اتاقی محقر با دو میز در گوشه آن و بساط چای و سماور در گوشه دیگر آن، مکانی بود که روزگاری کشور را اداره می کرد.

جی پلاس: آقای اعتمادیان، یکی از دوستان شهید باهنر، نقل می کرد که وقتی بحث کاندیدا شدن آقای دکتر باهنر برای معرفی به مجلس و نخست وزیری مطرح شد، برای اولین بار بود که یک روحانی در منصب بالای اجرایی کشور قرار می گرفت. در این رابطه سؤال های متعددی مطرح بود. خلاصه، جلسه ای تشکیل دادیم و همه دوستان آمدند. آقای رجایی و آقای باهنر با هم شرکت کردند تا درباره نخست وزیری پدرم بحث و تبادل نظر بشود. بحث های زیادی مطرح شد. بعد آقای باهنر صحبت کرد و در آخر گفت به خدا قسم اگر من ذره ای تردید داشتم که از عهده این کار سنگین برنمی آیم، این کار را نمی پذیرفتم ولی امید زیادی دارم که با کمک الهی این کار را با موفقیت انجام دهم. صحبت ایشان در واقع تمام کننده آن جلسه بود. واقعا دوره نخست وزیری شهید باهنر به همه ثابت کرد که روحانیت ما علاوه بر کارهای فرهنگی، آموزشی و تربیتی تا چه حد توان کار اجرایی سنگین را دارد. در دوره نخست وزیری ایشانْ به علتِ حجم کارها مجبور شدیم منزل مان را به یکی از منازل سازمانی نزدیک نخست وزیری منتقل کنیم. مدتی که آن جا بودیم، بعضی شب ها پدر به منزل نمی آمد. اگر در آن دوره وارد اتاق رئیس جمهور و نخست وزیر می شدید، می دیدید که چگونه این دو بزرگوار در یک اتاق محقر به اداره مملکت مشغول هستند. در یک گوشه اتاق دو میز تحریر وجود داشت، پشت آن دو میز می نشستند و کار می کردند. در یک گوشه اتاق بساط چای و سماور، استکان و قندان بود. یک زیرانداز ساده ای هم انداخته بودند. در اوج آن دوران بحرانی و شرایط جنگ، به همین سادگی کشور را اداره می کردند.

 

 

 

برشی از مصاحبه ناصر باهنر، فرزند شهید باهنر منتشر شده در سایت نوید شاهد.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.