گفت و گوی تفصیلی جی پلاس با کارگردان «بانو قدس ایران»
مصطفی رزاق کریمی: کسی من را سانسور نکرد/ این مستند مانیفست تمام سال های کاری من است
کارگردان مستند «بانو قدس ایران» که تلاش می کند همسر حضرت امام خمینی (س) را به نسل جوان معرفی کند، تاکید دارد برای ساخت این مستند، کسی او را سانسور نکرده و با ساختن این مستند به دنبال روایت و ثبت یک زندگی بوده است؛ بدون آنکه به حریم شخصی امام وارد شود. او در عین حال می گوید که در این مستند هیچ خط قرمزی وجود نداشت و هرچه بود، برآمده از همدلی و همدردی با خانواده امام بود.
مصطفی رزاق کریمی، مستندساز و کارگردان «بانو قدس ایران» که به بخش رقابتی سی و ششمین جشنواره فیلم فجر راه یافته، چند روز مانده به نخستین اکران فیلمش در جشنواره امسال، در کتابخانه اش با خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر جی پلاس گفت و گو کرد.
** ساخت مستند و فیلم های تاریخی بخصوص درباره شخصیتی مانند امام خمینی (س) کار سختی است و فیلمسازان گاهی با انگ هایی مواجه می شوند. مانند انجام کار سفارشی (به معنی منفی کلمه) چه شد که ساخت مستند «بانو قدس ایران» را بر عهده گرفتید و فیلمی با محوریت همسر امام ساختید؟
39 سال پیش، من به اتریش رفتم و 22 سال آنجا بودم. در طول دوران کارم شاید فقط سه فیلم شخصی ساخته باشم که قصه، ایده و هزینه هایش را خودم تامین کردم. استادم می گفت: بگذار به تو پیشنهاد کار شود و بعد درباره قبول یا رد کردن آن تصمیم بگیر. وقتی پیشنهاد ساخت یک فیلم را قبول می کنم مهمترین اصل برایم انجام یک تحقیق خوب است. مثلا فیلم «محمدتقی جعفری یگانه» معروف به علامه جعفری به من پیشنهاد شد که پایه تولید آن تحقیق بود.
ساخت فیلم «بانو قدس ایران» در سال 1394 از طرف موسسه «عروج فیلم» به من پیشنهاد شد. آن زمان اطلاعاتم اندک بود. ابتدا چند کتاب مطالعه کردم و به عروج فیلم پیشنهاد کردم که فعلا در زمینه تحقیق و نگارش تلاش کنیم و اگر به نتیجه رسیدیم به فکر ساخت فیلم باشیم.
** در همان پیشنهاد اولیه که با شما مطرح شد، شخصیت همسر امام محور فیلم بود؟
بله؛ فیلمی می خواستند که به طور ویژه درباره همسر امام باشد. البته پرداختن به ایشان بدون پرداختن به خود امام مفهومی ندارد، چرا که این دو نفر بیش از 60 سال با هم زندگی کردند. وقتی تحقیق شروع شد به نکات جذابی رسیدم و بعد موضوع را با یک تیم تحقیقاتی مطرح کردم. مرحله تحقیق حدود یک سال و دوماه طول کشید. تحقیق ما درباره همسر امام بود که در شناسنامه «خدیجه ثقفی» نام دارد و از طرف مادربزرگش «بانو قدس ایران» نامیده شده است و به «قدسی» هم معروف بود.
در زمان تحقیق موضوع را بیشتر جراحی کردیم تا ویژگی های ایشان بارزتر شود و در پایان تحقیق، کاملا مشخص بود که می خواهیم درباره همسر امام چه فیلمی بسازیم.
** برای پیدا کردن مستندات تصویری، فیلم های تاریخی و همچنین نوشتن فیلمنامه از چه منابعی استفاده کردید؟ برای تحقیق به آرشیو صداوسیما، کتابخانه ملی، آرشیو مطبوعات و ... مراجعه کردید؟
صداوسیما در اینگونه موارد همکاری خوبی ندارد، به همین دلیل به آرشیو صداوسیما مراجعه ای نداشتیم. برای منابع تحقیقاتی از نزدیکان و خانواده امام شروع کردیم و به دنبال چند و چون ها رفتیم. برای منابع تصویری نیز «عروج فیلم» تصاویری داشت که در اختیار ما قرار داد.
