فرهنگ، نامریی ترین و آشکارترین بخش زندگی انسان است. نامرئی بودن آن از این جهت است که یک مقوله درونی است و با نظام ارزشی نهادینه شده در وجود آدمی ارتباط تنگاتنگ دارد. می توان گفت که ارزش ها؛ درونی ترین و مبنایی ترین عنصر فرهنگ را تشکیل می دهند و همه رفتارها و حالات فرد و جامعه از آن ها ریشه می گیرد. فرهنگ در هر جامعه به مثابه روح در پیکر است که موجب حیات و بقای جامعه می شود. در یک جامعه نمود و جایگاه خاص برای فرهنگ نمی توان تعیین کرد، بلکه باید گفت، فرهنگ در همه اجزا و عناصر زندگی اجتماعی ســاری و جاری اســت و هیچ فعالیتی در انسان بدون فرهنگ نیست. در ارزش های بازیافته در فرهنگ اســت کــه آدمی ارزش و مقام خود را باز می یابد و بــرای انتخاب های خود در هنگام روبه رو شدن با موقعیت های مختلف توجه لازم پیدا کند. توسعه را فرایند تحول بنیادین باورهای فرهنگی، نهادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به منظور خلق و متناسب شدن با ظرفیت های جدید و ارتقا کمی و کیفی قابلیت ها و توانایی های انسانی، آموزشی، اقتصادی و ... دانسته اند که نیل به چنین مرتبه ایی، بیش و پیش از همه، مستلزم تحول فرهنگی و ارزشی جوامع است. مطالعات و تجربیات بین المللی، جملگی مبین و مؤید این نکته است که توسعه پایدار و همه جانبه، الزاما باید از بستر نیروی انسانی بگذرد و پیش شرط توفیق، تثبیت و تداوم هرگونه توسعه و تحولی، سرمایه گذاری در توسعه انسانی به منزله رکن و هسته اصلی و محوری آن است. متاسفانه شواهد و قراین موجود حاکی از آن است که نگرش و روند کنونی آموزش و پرورش ایران و کیفیت منفی یا نازل خروجی های آن، نه تنها متضاد با موج یاد شده، بلکه حتی مغایر با ادعای طرفداران سودآوری و بهره زا بودن سرمایه گذاری در نیروی انسانی است. شاید عدم رغبت بخش خصوصی و حتی خانواده ها در مشارکت و سرمایه گذاری در بخش آموزش، و شکاف موجود بین مدرسه و دانشگاه با کارخانه و صنعت و نیز فاصله و گسست عمیق نظام آموزشی ایران با واقعیت ها و انتظارات پیرامونی اعم از ملی و فراملی از سویی، و بی انگیزه شدن دانش آموزان برای درس خواندن یا ادامه تحصیل، به ویژه در بین پسران، مهاجرت نخبگان و فرار مغزها و... از سوی دیگر؛ همگی علائم و جلوه هایی از واقعیت تلخ مزبور باشد که با توجه به نقش کلیدی سرمایه انسانی در رشد و شکوفایی کشور در بلند مدت، نشانه های امیدوارکننده ای به شمار نمی آیند. بی تردید، پیشرفت و توسعه در نظام آموزش و پرورش مانند هر نهاد دیگری نیازمند یک محیط خاص با تدارک شرایط خاص آن به ویژه وضعیت مالی و اقتصادی آن است. نمی توان آموزش و پرورش را مهمترین رکن پیشرفت جوامع نامید ولی آنرا به عنوان بزرگترین دستگاه هزینه ساز با نیروی زیاد معرفی کرد. نظام آموزشی نیازمند صرف هزینه است، اما چنانچه هزینه های صرف شده در آموزش و پرورش را به روش های «هزینه- فایده» با مقدار بازگشت سرمایه، مورد بررسی قرار دهیم، آنگاه به میزان سودآوری این سرمایه گذاری خواهیم رسید که نمونه آن مقایسه میزان بهره وری افراد با توجه به تحصیلات آنهاست. حال بر می گردم بر سر مسایل مهم آموزش و پرورش.
