باید روی خودم کار کنم تا عصبانی نشوم
نورافکن: باخت به العین، تلخترین شکست زندگی بازیکنان استقلال بود
مدافع تیم فوتبال استقلال با حضور در خبرگزاری فارس پیرامون آینده فوتبالیاش، خط خوردن از تیم ملی، پیشنهاد باشگاه بلژیکی و مسائل مختلف صحبتهای جالبی را انجام داد.
به گزارش جی پلاس، این روزها اسم شارلروای بلژیک در کنار نام امید نورافکن زیاد خوانده می شود. بازیکن جوان استقلال که حتی تا یک قدمی حضور در جام جهانی هم رفت اما به خواست کی روش فعلا از تیم ملی دور مانده است.
نورافکن در تیم استقلال به خوبی توانست برای خودش جایگاه درست کند اما بازیکن جوان و آینده دار را نگه داشتن کار راحتی نیست به خصوص اینکه از تیم اروپایی هم پیشنهاد داشته باشد و اختیار تصمیم گیری هم دست خودش باشد و از سویی وقتی نگاه سرمربی تیم ملی به استفاده از لژیونرهاست، سودای رسیدن به پیراهن تیم ملی جوانی مثل نورافکن را به این سمت و سو می برد حالا که پیشنهاد رسیده آن را پس نزد و بیشتر و جدی تر به این پیشنهاد و ترک استقلال فکر کند.
فرصتی دست داد تا با امید نورافکن که هنوز اول راه است و مسیر طولانی در پیش رو دارد صحبت کنیم. ماحصل این صحبت ها در زیر آمده است:
ابتدا از سالی که به استقلال آمدی شروع کنیم... امید نورافکن را برای اولین بار پرویز مظلومی به فوتبال ایران معرفی کرد اما کمتر دیده شده که در مصاحبههایت از نقش مظلومی صحبت کنی...
من در سالی که آقای قلعهنویی سرمربی استقلال بودم به تیم اضافه شدم اما بازی رسمی در آن سال انجام ندادم.من در نوجوانان، جوانان و امیدهای استقلال بازی کردم . فکر میکنم زمانی که آقای مظلومی به استقلال آمد من 15 بازی اول را روی نیمکت نشستم ولی در آخرین بازی باید به مصاف صبای قم می رفتیم.آن بازی اول من برای استقلال بود که یک بر صفر بازی را بردیم و البته در آن دیدار 10 نفره شدیم.من از آقای مظلومی ممنونم و همیشه هم از او تشکر کردهام چون در اوج جوانی به من اعتماد کرد.
اتفاقات قبل از آن بازی را به یاد داری؟
قبل از بازی سید مهدی رحمتی به من گفت حواست خیلی جمع باشد چون اولین بازیات را انجام میدهی باید با دقت فوتبال بازی کنی و خونسرد باشی.زمان گرم کردن او، حیدری و ابراهیمی خیلی به من کمک کردند و روحیه دادند. در آن بازی 74 دقیقه بازی کردم و یادم است که دقیقه 15 بازی بهنام برزای اخراج شده بود و تیم فشار زیادی را تحمل می کرد اما خوشبختانه بازی را بردیم.
در بازی بعد با گسترش فولاد در ترکیب استقلال قرار گرفتی ...
دقیقا. میثم مجیدی در آن بازی سه کارته بود و آقای فرهاد مجیدی هم به استادیوم آمد و تقریبا ورزشگاه پر شده بود.در آن مسابقه در دقیقه 20 بازی مهاجم گسترش فولاد از من پنالتی گرفت و شاید باور نکنید بعد از آن پنالتی اصلا فکر نمیکردم کجا هستم! آسمان و مهدی رحمتی را نگاه می کردم که آن پنالتی را بگیرد که اتفاقا گرفت. وقتی به رختکن آمدم یک اتفاق جالب افتاد.من یک لحظه در رختکن گریه کردم، در آن لحظات با خودم فکر کردم که در 19 سالگی باید کاری میکردم که به تیم کمک کنم نه اینکه دچار اشتباهی شوم که تیم ببازد. در گیر و دار این فکرها و گریه کردن بودم که رحمتی من را صدا کرد و گفت:پسر خوب، خدا از طریق تو این روزی را به من رسانده که پنالتی را بگیرم، نیمه دوم بهترین بازی ات را انجام بده و همه چیز را فراموش کن که خوشبختانه در آن نیمه خوب بازی کردم و در نهایت با گلهای محسن کریمی و شهباززاده پیروز شدیم.
