مرد افغانی همسرش را مقابل چشم کودکانش به قتل رساند

صبح 17 دی سال 96 مرد جوانی هراسان با پلیس سمنان تماس گرفت و از قتل زن و مردی مقابل یک ساختمان نیمه ساز در شهرستان مهدی شهر خبر داد.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش جی پلاس، دنبال اعلام این خبر تیم کارآگاهان پلیس آگاهی سمنان وارد عمل شده و با حضور در محل، جسد زن جوانی را که کنار یک مینی بوس مقابل ساختمان در حال ساخت افتاده بود پیدا کردند. زن جوان با ضربات چاقو به قتل رسیده بود اما دستگیره خونی مینی بوس و صدای گریه بچه‌ها از داخل خودرو حکایت از حادثه‌ای دیگر نیز داشت.مأموران با ورود به خودرو با جسد مرد جوانی مواجه شدند که او نیز با ضربات متعدد چاقو از پا درآمده بود.

در تحقیقات اولیه مشخص شد که خودرو متعلق به مقتول به نام خشایار بوده  که با رانندگی روی مینی بوسی که در آن به قتل رسیده بود، مخارج زندگی‌اش را تأمین می‌کرده است. از سویی در تحقیقات میدانی مشخص شد زن جوان به نام فتانه همسر یکی از نگهبانان افغان ساختمان نیمه ساز است.

دو کودک، شاهد ماجرا
متخصصان پزشکی قانونی زمان مرگ را یک شب پیش از کشف اجساد اعلام کردند. به این ترتیب در نخستین گام کارآگاهان به تحقیق از دو کودک که شاهدان ماجرا بودند پرداختند.یکی از بچه‌ها گفت: مامانم و بابام همیشه باهم مشکل داشتند. بابام خیلی شب‌ها به خانه نمی‌آمد و گاهی اوقات به همراه مامانم برای دیدن پدرم به محل کارش می‌آمدیم. دیشب هم به همراه مامانم و خشایار- مقتول- به محل کار پدرم آمدیم تا او را ببینیم. ناگهان پدرم و یکی از دوستانش به‌نام حفیظ که او را عمو صدا می‌زنیم، مادر و خشایار را با چاقو به قتل رساندند.

باتوجه به ناپدید شدن غفور -همسر قربانی- و حفیظ احتمال جنایت از سوی آنها قوت گرفت و بررسی‌ها برای یافتن متهمان این جنایات ادامه یافت.

قاتل در لباس چوپان
تصویر متهمان افغان این دو جنایت به پلیس سراسر کشور ارسال شد. در ادامه بررسی‌ها و با گذشت 4 ماه از این جنایت رد حفیظ در پایتخت شناسایی شد. با هماهنگی‌های قضایی کارآگاهان پلیس استان سمنان راهی تهران شده و در عملیاتی ویژه مرد 50 ساله را در منطقه کن و سولقان دستگیر کردند.

صبح روز گذشته حفیظ برای تحقیقات به شعبه سوم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران انتقال داده شد. او در حالی که منکر قتل زن و مرد جوان بود، گفت: فتانه همسر دوستم غفور بود. اما نفر دوم را نمی‌شناختم.  غفور از دست همسرش ناراحت بود و می‌گفت پنهانی با راننده مینی بوس ارتباط برقرار کرده است. خشایار را در حد تعریف‌هایی که غفور می‌کرد می‌شناختم و هیچ شناخت دیگری از او نداشتم.

شب حادثه چه اتفاقی رخ داد؟ 
نمی‌دانم. آن زمان خواب بودم.

اما بچه‌های فتانه که شاهد ماجرا بودند گفته‌اند که تو به‌همراه پدرشان این قتل را مرتکب شده‌ای؟
آنها بچه بودند و دروغ گفتند. واقعیت ماجرا این است که در زمان قتل من داخل ساختمان خواب بودم.

اگر قتل را مرتکب نشده‌ای پس چرا از محل فرار کردی؟ 
صبح وقتی از خواب بیدار شدم و با جسد فتانه و خشایار مواجه شدم ترسیدم. با خودم گفتم به خاطر رابطه‌ای که با غفور داشتم بی‌شک پلیس به من شک می‌کند و مرا در رابطه با این جنایت بازداشت می‌کند. به همین دلیل فرار کردم.

بعد از فرار چه‌کار کردی؟

 به شهرستان‌های اطراف رفتم و در کارگاه‌های ساختمانی کار می‌کردم. دو ماه قبل هم به تهران آمدم و در منطقه کن و سولقان به چوپانی مشغول شدم.

می‌دانی چه کسی قتل‌ها را مرتکب شده است؟ 
غفور، همسرش و مرد جوان را به قتل رساند.

تو که آنجا نبودی از کجا می‌دانی؟ 
غفور شب‌ها به خانه نمی‌رفت و داخل اتاقک نگهبانی می‌خوابید. معمولاً بعد از چند روز به خانواده‌اش سر می‌زد و گاهی اوقات آنها به غفور سر می‌زدند. من یکسال قبل از جنایت در پروژه ساختمانی به‌عنوان نگهبان مشغول به کار شدم. با غفور نگهبان و هم ولایتی بودیم و همین مسأله باعث شد که خیلی زود باهم صمیمی شویم.

باتوجه به آنکه محل وقوع حادثه در استان سمنان رخ داده بود بازپرس سجاد منافی آذر با قرار عدم صلاحیت پرونده را به استان محل حادثه ارسال کرد.

دیدگاه تان را بنویسید