این جا همیشه یک چراغی روشن است! نه، بهتر است چنین بنویسم؛ این جا همیشه چراغ باران است. چراغ هایی که به کلمات قرآنی در عید میلاد قران ناطق زمان، حضرت ولی عصر(عج) روشن می شود و روشنایی اش، نه فقط زندگان را که درگذشتگان را هم روح و ریحانی بهشتی می بخشد.
ما زیستن در فاصله یک ابر با خورشید را تجربه می کنیم و به انتظاریم تا ابرها، به فرمان حضرت حق کنار روند تا چشم در تابش بی واسطه حضرت خورشید باز کنیم. اما زیستن با یک فاصله نازک با خورشید هم حلاوتی دارد که جان را جلا می دهد و شیرین می کند کام ها را حتی اگر بیگانگان برایش شرنگ تدارک دیده باشند. زیستن با این فاصله، تنظیم رفتار با این فاصله را هم اقتضا می کند.
یعنی باید همان طور که از خورشید پشت ابر گرما و نور می گیریم باید درس زندگی هم بگیریم. باید رفتاری در پیش داشته باشیم و زبان به شرح فضیلت هایی گویا کنیم که در محضر حضرت خورشید هم جان فضاست. شیعگی هم جز این معنایی ندارد و حقیقت ایمان و اسلام هم زیستنی چنین است و قد کشیدن برمدار اخلاق. همان که اکمالش را رسول اعظم(ص) فلسفه بعثت خویش اعلام و برای تحقق اش تا مرز “لعلک باخع نفسک” پیش رفت.
او همه ما را برمدار زیبایی می خواست و یک نقطه سیاه را در پیراهن ایمان مان تاب نمی آورد. مولود فردا نیز زندگی را بر همان مدار می خواهد و خود به صفت جلالی “یا صاحب دعوت النبویه” موصوف است و در قرار مقدر الهی، در فردای ظهور، مردمان، سیمای عملی محمد را در چهره حضرت او خواهند دید که به همان نام بزرگ هم، نام بردار است و اهل ایمان را انتظار چنین تعریف شده است که باید مهیای دولت نبوی شد و زندگی را چنان سامان داد که در آن فردای مقدر، هیچ مانعی نتواند ما را از رساندن خود به حضرت حجت باز دارد و هیچ چیز نتواند راه را بر ما ببندد چه وقتی او می آید به قیام می خواند، نشستن حتی برای تشهد هم دیگر شرط انصاف نیست که باید برخاست و تا آن روز هم باید مشق برخاستن کرد و خواستن های خود را هم جوری سامان داد که عین خواسته های حضرت باشد. برای همسان سازی خواسته ها هم باید همین امروز و حتی همین لحظه شروع کرد.
همین چراغ برات هم می تواند عرصه ای باشد برای تنظیم این خواسته به این معنا که چشم بر همچشمی ها ببندیم و راه را بر اصراف ها سد کنیم و بهداشت جان و ایمان را هم رسم همیشه کنیم تا دیگرانی که دستی نه چندان پر دارند از سر مزار اموات با دل پر برنگردند و کسی نگاه خود را به ترازوی میزان اجناس روی قبر، بالا و پایین نکند.
ما با اصلاح رفتار در همین سنت زیبا می توانیم، اولین موانع را که خود خواهی و تجمل و خود نمایی است را از سر راه برداریم و به سمتی حرکت کنیم که خود را نبینیم بلکه در تماشای حضرت خداوندگار، بندگی را به عید میلاد یوسف زهرا، شوکتی مضاعف بخشیم. ان شا ا…
3028
ما زیستن در فاصله یک ابر با خورشید را تجربه می کنیم و به انتظاریم تا ابرها، به فرمان حضرت حق کنار روند تا چشم در تابش بی واسطه حضرت خورشید باز کنیم. اما زیستن با یک فاصله نازک با خورشید هم حلاوتی دارد که جان را جلا می دهد و شیرین می کند کام ها را حتی اگر بیگانگان برایش شرنگ تدارک دیده باشند. زیستن با این فاصله، تنظیم رفتار با این فاصله را هم اقتضا می کند.
یعنی باید همان طور که از خورشید پشت ابر گرما و نور می گیریم باید درس زندگی هم بگیریم. باید رفتاری در پیش داشته باشیم و زبان به شرح فضیلت هایی گویا کنیم که در محضر حضرت خورشید هم جان فضاست. شیعگی هم جز این معنایی ندارد و حقیقت ایمان و اسلام هم زیستنی چنین است و قد کشیدن برمدار اخلاق. همان که اکمالش را رسول اعظم(ص) فلسفه بعثت خویش اعلام و برای تحقق اش تا مرز “لعلک باخع نفسک” پیش رفت.
او همه ما را برمدار زیبایی می خواست و یک نقطه سیاه را در پیراهن ایمان مان تاب نمی آورد. مولود فردا نیز زندگی را بر همان مدار می خواهد و خود به صفت جلالی “یا صاحب دعوت النبویه” موصوف است و در قرار مقدر الهی، در فردای ظهور، مردمان، سیمای عملی محمد را در چهره حضرت او خواهند دید که به همان نام بزرگ هم، نام بردار است و اهل ایمان را انتظار چنین تعریف شده است که باید مهیای دولت نبوی شد و زندگی را چنان سامان داد که در آن فردای مقدر، هیچ مانعی نتواند ما را از رساندن خود به حضرت حجت باز دارد و هیچ چیز نتواند راه را بر ما ببندد چه وقتی او می آید به قیام می خواند، نشستن حتی برای تشهد هم دیگر شرط انصاف نیست که باید برخاست و تا آن روز هم باید مشق برخاستن کرد و خواستن های خود را هم جوری سامان داد که عین خواسته های حضرت باشد. برای همسان سازی خواسته ها هم باید همین امروز و حتی همین لحظه شروع کرد.
همین چراغ برات هم می تواند عرصه ای باشد برای تنظیم این خواسته به این معنا که چشم بر همچشمی ها ببندیم و راه را بر اصراف ها سد کنیم و بهداشت جان و ایمان را هم رسم همیشه کنیم تا دیگرانی که دستی نه چندان پر دارند از سر مزار اموات با دل پر برنگردند و کسی نگاه خود را به ترازوی میزان اجناس روی قبر، بالا و پایین نکند.
ما با اصلاح رفتار در همین سنت زیبا می توانیم، اولین موانع را که خود خواهی و تجمل و خود نمایی است را از سر راه برداریم و به سمتی حرکت کنیم که خود را نبینیم بلکه در تماشای حضرت خداوندگار، بندگی را به عید میلاد یوسف زهرا، شوکتی مضاعف بخشیم. ان شا ا…
3028
کپی شد