ظاهرا در ابتدای راه که به استقلال آمده بودی اختلاف کوچکی با سرمربی وقت تیم پیدا کردی... ظاهرا یک هفتهای توسط قلعهنویی از حضور در تمرینات منع شدی..
آن اتفاق یک مساله خیلی کوچک بود که در جریان یک بازی دوستانه رخ داد، اصلا چیز مهمی نبود. بعد از چند روز هم برای عقد قرارداد توسط خود آقای قلعهنویی به باشگاه معرفی شدم. امیر قلعهنویی مربی بزرگ و قابل احترامی است و من هم همیشه به مربیانم احترام میگذارم.
ماجرای لقبی که هواداران استقلال به تو دادند چه بود، یک روز میگفتند شیرافکن یک روز میگفتند بمب افکن...
این لقب بعد از دربی که با منصوریان پرسپولیس را بردیم به من داده شد. بعد از آن دربی به محل تمرین در کمپ حجازی رفتیم که تعدادی از تماشاگران آنجا شروع کردند به شعار دادن، آنها میگفتند نورافکنِ بمب افکن،بعضا از شیرافکن هم استفاده میکردند.از روزی که به استقلال آمدم این تماشاگران خیلی از من حمایت کردند که دست تک تک آنها را میبوسم.
به عنوان بازیکنی که از ردههای پایه استقلال کارت را شروع کردی به نظر می آید یک جورهایی فرزند استقلال هستی..
دقیقا. من 4 سال در ردههای پایه استقلال بازی کردم و هر چیزی که در زندگیام میبینم را مدیون خیلی از تماشاگران استقلال هستم. از همینجا اعلام میکنم به خاطر آنها تا آخر فوتبالم در ایران فقط برای استقلال بازی میکنم چون میدانم طرفداران استقلال چقدر به من لطف دارند.
به نظر میرسد در جنس فوتبال امید نورافکن یک عصبانیت پنهان است، به شکلی که همه فکر میکنند او خشن بازی میکند.
برای شما مثالی میزنم، وقتی در بازی با پرسپولیس که 3 بر دو بردیم باید کمی با خشونت بازی می کردیم چون مقابل تیمهای فانتزی باید محکم بازی کنیم. البته خودم این موضوع را میدانم که باید روی این مساله خشونت کار کنم.خودم میدانم باید بیشتر خودم را کنترل کنم تا عصبانی نشوم. من دوست دارم به فوتبال اروپا بروم و بدون شک در آنجا همه چیز فرق میکند و باید در مورد رفتار در زمین، سبک بازی و همه چیز، خیلی چیزها را رعایت کنم.
ظاهرا به این نتیجه رسیدی که اگر به اروپا بروی راحت تر به تیم ملی میرسی.درست است؟
اولین باری که به تیم ملی دعوت شدم شاید هیچکس فکر نمیکرد آقای کیروش من را دعوت کند. باعث افتخارم بود که من سه چهار ماه زیر نظر سرمربی تیم ملی کار کردم. در این مدت 2-3 پیشنهاد خارجی داشتم اما همه چیز برای این نبود که به تیم ملی برسم. من دوست داشتم شرایط اروپا را تجربه کنم، درست است که میگویند لژیونرها بیشتر در چشم هستند اما من هم دوست دارم پیشرفت کنم.
