آدم‌ربایی برای سرقت کارت عابربانک مسدود

این آدم‌ربایی در پی طلب ٨٠‌ میلیونی‌ برادرزاده شاکی اتفاق افتاده است.

لینک کوتاه کپی شد
به گزارش جی پلاس؛  پسر جوانی که برای سرقت کارت عابربانک عمویش آدم‌ربا اجیر کرده ‌بود نمی‌دانست هرچند نقشه‌اش به‌ظاهر بی‌نقص است، اما مسدودبودن کارت او را به پول نخواهد رساند.

یک سال قبل مردی با مأموران پلیس تماس گرفت و گفت از سوی دو نفر ربوده شده و آدم‌ربایان کارت عابربانک او را گرفته و خودش را در جایی خارج از شهر تهران رها کرده‌اند. زمانی که مأموران تحقیقات خود را آغاز کردند، با توجه به ردی که از متهمان پیدا کردند متوجه شدند دو آدم‌ربا به نام‌های آرش و کامران از دوستان برادرزاده شاکی هستند. پلیس همچنین متوجه شد این آدم‌ربایی در پی طلب ٨٠‌ میلیونی‌ای که پویان، برادرزاده مرد شاکی، از او داشت اتفاق افتاده است.

در ادامه، مأموران هر سه متهم را بازداشت کردند. آرش، یکی از متهمان، به پلیس گفت: پویان از دوستان قدیمی من است و سال‌هاست که او را می‌شناسم. او به من گفت از عمویش طلب دارد و می‌خواهد پول را پس بگیرد و حتی گفت چندباری دراین‌باره با عمویش صحبت کرده، اما او حاضر نیست پول را بدهد. من و کامران هم قبول کردیم به او کمک کنیم. قرار بود ما کارت عابربانک عموی پویان را از او بگیریم، بعد دختر موردعلاقه پویان با آن ٨٠‌ میلیون تومان از یک طلافروشی طلا بخرد و بعد کارت را پس بدهیم. زمانی که کارت را به دستگاه شتاب زدیم متوجه شدیم کارت مسدود است. با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده هر سه متهم به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. روز گذشته متهمان پای میز محاکمه رفتند. در ابتدای جلسه، کیفرخواست علیه سه متهم خوانده و سپس مرد شاکی در جایگاه حاضر شد. او گفت: من از خانه‌ام در شمال تهران سوار ماشین شدم و به محل کارم رفتم. قبل از پیاده‌شدن، دو جوان من را دزدیدند و به بیابان‌های اطراف تهران بردند. آنها من را کتک زدند و کارت عابربانکم را گرفتند و من هم با توجه به اینکه عابربانکم را روز قبل مسدود کرده‌ بودم مقاومتی نکردم و آن را دادم. بعد آدم‌رباها من را در خیابانی رها کردند.

وقتی نوبت به متهمان رسید، ابتدا آرش در جایگاه حاضر شد. او گفت: قبول دارم مرد شاکی را به گوشه‌ای از شهر کشاندیم، اما اصلا او را کتک نزدیم و اینکه می‌گوید با او بدرفتاری کردیم اصلا درست نیست. ما حتی با او شوخی هم کردیم و خندیدیم ضمن اینکه برایش توضیح دادیم فقط عابربانکش را می‌خواهیم و کاری با او نداریم. مرد شاکی هم بدون هیچ مقاومتی کارت عابربانک را داد و ما هم آن را به پویان دادیم. قرار بود پویان کارت عابربانک را به دختر موردعلاقه‌اش بدهد تا او از طلافروشی ٨٠‌ میلیون تومان؛ یعنی به اندازه طلبش طلا بخرد و سپس کارت را به عمویش پس بدهد، اما وقتی به طلافروشی رفتند، متوجه شدند کارت مسدود است.

سپس نوبت به پویان رسید. او گفت: سال‌ها بود که در حجره عمویم کار می‌کردم و از او ٨٠‌ میلیون تومان طلب داشتم، اما راضی نمی‌شد این پول را بدهد و هربار بهانه‌ای می‌آورد و در نهایت هم گفت پول را نمی‌دهد. من هم مجبور شدم برای اینکه پولم را بگیرم از دوستانم کمک بگیرم. آنها هیچ‌کدام آدم‌های خلاف‌کاری نیستند و من هم آدم خلاف‌کاری نیستم، اما مجبور بودم برای اینکه زندگی‌ام را بسازم پولم را از عمویم بگیرم. وی گفت: من می‌دانستم او پول دارد و مسئله این بود که نمی‌خواست این پول را بدهد. اگر پول نداشت من هرگز دست به چنین کاری نمی‌زدم.

با پایان گفته‌های متهمان و وکلای آنها، هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.

 

دیدگاه تان را بنویسید