گزارشی از کارگاه فیلمسازی آقای کارگردان
عذرخواهی حاتمیکیا از چینی ها
پردیس چارسو بتازگی میزبان تعداد زیادی از دانش پژوهان ایرانی و خارجی سینما بود. این افراد که به خاطر جشنواره جهانی فیلم فجر در ایران حضور پیدا کرده بودند در کارگاههای مختلف به فراگیری مباحثی که کارگردانان مهم ایرانی و خارجی مانند الیور استون، مجید مجیدی و... مطرح میکردند، مینشستند.
حاتمیکیای خندان
آخرین تصویری که همه از ابراهیم حاتمیکیا به یاد دارند عصبانیت بیحد و اندازهاش در مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر بود. تصویری که هیچ شباهتی با رفتار حاتمیکیا در پردیس چارسو نداشت. حدودا ساعت 10 و 30 دقیقه بود که مازیار میری، مدیر بخش دارالفنون همراه با حاتمیکیا وارد کافه طبقه ششم پردیس چارسو شدند و در میزی که از قبل رزرو شده بود، نشستند. کسی جرات نمیکرد مزاحم گپ آنها شود اما از دور همه چیز خوب به نظر میرسید و لبخند از صورت حاتمیکیا نمیافتاد. کمی که گذشت سید رضا میرکریمی، دبیر جشنواره جهانی فیلم فجر هم به آنها اضافه شد.حدود 20 دقیقه بعد مازیار میری و ابراهیم حاتمیکیا از کافه خارج شدند تا خود را برای برگزاری کارگاه آماده کنند.
آخرین تجربه جالب
کارگاه تقریبا پر شده و همه منتظر حاتمیکیا بودند. مازیار میری روی سن رفت و شروع به توضیحاتی در مورد کارگاه کرد. میری در معرفی حاتمیکیا برای مهمانان خارجی گفت: کسی که امروز میزبانش هستیم، ابراهیم حاتمیکیا یکی از بهترین کارگردانان ایران است و اگر بخواهیم ده فیلم برتر سینمای ایران را معرفی کنیم حتما باید از چند فیلم او نام ببریم. این کارگردان بزرگ ایران از آن دسته افرادی است که فیلم ساختن را برای نفس فیلمسازی دوست دارد.حاتمیکیا از جمله معدود کارگردانان ایرانی است که با فیلمهایش زمانه و فضای هر دوران را ثبت میکند. به شما پیشنهاد میکنم تمام وقت کارگاه را در اختیار خودش قرار دهید تا بتوانید بیشترین چیز را از او یاد بگیرید. بعد از این صحبتها حاتمیکیا روی سن آمد و از حاضران ایرانی درخواست کرد دستشان را بالا ببرند. تقریبا نیمی از سالن را دانش آموختگان ایرانی تشکیل داده بودند و نیمی دیگر متعلق به منتخبی از تمام جهان بود. سوال بعدی حاتمیکیا در مورد این بود که چه کسانی به وقت شام را دیدهاند. میشود گفت همه ایرانیها فیلم را تماشا کرده بودند. پس از این دو سوال حاتمیکیا سراغ مبحث آموزشی اش رفت. او همان ابتدا از تجربه ارزشمندی گفت که در سه فیلم اخیرش به دست آورده است. او در فیلمهای «چ»، «بادیگارد» و به وقت شام از طراحی کانسپت استفاده کرده بود و میخواست یکی از آخرین آموختههای خودش را به فراگیرانش آموزش دهد.
طراحی کانسپت
در شروع توضیحاتش از سهیل دانش اشراقی، هنرمندی که در هر سه فیلم اخیر حاتمیکیا طراحی کانسپت و استوری بردها را به عهده داشت دعوت کرد که او هم روی صحنه بیاید. مبحث آموزشی شروع شده بود و همزمان اتودها و بخشهایی از فیلم به وقت شام روی پرده به نمایش در میآمد. کلاس در سکوت فرو رفته بود و حاتمیکیا از این صحبت میکرد که طراحی کانسپت فقط یک کار شیک و هزینه بر نیست. این طراحیها در خیلی از موارد هزینهها را نیز کاهش میدهد. حاتمیکیا در ادامه گفت: «در طراحی کانسپت یک کارگردان مثل یک مجرم باید به همه تصاویری که در ذهنش دارد اعتراف کند و طراح کانسپت آنها را بکشد. این کار در خیلی از مواقع باعث میشود بیسوادی کارگردان و آماده نبودنش برای خلق یک اثر هنری به رخش کشیده شود ؛ چون کارگردان باید قبل از شروع تولید از هر پلان ذهنیت داشته باشد و نمیتواند منتظر روز تولید شود تا بفهمد قرار است چه کار کند. قسمت دوم خوب شدن این طراحیها هم مربوط به طراح است. یعنی یک طراح عادی نمیتواند این کار را انجام دهد. متاسفانه در ایران تا یک چیزی باب میشود تقلبیهایش راهی بازار میشوند، به قول ما ایرانیها نسخههای چینیاش بازار را پر میکنند. طراح کانپست هم باید اصل باشد.» وقتی حاتمیکیا این جملات را گفت حاضران کارگاه همگی خندیدند. دلیلش را که پرسید متوجه شد تعداد قابل توجهی از خارجیهای کارگاه، چینی هستند و سریع از مترجم خواست که معذرت خواهیاش را ترجمه کند.
در ادامه کارگاه حاتمیکیا بخشی از مشکلاتش در ساخت فیلم به وقت شام را تعریف کرد. او گفت ساخت چنین اثری نیاز به هماهنگی کلی سازمان و ارگان دارد. مثلا برای فرودگاه باید وزارت راه مجوز آن را صادر میکرد. فرودگاهی که اجازه استفادهاش را به او دادند فرودگاه شیراز بود که هر روز کلی پرواز در آن انجام میشد و این باعث محدودیت بسیاری شده بود: «این هواپیمایی که در فیلمنامه بود در هر آشیانهای جا نمیشد و کلا چند آشیانه در کشور اندازه این هواپیما بودند. این روسها را هم که هر چیزی میسازند یک جور مشکل به وجود میآید.» این حرف دوباره باعث خنده حضار شد. حاتمیکیا پرسید: «نکند از روسیه هم کسی در سالن هست؟» که با جواب بله روبهرو شد. مترجم هم گفت اگر اجازه بدهید اینها را ترجمه نکنم.
نظر جوانان در مورد آقا ابراهیم
پس از پایان مباحث آموزشی، حاتمیکیا از حاضران خواست سوالاتشان را مطرح کنند. اولین نفر یک جوان ایرانی بود که حرف را با این جملات آغاز کرد: «آقای حاتمیکیا فارغ از این که چقدر ایدئولوژی شما را قبول دارم باید از شما تشکر کنم. شاید من حرفهای شما را در آثارتان قبول نداشته باشم اما از شما ممنون هستم که راه ساخت فیلمهای بزرگ در سینما را بازکردید.»
نفر دومی که سوالش را مطرح کرد جوانی از کشور ترکیه بود. این جوان گفت آرزو دارد فیلمی مثل به وقت شام را درمورد داعش بسازد. او از حاتمیکیا در مورد هزینههای فیلم و اسپانسرش پرسید. حاتمیکیا هم پاسخ داد ساخت این مدلفیلمهای ملی برای یک سرمایهگذار خصوصی در ایران ممکن نیست برای همین باید از نهادهای مختلف برای ساختآن کمک گرفت.
دیدگاه تان را بنویسید