ماجرای پیشنهاد شارلروای بلژیک و جدایی ات از استقلال که منجر به پست خداحافظی تو هم شد چیست؟
همه چیزرا به خاطر پیشرفت در فوتبالم در نظر می گیرم. انشاالله به زودی کارهای نقل و انتقال من انجام می شود ولی من مطمئنا هرگز لطف تماشاگران استقلال را فراموش نمی کنم. از مسئولان باشگاه هم ممنون هستم که در این راه خیلی به من کمک کردند.
به خاطر همین بود که پست خداحافظی منتشر کردی؟
بله، دوست داشتم رو در رو با هواداران صحبت کنم، همانطور که اشاره کردم سال گذشته هم پیشنهاداتی به من رسیده بود اما به خاطر وضعیت تیم و همچنین درخواست مدیران باشگاه ماندم ولیواقعا از ته دلم این حرف را می زنم داحافظی از هواداران استقلال خیلی سخت است.
به خاطر همین بود که بعد از بازی با ذوبآهن گریه کردی؟
بله، همانطور که گفتم دل کندن از تماشاگر استقلال سخت است. خیلی سخت، وقتی در ورزشگاه به مردم نگاه میکردم یاد بازی اول افتادم که مقابل صبا به میدان رفتم. اشک میریختم اما مطمئن هستم چند سال دیگر با شرایط بهتر برمیگردم.
کمی هم در مورد وضعیت امسال تیم و خودت صحبت کن، امید نورافکن چقدر از خودش راضی است چون امسال چندین بار تغییر پست داشتی...
امسال از همان ابتدا ما دچار نوسان بودیم و شرایط کمی سخت بود، به هر حال بعد از آمدن شفر وضعیت کلی تیم تغییر کرد، رفته رفته تیم روی روال افتاد. خود من اول فصل هافبک وسط بازی میکردم و حتی به تیم ملی هم دعوت شدم.وقتی شفر آمد پستم تغییر کرد چون توانایی بازی در دو پست را داشتم، تمریناتم را بیشتر کردم و خدا را شکر میکنم که عملکرد بدی نداشتم.
به نظر کمی دیر جنبیدید.
بله، همانطور که گفتم ما امسال در ابتدا نوسان داشتیم، شاید اگر اول فصل نتایج ما بهتر بود قهرمانی را به دست میآوردیم. مطمئنا برای سال بعد برنامه ریزی به شکلی شده که استقلال مدعی اصلی قهرمانی باشد. خوشحالم که قهرمان جام حذفی شدیم و در آسیا هم نتایج خوبی گرفتیم تا حداقل هواداران راضی باشند.
چقدر امیدواری در جام ملتهای آسیای آینده حضور داشته باشی..
من در یک بازی دوستانه در تیم ملی وینگر چپ بازی کردم و واقعیت این است که دوست دارم در تیم ملی باشم.از همان اول هدفم این بود که بتوانم خودم را به مربیانم ثابت کنم. حالا هم در آینده بیشتر تلاش میکنم و هدف این است زود به تیم ملی برگردم.
از اینکه در لحظه آخر از تیم ملی خط خوردی و به جام جهانی نرفتی چه حسی داری؟
در هر صورت من تلاش کردم و این نظر کادر فنی تیم ملی بود، از حالا به عنوان یک هوادار برای تیم ملی در جام جهانی آرزوی بهترینها را دارم و امیدوارم تیم ما به بهترین نتایج دست پیدا کند.
از جام جهانی 98 که ایران با تساوی مقابل استرالیا به جام جهانی صعود کرد چه چیزی به یاد داری؟
من در آن زمان تازه به دنیا آمده بودم ولی همه در مورد جشنهای بعد از آن بازی(استرالیا) حرف میزنند. تنها چیزی که در مورد آن جام جهانی و نحوه صعودش صحبت میکنند شادی مردم است، امیدوارم امسال هم تیم ملی در جام جهانی خوب نتیجه بگیرد و مرم خوشحال شوند.
