چند روز همقدم با شهید ابراهیمی

وعده آمدنش با شهادتش محقق شد

دلشوره ای که به جان فاطمه افتاد، حکایت از رفتنی بی بازگشت برای محمدحسن می داد و آمدن فامیل گواهی بود بر این نگرانی های بی امان.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: با آغاز عملیات کربلای پنج[1] بمباران کرمانشاه شدت گرفت و بانو[2] مجبور شد با دو فرزند کوچکش[3] راهی تهران شود، روزهایی در خانه پدر محمدحسن[4] و روزهایی را در خانه پدری می گذراند تا چهارم بهمن ماه به او خبر دادند که قرار است محمدحسن تماس تلفنی بگیرد. بانو از ذوق و خوشحالی بچه ها را به سرعت آماده کرد و راهی خانه پدر محمدحسن شد. ساعت حدود 12 بود که زنگ تلفن به صدا در آمد و همه[5] صف کشیده بودند که برای ثانیه هایی صدای گرم محمدحسن را بشنوند غافل از آنکه این آخرین بار است که این نوا بر گوش جانشان می نشیند.

نوبت به فاطمه بانو که رسید،‌ اظهار دلتنگی کرد اما محمدحسن وعده آمدنش را به همین زودی ها داد.

هنوز شادمانی این تماس در جانش بود، که دلشوره ای جایش را گرفت. خودش را با بچه ها سرگرم کرد اما فایده ای نداشت، نگرانی امانش را بریده بود. صبح که شد با کرمانشاه تماس گرفت اما محمدحسن نبود... .

 
  1. این عملیات با رمز یا زهرا (س) در تاریخ نوزدهم دی ماه سال 65 در منطقه عملیاتی شلمچه ـ کانال ماهی (شرق بصره) آغاز شد و تا آخرین روزهای سال ادامه داشت و از بزرگ ترین نبردهای دوران دفاع مقدس به شمار می آید چرا که پس از فتح خرمشهر، تسلط بر شلمچه به عنوان یکی از معابر وصولی بصره از اهداف قوای نظامی ایران بود و عملیات کربلای پنج بهترین موقعیت را برای عملی کردن این ایده داشت. 
  2. فاطمه حیدرهایی، همسر شهید.
  3. محمد مهدی و محمد محسن.
  4.  شهید محمدحسن ابراهیمی ورکیانی، مسئول تعاون قرارگاه نجف اشرف در کرمانشاه و عضو شورای فرماندهی سپاه دوم نجف که در تاریخ پنجم بهمن ماه سال 65 به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
  5. پدر، مادر، خواهر و برادرهای شهید.

 

دیدگاه تان را بنویسید