** تصاویری که «عروج فیلم» در دسترس شما قرار داد، برای ساخت چنین مستندی کافی بود؟
خیر؛ برای بخشی از فیلم خوب بود و در بخش تاریخی آن، فیلمخانه ملی برای پیدا کردن تصاویری از تهران قدیم به ما کمک کرد. آقای تهامی نژاد که به نظرم مهمترین محقق سینمای ایران است نیز آدرس یابی کرد که در کدام دوره، چه فیلمی ساخته شده است. در مجموع؛ عروج فیلم، فیلمخانه ملی و آقای تهامی نژاد سه رأس مثلث تحقیق ما را تشکیل دادند.
** از نظر شما به عنوان یک مستندساز، فیلم ها و اسناد تاریخی که در فیلم «بانو قدس ایران» از آنها استفاده شده، در سطح ایده آل هستند یا اگر مثلا مدت زمان بیشتری تحقیق می کردید یا به آرشیو صداوسیما دسترسی داشتید، منابع بهتری در فیلم ارائه می شد؟
فکر می کنم همین فیلم و اسنادی که از آنها استفاده کردیم، خیلی خوب بود. همکاری با صداوسیما خیلی پیچیده است. 22 سال پیش من فیلمی را به نام «یاد و یادگار» درباره تاریخ پیدایش ایران کار کردم که در بخش دوران معاصر به امام و انقلاب رسیدیم. همکاری صداوسیما برای ساخت این فیلم حدود 5 درصد بود و فیلم های آنها در نهایت به دست ما نرسید.
در مستند «بانو قدس ایران» به جزء چند عکس، چیز دیگری درباره شخصیت اصلی فیلم نداشتیم. بنابراین تکلیفم را روشن کردم که فیلمی از خانمی می سازم که در آن تصویری از ایشان نیست، اما می خواهم شخصیت اول فیلم باشد. بعد از اتمام مرحله تحقیق، به این نتیجه رسیدیم که می توان این فیلم را ساخت. در آن زمان قصه فیلم مشخص بود.
بعد از تحقیق، حدود 30 جلسه بحث و گفت و گو داشتیم درباره اینکه چطور فیلمنامه را تعریف کنیم که شخصیت اول در آن دیده نشود، اما تماشاگر احساس کند او را دیده است. ما تحقیق را به گونه ای انجام دادیم که حتی محل گفتگو با شخصیت ها هم مشخص شد که مثلا خانم حائری – همسر حاج آقا مصطفی– در کدام لوکیشن و فضا جلوی دوربین باشد بهتر است.
شما به سفارشی سازی اشاره کردید؛ من در این پروژه نه خودم را سانسور کردم نه کسی من را سانسور کرد؛ این یک نقطه عطف در کاری است که به من به عنوان فیلمساز پیشنهاد شد. در این کار، یک اعتماد متقابل ایجاد شده بود که من قصه ای را بر اساس اعتقاداتم تعریف می کنم و همان طور که امام در زندگی شان حساس بودند، من هم در فیلم، به حریم ایشان وارد نمی شوم و نهان خانه ی پنهان امام را حفظ می کنم.
** منظور شما از حفظ حریم چیست؟ اگر، چه کاری انجام می دادید، فیلم شما به نهان خانه پنهان امام وارد می شد؟
برخی در فیلمسازی به دنبال ایجاد جنجال هستند. در زندگی هر زن و شوهری روزهای سخت وجود دارد که ممکن است کدورتی ایجاد شود. به نظرم حریم شخصی افراد یعنی این و من خودم را موظف دانستم زندگی این دو شخصیت را بدون ورود به چنین حریمی روایت کنم. کمد و وسایل شخصی خانم در اختیار من بود، اما هرگز نباید از اعتماد شکل گرفته سوءاستفاده کرد. معتقدم در سینمای مستند نباید کسی ابزار فیلمساز شود. در ساخت این فیلم وظیفه من بسیار سنگین بود و اعتماد متقابل نقطه ی قوت کار بود.