به نظر ما آموزش و پرورش کشور با کمبود معلم مواجه نیست، بلکه با توزیع نامناسب معلمان مواجه است که باعث ایجاد نیروی مازاد در مناطق برخوردار و کمبود معلم در برخی مناطق محروم شده است و سیاست های استخدامی این وزارتخانه نتوانسته تاکنون این معضل را حل کند. آموزش و پرورش در زمینه کیفیت آموزشی دچار مشکل است و بخشی از ضعف کیفیت آموزشی، به چگونگی جذب، آموزش و نگهداشت معلمان بر می گردد. اغلب معلمان آموزش های لازم برای حرفه معلمی را ندیده اند و در طول خدمت به ندرت در کلاس های ضمن خدمت، اطلاعات و دانش و روش های آموزشی خود را بازنگری و اصلاح کرده اند. انگیزه شغلی معلمان و دلبستگی حرفه ای آنها، پایین است، معلمان به طور مستقیم و غیرمستقیم نارضایتی خود را از اوضاع معیشتی ابراز می کنند، اغلب معلمان حقوق و مزایای پایین را عامل بی انگیزگی خود معرفی می کنند. یکی از جنبه های متناقض، نسبت هزینه های پرسنلی به سایر هزینه ها در بودجه وزارت آموزش و پرورش است. به طور متوسط در 10 سال گذشته 90 درصد اعتبارات وزارتخانه صرف پرداخت حقوق و مزایای پرسنل شده است. با این وجود پرسنل آموزش و پرورش حقوق و مزایای خود را به هیچ وجه کافی نمی دانند و دائما خود را با کارکنان دیگر دولت مقایسه کرده و احساس تبعیض آنها را رنج می دهد. به هر ترتیب آموزش و پرورش در کشور ما مسایل و حاشیه های بسیاری دارد که اهل فن باید توجه کافی بدان داشته باشند. هرچند کیفیت آموزشی در جایی مثل آموزش و پرورش خراسان جنوبی در حد قابل قبولی است که آثار آن را می توان در نتایج کارنامه های تحصیلی و میزان قبولی دانش آموزان در کنکور سراسری و المپیادهای دانش آموزی دید. با این حال توجه به این نهاد حتی در استان خراسان جنوبی در جهت رشد کمی و کیفی این نهاد و دانش آموزان آن امری است که باید مورد توجه ویژه مسوولین باشد.
3215*3028
به نظر ما آموزش و پرورش کشور با کمبود معلم مواجه نیست، بلکه با توزیع نامناسب معلمان مواجه است که باعث ایجاد نیروی مازاد در مناطق برخوردار و کمبود معلم در برخی مناطق محروم شده است و سیاست های استخدامی این وزارتخانه نتوانسته تاکنون این معضل را حل کند. آموزش و پرورش در زمینه کیفیت آموزشی دچار مشکل است و بخشی از ضعف کیفیت آموزشی، به چگونگی جذب، آموزش و نگهداشت معلمان بر می گردد. اغلب معلمان آموزش های لازم برای حرفه معلمی را ندیده اند و در طول خدمت به ندرت در کلاس های ضمن خدمت، اطلاعات و دانش و روش های آموزشی خود را بازنگری و اصلاح کرده اند. انگیزه شغلی معلمان و دلبستگی حرفه ای آنها، پایین است، معلمان به طور مستقیم و غیرمستقیم نارضایتی خود را از اوضاع معیشتی ابراز می کنند، اغلب معلمان حقوق و مزایای پایین را عامل بی انگیزگی خود معرفی می کنند. یکی از جنبه های متناقض، نسبت هزینه های پرسنلی به سایر هزینه ها در بودجه وزارت آموزش و پرورش است. به طور متوسط در 10 سال گذشته 90 درصد اعتبارات وزارتخانه صرف پرداخت حقوق و مزایای پرسنل شده است. با این وجود پرسنل آموزش و پرورش حقوق و مزایای خود را به هیچ وجه کافی نمی دانند و دائما خود را با کارکنان دیگر دولت مقایسه کرده و احساس تبعیض آنها را رنج می دهد. به هر ترتیب آموزش و پرورش در کشور ما مسایل و حاشیه های بسیاری دارد که اهل فن باید توجه کافی بدان داشته باشند. هرچند کیفیت آموزشی در جایی مثل آموزش و پرورش خراسان جنوبی در حد قابل قبولی است که آثار آن را می توان در نتایج کارنامه های تحصیلی و میزان قبولی دانش آموزان در کنکور سراسری و المپیادهای دانش آموزی دید. با این حال توجه به این نهاد حتی در استان خراسان جنوبی در جهت رشد کمی و کیفی این نهاد و دانش آموزان آن امری است که باید مورد توجه ویژه مسوولین باشد.
3215*3028
کپی شد