کمی به وضعیت استقلال برسیم. شفر میگفت روزی که به استقلال آمدم بازیکنان افسرده بودند...
مهمترین چیزی که در مورد نتایج استقلال از هفته هشتم به بعد این بود که ما فوتبال را تک ضرب و خوب بازی میکردیم و البته روحیه بردن را به دست آوردیم. در تمرینات نظم خاصی بر تیم حاکم بود، حتی بزرگترهای تیم استقلال با نظم و انضباط خاصی کار میکردند، ضمن آنکه بازیکنان خوبی مثل جباروف، تیام و شجاعیان در تیم ما جا افتادند. اتحاد و همدلی بازیکنان و کادر فنی یکی از دلایل موفقیت استقلال در ادامه راه شد.
امسال دربی رفت را باختید و تو در آن بازی نبودی اما در بازی برگشت جبران کردید.
در بازی رفت من مصدوم بودم. شفر هم انصافا در آن بازی بازیکنان را نمیشناخت.او تازه آمده بود و هیچ چیزی از ایرانیها نمیدانست. شفر در ادامه راه با وجودی که نه زبان ایرانی بلد بود و نه فرهنگ ما را میشناخت با مدیریت خوب به ما شوک داد و دیدید که دربی برگشت را بردیم و تیم قهرمان حذفی شد و بعد از چند سال به جمع 8 تیم برتر آسیا رفتیم.
در مورد قهرمانی جام حذفی صحبت کن.
خیلی خوشحالم که توانستم اولین جام را با استقلال به دست بیاورم. دو سال پیش در فینال جام حذفی با بدشانسی قهرمان نشدیم اما خوشحالم که امسال به این عنوان رسیدیم. در آن بازی خونه به خونه بابل خوب کار کرد و در برخی دقایق بازی خطرناک ظاهر شد اما ما از فرصت ها بهتر استفاده کردیم.
بعد از بازی مدال تو را هم برده بودند؟
بله، مدال من را از گردنم بردند. البته بازیکنان دیگر هم بودند که چنین شرایطی را داشتند. مدال را گردنم کندند و فقط نخ آن در گردن ما باقی مانده بود!
مدالتهایتان را از طرف سازمان لیگ پس دادند؟
نه!
بگذریم، کمی هم در مورد سال گذشته و زمانی که منصوریان در استقلال بود صحبت کن..
سال قبل ما روزهای خوب و تلخ زیاد داشتیم. مثل دربی که رفت و برگشت 4 امتیاز از پرسپولیس گرفتیم. روزهای تلخ هم داشتیم مثل بازی با العین امارات که مشکلات بزرگ ما از آن بازی شروع شد. من خیلی سعی کردم در آن بازی حضور داشته باشم، 11 ساعت از اینچئون تا دبی را طی کردم ولی به تشخیص مربیان در آن بازی بازی نکردم. هر چه تلاش کردم آن بازی را جبران کنیم نشد که نشد. به نظرم باخت به العین تلخ ترین شکست زندگی بازیکنان استقلال بود. در کل ما خوب شروع کرده بودیم اما پایان کارمان به بدترین شکل ممکن بود
به نظر میرسد بعد از آن بازی بود که متوجه شدید فضای استقلال خیلی سنگین است...
بعد از بازی شرایط به شکلی بود که سرمان را نمیتوانستیم بالا بیاوریم.واقعا شرایط بدی بود، وقتی به ایران برگشتیم نمیتوانستیم از خانه بیرون بیاییم. ترکش های آن بازی تا همین حالا هم به ما میخورد. وقتی با هواداران ما کری میخوانند ما هم این چیزها را میفهمیم ولی مطمئن باشید یک روز آن بازی را با همان نتیجه جبران میکنیم.