اعضای خانواده امام به من لطف داشتند و حمایت منطقی کردند به ویژه حاج حسن آقا که واقعا حامی این پروژه بود.
** موسسه تنظیم و نشر آثار امام و خانواده ایشان در هنگام ساخت این فیلم، بایدها و نبایدهایی را به شما می گفتند؟
باید و نباید با تشریک مساعی تفاوت دارد.
** منظورم بیشتر تعیین خطوط قرمز به معنی نپرداختن به برخی صحبت ها یا شخصیت هاست!
شاید خاطره ای را تعریف می کردند اما می گفتند اگر این خاطره مطرح نشود، ممنون می شویم؛ این فرق می کند با اینکه بگویند مبادا از فلان موضوع استفاده کنید. افراد حاضر در این مستند، بخشی از زندگی خانم بودند و من همیشه می گفتم نیامده ام مصاحبه کنم بلکه آمده ام با شما درباره خانم و آقا گفت و گو کنم تا بیشتر به شخصیت شان پی ببرم.
اعضای خانواده امام در روزهای ابتدایی، تمایلی به حضور در فیلم نداشتند؛ چون می گفتند قبلا آنقدر سوال های پیش پا افتاده و تکراری از ما پرسیده شده که نمی خواهیم دوباره صحبت کنیم؛ اما من گفتم نیامده ایم گزارش بگیریم بلکه می خواهیم با سینما، یک زندگی را روایت و ثبت کنیم. هدف ما این بود اگر سوالی مطرح می کنیم که درست نیست، به ما بگویند که درک از تحقیق و آنچه خوانده اید اشتباه است و همین طور هم شد؛ در بحث و گفت و گو می گفتند فلان مطلب در فلان کتاب ناصحیح است و ما به دنبال کشف مشترک حقیقت بودیم. این راه تنها با اعتماد خانواده مقدور شد.
** در چه موارد اینگونه ایرادها مطرح شد؟
الان همه موارد را به خاطر نمی آورم! اما مثلا در جاهایی خوانده بودیم که خانم خیلی انقلابی بود، ولی در صحبت ها و تبادل نظرها فهمیدیم شخصیت خانم مهمتر از یک فرد انقلابی بود، ایشان حامی و همراه بزرگمردی انقلابی بود.
من اصلا فیلم های شعاری را دوست ندارم؛ نمی خواهم از کسی قدیس درست کنم و اگر موضوعی کلیشه ای باشد کار نمی کنم. خوشبختی من این بود که توانستیم با برهان و تحقیق کاری کنیم که خانواده امام متوجه شوند دنبال کلیشه ها نیستیم.
** برگردیم به سوالی که درباره خط قرمز پرسیدم؛ می توانم این طور نتیجه بگیرم که در روند ساخت این فیلم، مسائلی پیش آمده که در آنها دیدگاه های دو طرف متفاوت بوده، اما در نهایت با هم به توافق رسیده اید؟
البته در این فیلم، خط قرمز به معنی فضولی است؛ گاهی فیلمساز دوست دارد فضولی کند که دیگر نباید به آن خط قرمز بگوییم. فیلمسازانی داریم که چون دست شان باز است، شروع می کنند به فضولی کردن.
** با هر تعبیری، آیا مواردی بوده که درباره شان بحث پیش آمده باشد؟
چنین مواردی بود، ولی من نام آنها را خط قرمز نمی گذارم. همدردی و همدلی بود. آنها می خواستند یار ما باشند.
