردم اش در مدارس اش نیاموخته باشند که مطالعه و کتاب از الزامات زندگی امروز است باید در تصادفات جاده ای و استفاده از لوازم آرایش و جراحی های زیبایی و فساد اداری و اقتصادی بالاترین رتبه های جهانی را داشته باشد.
توسعه نیاز به پیش نیازهایی دارد، نیاز به بزرگترین متخصصین و امکانات دارد، تا زمانی که ندانیم تنها راه رسیدن به توسعه پایدار ، داشتن آموزش و پرورشی پویا و زنده و با نشاط است باید همچنان به دنبال حلقه گمشده آموزش و پرورش باشیم.
سایت ایرنا خراسان جنوبی www.irna.ir/skhorasan
کانال اطلاع رسانی : http://telegram.me/birjand
*7559*2047*خبرنگار- امیرشاهین نایبی فر*انتشاردهنده- عباسقلی اشکورجیری*
کپی شد