ادامه سرمقاله به این شرح است: ساعت 10صبح روز چهارشنبه در بیداری و روزمرگی مردم ، زمین در سه استان خراسان شمالی، رضوی و جنوبی برخود لرزید، حتی افغانستان نیز طعم اش را چشید، مرکز زلزله خراسان رضوی است و در عمق ده کیلومتر از عمق زمین گسل هایی که آماده جابجایی بودند توانستند تا شش درجه ریشتر زمین بالاسری شان را به مدت حدود 30 ثانیه بلرزانند.
باز این روستاها هستند که به دلیل نبود ساختارهای درست سازه ای درهم کوبیده شدند و تا مرز 100 درصد غربال شدند، خوشبختانه تلفات جانی تاکنون یک نفر است و چند مجروح، در600سال گذشته زمین لرزه ای این چنین در مشهد به ثبت نرسیده است.
اما همین چند ثانیه با کمی قدرت تکانش بیشتر شاید پرونده شهری را در هم می پیچید و فاجعه ای انسانی را در تاریخ به ثبت می رساند.
خراسان بزرگ درست در بستر کمربند زلزله جهانی آرمیده و هرچند سال یکبار صدها و هزاران نفر را جان می ستاند، زلزله های مهیب طبس، فردوس و زیرکوه را فراموش نکرده ایم که هزاران نفر را در زیر خروارها خاک مدفون کرد.
این بار و تا اینجای کار مدیریت بحران بسیار خوب و سریع عمل کرد و نیروهای امدادی به موقع وارد فاز کمک رسانی شد.
اما واقعیت های موجود و حقایق قابل توجه اشارت به این دارد که در بحران های بزرگ امکانات نرم افزاری و سخت افزاری ما بسیار محدود و ناکارآمداست.
اینکه مردم آموزش نمی بینند، اینکه تا حادثه ای رخ ننماید مسئولین و مردم درخوابی سنگین غرق اند و پس از فاجعه به فکر آموزش و پیشگیری می افتند آنهم در مقطعی که همه گرم مصیبت حادثه اند، و پس از فروکش کردن موج احساسی اولیه دو باره سکون و سکوت فراگیر می شود.
کشوری که دایم در معرض خطرات طبیعی است و توفان و سیل و زلزله و گرد وغبار و آلودگی زیست محیطی با او محشور است می بایست صدا و سیمایش دایم در حال آموزش به جامعه اش باشد که حتی این آموزش ها را در لابلای سریال های آبکی ماورایی و اعتیاد و عاشقی و گانگستری جای داد.
متاسفانه مدیریت بحران ما خود دچار بحران است، بحران در مدیریت، بحران در جذب بودجه، بحران در داشتن ابزارهای لازم و بحران در آموزش...
این بار شاهد یادآوری طبیعت بودیم که مردم و سرپناهشان را لرزاند، باشد که دل و فکر مدیران مان هم بلرزد برای مردمی که نمی دانند در کشورشان چه خبر است، در فاجعه پلاسکو دیدیم که چگونه با موج سواری بر احساسات پاک مردم، صورت مسأله به راحتی پاک شد.
آن شعله های سوزان احساسات مسئولین به یکباره سرد شد و پرونده پلاسکو را راحت بستند و هیچکس نفهمید که مقصرین پیدا و نهان اتفاقی چنین دهشتناک از چه ارگان ها و مدیرانی بودند، هیچکس نفهمید و نخواهد فهمید.
2047* خبرنگار و انتشار دهنده- عباسقلی اشکورجیری
باز این روستاها هستند که به دلیل نبود ساختارهای درست سازه ای درهم کوبیده شدند و تا مرز 100 درصد غربال شدند، خوشبختانه تلفات جانی تاکنون یک نفر است و چند مجروح، در600سال گذشته زمین لرزه ای این چنین در مشهد به ثبت نرسیده است.
اما همین چند ثانیه با کمی قدرت تکانش بیشتر شاید پرونده شهری را در هم می پیچید و فاجعه ای انسانی را در تاریخ به ثبت می رساند.
خراسان بزرگ درست در بستر کمربند زلزله جهانی آرمیده و هرچند سال یکبار صدها و هزاران نفر را جان می ستاند، زلزله های مهیب طبس، فردوس و زیرکوه را فراموش نکرده ایم که هزاران نفر را در زیر خروارها خاک مدفون کرد.
این بار و تا اینجای کار مدیریت بحران بسیار خوب و سریع عمل کرد و نیروهای امدادی به موقع وارد فاز کمک رسانی شد.
اما واقعیت های موجود و حقایق قابل توجه اشارت به این دارد که در بحران های بزرگ امکانات نرم افزاری و سخت افزاری ما بسیار محدود و ناکارآمداست.
اینکه مردم آموزش نمی بینند، اینکه تا حادثه ای رخ ننماید مسئولین و مردم درخوابی سنگین غرق اند و پس از فاجعه به فکر آموزش و پیشگیری می افتند آنهم در مقطعی که همه گرم مصیبت حادثه اند، و پس از فروکش کردن موج احساسی اولیه دو باره سکون و سکوت فراگیر می شود.
کشوری که دایم در معرض خطرات طبیعی است و توفان و سیل و زلزله و گرد وغبار و آلودگی زیست محیطی با او محشور است می بایست صدا و سیمایش دایم در حال آموزش به جامعه اش باشد که حتی این آموزش ها را در لابلای سریال های آبکی ماورایی و اعتیاد و عاشقی و گانگستری جای داد.
متاسفانه مدیریت بحران ما خود دچار بحران است، بحران در مدیریت، بحران در جذب بودجه، بحران در داشتن ابزارهای لازم و بحران در آموزش...
این بار شاهد یادآوری طبیعت بودیم که مردم و سرپناهشان را لرزاند، باشد که دل و فکر مدیران مان هم بلرزد برای مردمی که نمی دانند در کشورشان چه خبر است، در فاجعه پلاسکو دیدیم که چگونه با موج سواری بر احساسات پاک مردم، صورت مسأله به راحتی پاک شد.
آن شعله های سوزان احساسات مسئولین به یکباره سرد شد و پرونده پلاسکو را راحت بستند و هیچکس نفهمید که مقصرین پیدا و نهان اتفاقی چنین دهشتناک از چه ارگان ها و مدیرانی بودند، هیچکس نفهمید و نخواهد فهمید.
2047* خبرنگار و انتشار دهنده- عباسقلی اشکورجیری
کپی شد