** اعضای خانواده حضرت امام (س) فیلمساز نیستند؛ این به گفته شما «همدلی»، سبب نمی شد به این اثر سینمایی، لطمه وارد شود؟
در نهایت من تصمیم گرفتم که کدام بخش کار شود. در ایران آنقدر موضوع خط قرمز مطرح شده که از یک جایی به بعد، من دیگر اعتقادی به خط قرمز ندارم. نمی خواهم جنجالی درست کنم و بگویم خط قرمز را رد کردم، چون حق ندارم از خط قرمز عبور کنم. من در مستند «بانو قدس ایران» اصلا خط قرمزی ندیدم. آنقدر موضوعات درست و عمیق درک شد که گاه اعضای خانواده مسائلی را می گفتند که به فکر من نرسیده بود؛ این خط قرمز نیست، این همدلی است. من هم با آنها همراه می شدم و دردم را می گفتم یا مشکلم را مطرح می کردم.
** پیش از این گفته بودید به دنبال کامل کردن این مستند هستید و اگر تهیه کننده اجازه دهد، دو نکته فنی و محتوایی را اصلاح می کنید. در نسخه ای که به جشنواره فیلم فجر ارائه شد، این دو نکته اصلاح شدند؟ به شکل مشخص کدام موارد در این نسخه نسبت به فیلمی که در جشنواره سینما حقیقت نمایش داده شد، تغییر کرد؟
بله؛ فیلم ناقص بود و همسر حاج احمدآقا در این مستند حضور نداشتند. یک جمله هم درباره مُهر امام گفته شده بود که درست نبود. حضور خانم طباطبایی – عروس دوم امام – در این فیلم خیلی مهم بود. برای اضافه کردن مصاحبه همسر حاج احمدآقا، بخش هایی از چند مصاحبه کم شد چون نمی خواستم زمان کل فیلم زیادتر شود.
با حمایت حاج حسن آقا، درب اتاق مهمانان امام هم که زنگ هم زده بود، روی عوامل این فیلم باز شد که البته برای ضرورت انجام این کار دلیل داشتیم.
** مسئولان موسسه تنظیم و نشر آثار امام هنگام ساخت این فیلم، چقدر در جریان روند کار شما بودند؟
همه مسئولان موسسه در جریان روند ساخت فیلم از مرحله تحقیق، نوشتن سناریو ، فیلمبرداری و تدوین بودند. خود حاج حسن آقا هم در جریان تمام مراحل بودند. او درباره فیلمنامه هم نظراتی را مطرح کرد که کارگشا بود.
** حاج سیدحسن آقا به صورت مشخص درباره چه موضوعی به شما مشورت داد؟
ایشان به من گفت احساس می کنم فیلمنامه از یک جایی به بعد لحن زنانه اش کم رنگ می شود. درست هم می گفت برای همین دوباره روی فیلمنامه کار کردیم.
** چهره ای که از همسر امام در فیلم شما به تصویر کشیده شده، زنی است که کارهایی را انجام می دهد که نمی خواهد! مثلا دوست ندارد به گفته خود با «ملا» ازدواج کند اما می کند، دوست ندارد به قم برود اما می رود، نمی خواهد به نجف برود اما می رود، یخچال و تلفن و ... می خواهد اما ندارد، می خواهد کنار فرزندانش باشد اما نمی تواند. تنها بخشی که کاری را می خواهد انجام دهد و در نهایت فقط عنوان می شود که کارش باید درست شود، سفر به اروپا برای جراحی چشم است. به نظر می رسد این موارد برخلاف چهره واقعی همسر امام و شخصیت مستقل او است که قصد داشتید در فیلم آن را نشان دهید و بیشتر جنبه همراهی او با امام پررنگ شد. چرا؟
هر شخصیت، جنبه های متعددی دارد. بسیاری از این مسائل مربوط به سال های ابتدای جوانی ایشان بود. همراهی ایشان با امام مساله بسیار مهمتری است. آن هم با وجود مسایل و سختی های زندگی با حضرت امام، همراه بودن با امام کار سختی بود که ایشان به انجام آن اهتمام ورزیدند. همراهی یک خانم با همسرش قطعا با میل و عشق همراه است و البته یک جاهایی اختلاف سلیقه بین زن و شوهر وجود دارد. امام عاشق خانواده اش بود و با این که از خانواده مرفهی بود، داوطلبانه و انتخاب گرانه مسیر زندگی اش را تغییر داد. خانم، قم را دوست نداشت اما با کسی ازدواج کرد که شدیدا به او علاقه داشت؛ با این وجود بخشی از تصمیم های خود را نیز اجرایی کرد.