حتما میدانی که استقلال در مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان آسیا به السد قطر خورده، این قرعه را چطور میبینی؟
ما دو سال پیش هم با السد در تهران بازی کردیم و آنها تیمی بسیار خوب و با برنامه بودند. مطمئنا تیمهایی که تا این مرحله بالا میآیند تیمهای ضعیفی نیستند و شک نکنید تیم ما کار سختی دارد.به نظرم بازی در تهران میتواند کلید موفقیت استقلال باشد و در حضور هواداران میشود کار السد قطر را یکسره کرد.
از این مسائل که بگذریم چقدر در صفحات مجازی فعالیت میکنی؟
من یک صفحه اینستاگرام شخصی دارم اما مدیریت آن را شخص دیگری واگذار کردم.من فقط آن را مدیریت میکنم.
چرا؟
چون فکرم را روی فوتبال گذاشتم، وقتی در تیمی بازی میکنم که بازیکنانش ملی و اسم و رسم دار هستند باید روی فوتبال تمرکز کنم و بیشتر تمرین کنم.
این جالب است که در این شرایط سنی و در حالی که جامعه تحت تاثیر صفحات مجازی است علاقه چندانی به این صفحات نداری.
وقتی بازیکن استقلال هستی یعنی با مردم عادی فرق داری.وقتی در استقلال یا تیم بزرگی بازی میکنی باید حواست به خیلی چیزها باشد. ما باید قدر این نعمت( حضور در استقلال) را بدانیم که بتوانیم پیشرفت کنیم. اگر بخواهیم پایمان را کج بگذاریم شاید همین صفحات مجازی زندگیمان را تحت تاثیر قرار بدهد.
اگر از استقلال جدا شوی چقدر به پدر و مادرت فکر میکنی، چون ظاهرا خیلی به آنها وابستگی داری..
با پدر و مادرم در این ارتباط حرف زده ام و آنها هیچ مشکلی با رفتن من ندارند.البته وقتی آنها نیستند کارم سخت است اما من میتوانم خودم را در اروپا بسازم و با زمانی که در اختیار دارم می توانم شخصیت جدیدی از خودم بسازم.
چیزی هست که از تماشاگران استقلال بخواهی؟
من همیشه به این موضوع فکر میکنم،دوست دارم بازیکنی که از زمین تعویض میشود کل استادیوم ایستاده او را تشویق کنند.به نظرم خیلی صحنه قشنگی میشود.
اوقات فراغت امید نورافکن چگونه میگذرد.
من کتاب خواندن و زبان انگلیسی را دوست دارم. معمولا در بیکاری این کارها را انجام میدهم البته این اواخر واقعا فوتبال اوغات فراغتی برای من نگذاشته بود.
آخرین کتابی که خواندی چه کتابی بود؟
یک کتاب در مورد تفکرات انسان است که نوشته اسکاول شین است.
ممکن است روزی امید نورافکن خودش را فراموش کند.
اگر اخلاقم چنین بود همین حالا هم روی من تاثیر داشت و عوض شده بودم، چیزی ندارم که بخواهم خودم را بگیرم. من به تیم ملی دعوت شدم و در استقلال هم خوشبختانه به جای خوبی رسیدم اما مغرور نشدم.
الگوی فوتبالیات در خارج از ایران چه کسی است؟
من فیلیپ لام را دوست داشتم که خداحافظی کرد اما دی بروینر که پشت مهاجمان منچستر سیتی بازی میکند را دوست دارم.
و تیم محبوب خارجی؟
بایرن مونیخ
صحبتی با هواداران استقلال نداری؟
اتفاقا می خواهم حرف آخرم با هواداران استقلال باشد، من همیشه اولین بازی ام را به یاد دارم و از یادم نخواهد رفت،یادم میماند که مردم، هم تیمیهایم و چقدر کمکم کردند. امید نورافکن هیچ وقت محبت هم تیمیهایش و طرفداران استقلال را فراموش نمیکند و مطمئنا یک روز بر می گردد.
دیدگاه تان را بنویسید