** اما در فیلم شما، به مواردی اشاره نمی شود که خانم تصمیم خود را عملی کرده باشد؛ حتی درباره جراحی چشم نیز به روشنی گفته نمی شود که همسر امام می تواند مطابق خواسته اش و برخلاف نظر امام، برای جراحی به اروپا برود.
قرار نبود این فیلم آموزشی باشد. امام به همسرش می گوید ما در ایران پزشک داریم. مثل داستان تلفن است که امام می گوید من خط تلفن برای خانه نمی گیرم چون باید به فکر طبقات مستضعف جامعه باشیم. درون و بیرون شخصیت امام آنقدر یکی است که هر حرفی می زند مردم آن را باور می کنند. امام عاشق همسر و خانواده اش بود اما تصمیم هایی مربوط به خارج از خانه می گرفت که آنها را تکلیف خود می دانست. امام رهبر یک جامعه چند میلیون نفری بود اما در خانه انعطاف بسیاری داشت. خانم با چنین مردی زندگی می کرد. مردی که بخشی از حساسیت هایش جلوه رهبری و مرجعیت او بود. وقتی خانم می گوید در خانه کولر لازم داریم، امام پاسخ می دهند که مگر در ایران چند خانواده کولر دارند که ما داشته باشیم؟ این حرف از سر امر و نهی نیست بلکه این نشانه رهبریت و الگوآفرینی امام در زندگی بود. همسر امام داوطلبانه این زندگی را قبول کرد. خانم ثقفی پذیرفت همسر کسی باشد که ماهانه پول اندکی را به خاطر طلبگی دریافت می کند. امام به همسرش می گفتند نیاز نیست به نجف بیایید، گاهی همدیگر را می بینیم؛ اما خانم در پاسخ گفتند یک شب هم نمی خواهم در ایران بمانم. به گمانم این ها نشانه های عشق و تصمیم از روی آگاهی است.
** کسانی که در زمان امام و پیروزی انقلاب بودند با نگاهی که به این شخصیت داشتند، به راحتی حرف امام را می پذیرند و باور دارند که حرف و عمل ایشان یکی است؛ اما نوجوان و جوانی که امروز فیلم شما را می ببیند با امامی آشنا می شود که خانواده اش از نظر رفاهی در فشار و تنگنا بود. چرا این گونه مسائل در مستند «بانو قدس ایران» پررنگ شده است؟
امام بر اساس زندگی مردم، برای خانواده خودش تصمیم گیری می کرد. در سخنرانی سال 1342 امام برای تفکر و کردارش، حرف داشت. او تا پایان عمر همین گونه زندگی کرد، حتی در خانه جماران که از نظر خانم کوچک بود. اعضای خانواده، عاشق امام بودند و می دانستند به جز آنها، ایشان به مسائل مردمی فکر می کند که مشکل دارند. امام می توانست وضع زندگی خوبی داشته باشد اما این زندگی را انتخاب و خانم هم آن را قبول کرد.
همسر امام کتاب های خودش را می خواند و امام اعتراضی نمی کرد. خانم در پاریس خرید می کرد و در ایران هم می گشت که این، استقلال او را نشان می دهد. پس نمی توانیم بگوییم «نباید»های امام زیاد بود، نبایدهای امام به خاطر مردم بود و این موضوع را به خانواده اش انتقال می داد. خانم هم اگر با امام هم نظر نبود، بعد از رحلت همسرش می توانست زندگی اش را تغییر دهد، اما دیدیم که همه چیز در خانه ی امام مثل قبل باقی ماند.
ما فیلم آموزشی و الگو، نساخته ایم. من می گویم دو نفر بیشتر از 60 سال با تمام مشکلات، با هم زندگی کردند؛ ولی خوب توانستند با هم زندگی کنند. این شیرازه و شاکله فیلم «بانو قدس ایران» است.
** یک بار دیگر می خواهم بپرسم که چرا به شکل روشن در فیلم نمی گویید که همسر امام چشم خود را در ایران عمل کرد یا خیر؟ در فیلم فقط گفته می شود که امام خطاب به پسرش می گوید، کار مادرش را درست کند تا برود اما نمی گویید این کار انجام می شود یا خیر!
این طور فیلم ها یک قاعده دارد؛ 80 دقیقه فیلم، خیلی سنگین است و هیچ کجا نمی توانیم جزء به جزء مسائل را بگوییم، چون در این صورت فیلم 140 دقیقه می شود. مسئله فیلم ما عمل کردن چشم خانم یا نظر موافق و مخالف امام نبود؛ فیلم من پرتره ای از یک شخصیت است که در بسط این شخصیت، بخشی از تاریخ به ثمر نشستن انقلاب روایت می شود. پس من بسته به تخصص و تجربه 35 ساله ام روایت را جاری می کنم. در این باره هم وقتی خانم می گوید اگر جراحی نشوم کور خواهم شد، امام می گویند کارشان را درست کنید که بروند. ما اگر به جزئیات هر موضوعی در فیلم بپردازیم، اماها و چراهای سکانس های دیگر پیدا می شود که باید آنها را هم توضیح دهیم؛ ولی فیلم، عصاره یک زندگی را می گوید و عبور می کند. این فیلم در هیچ ایستگاهی نمی ماند.
من فیلم پرتره کار کرده ام و مستند «بانو قدس ایران» مانیفست تمام سال های کاری ام است. 82 دقیقه موسیقی برای این فیلم ساخته شده که موسیقیِ خلوتی است با دو ساز؛ سادگی دو شخصیت که هر دو عمیق و ژرف بوده اند. دو تک نوازی که کنار هم به هارمونی و وحدت رسیده اند. به لحاظ فرمیک و قومیت نیز تار برای ایران و عود برای عراق است و هرگاه زن و شوهر باهم هستند، دودوک و عود با هم می نوازند. ما همه افکت های موسیقی را حذف کردیم. بغض سازهای این فیلم در جایی می ترکد؛ آنجا که تیتراژ آخر فیلم به موسیقی تبدیل می شود. در فوت حاج آقا مصطفی، موسیقی فیلم تلنگری از بغض خود را نشان می دهد. من از سال 1986 میلادی روی موسیقی فیلم کار کرده ام و به عنوان کارگردان از همه ی دانش و فرم شناسی خودم بهره جستم تا اثری درخور نام بانو خدیجه ثقفی بسازم.
** ارزش مستندها به اسناد، حرف ها و مدارک جدیدی است که برای نخستین بار بیان می کنند. از نظر شما نکات شاخصی که «بانو قدس ایران» به اصطلاح برای مردم رو می کند و نکات ارزشمند این مستند هستند، کدام اند؟
در مرحله تحقیق فیلم، با خیلی ها صحبت کردم. مردم امام را از بُعد یک سیاستمدار اسلامی می شناسند و اصلا نمی دانند ویژگی های غیرسیاسی امام چیست.
** اما به نظر من، مردم درباره ویژگی های شخصی امام و به طور مشخص، علاقه او به خانواده و همسرش مطالبی را شنیده بودند و می دانستند که مثلا امام به همسرش علاقه زیادی دارد.
منظور من عامه مردم است. مطالب شنیداری عبوری است و در ذهن نمی ماند.
** شما هم در مستند «بانو قدس ایران» مطالب را بیان می کنید و صحنه ای از این علاقه را نشان نمی دهید!
وظیفه من نشان دادن اینگونه صحنه ها نیست، اصلا این کار را توهین می دانم. ابتدا می گفتند این فیلم می تواند بازسازی باشد؛ من به شدت با این کار مخالفت کردم و گفتم یک فریم را هم بازسازی نخواهم کرد. به حرمت امام و همسرش من به خودم اجازه نمی دهم صحنه ای را بازسازی کنم. از سوی دیگر، من شخصا بازسازی را دوست ندارم. بازسازی کار فیلمسازی را آسان می کند.
مردم بسیار اندک همسر امام را می شناختند، استثناهایی مانند همسر آقای رفسنجانی، خانم دباغ و ... را کنار بگذارید؛ منظور من عموم مردم است.
** پس حرف جدید مستند شما معرفی امام و همسرش است؟
بله؛ من این فیلم را برای افراد مسن نساختم، این فیلم برای نسل امروز است. خود من امام را در سن پنج سالگی در نجف دیدم؛ اما برای من، نسل جوان مهم است که از تاریخ شان دور هستند. ساخت این فیلم شروع کار برای معرفی تاریخ ایران است و باید از اینگونه کارها انجام شود.
** علاقه دارید باز هم درباره امام یا خانواده ایشان فیلم بسازید؟
علاقه فردی من کافی نیست. اگر پیشنهادِ مؤکدی باشد موضوع را بررسی می کنم و می پذیرم ولی ساخت دو نوع فیلم را دوست ندارم؛ فیلم آموزشی و فیلم سیاسی.
** در فیلم «بانو قدس ایران» بخشی از سخنرانی امام پخش می شود که او درباره مطبوعات و لزوم آزاد بودن آنها صحبت می کند. این بخش به همسر امام و روند کلی فیلم ارتباطی ندارد؛ چرا این سخنان امام را برای گنجاندن در فیلم انتخاب کردید؟ سخنرانی های زیادی از امام وجود دارد و همان سخنرانی سال 1342 هم بخش های مختلفی دارد، اما چرا شما بخش مربوط به آزادی مطبوعات را انتخاب کردید؟
مطبوعات یک موضوع عمومی است. حرف های امام هم تکراری نیست.
** درست؛ اما چرا این بخش را انتخاب کردید؟
برخی از سخنان نیاز به یادآوری دارد و اگر تعمق کنید، مفهومش در فیلم مشخص است. من نباید فیلم و مفاهیم اش را توضیح بدهم. فیلم ساخته شده و در حد توان من گویاست.
** اگر از موضوع انتخاب صحبت های امام درباره مطبوعات بگذریم، این انتقاد مطرح شده که در مستندی درباره همسر ایشان، چرا سخنرانی ها و دیدگاه های امام گنجانده شده است، به گونه ای همسر امام باز هم تحت الشعاع شخصیت ایشان قرار می گیرد؟
این نگاه، نگاهی ایرانی است؛ این خط قرمز که می گویند، ما به دنبال جنجال هستیم. امام آن حرف ها را می زند و خانم نگران می شود که آرامش خانه من به هم ریخت.
** شاید می شد بدون پخش کردن سخنرانی امام، به فضای داخلی خانه ایشان بپردازید؛ به خصوص که سخنرانی سال 1342 امام خیلی معروف است و خیلی ها آن را شنیده اند.
مهم است؛ چون یک جایی همسر امام می گوید خانه ام به سربازخانه تبدیل شد. شخصیت امام ساده نبود؛ هر حرفی زده می شد، خانم دنباله آن را می گرفت.
** در این فیلم بخشی از گفت و گوی سیدحسن خمینی با مادربزرگش شنیده می شود که سیدحسن آقا نظر او را درباره دعا می پرسد و خانم ثقفی می گوید، اعتقادی به دعا ندارم. این سوال و جواب ارتباطی با صحنه های قبل و بعدش ندارد و تنها بخشی است که صدای سوال کننده شنیده می شود. کارکرد این بخش از فیلم چیست؟
دقت نکردید؛ حاج حسن آقا می گوید خانم استقلال فکری داشت و این استقلال را هیچ گاه از دست نداد. ازدواج اش را هم به عنوان سرنوشت تعریف می کند. خانم می گوید هر کاری که خدا دوست دارد انجام می دهد، من دعا نمی کنم. او به یک عرفانِ ویژه رسیده بود، عبدِ الله.
** شما به دنبال شگفت زده کردن مخاطب بودید که این نظر همسر امام را درباره دعا کردن در فیلم گذاشتید؟
خیر؛ این هم یکی از ویژگی های خانم بود. امام هم نسبت به این موضوع معترض نیست و می گوید من هر شب تو را دعا می کنم.
** چند اشکال به تدوین فیلم وارد است، مانند این که در صحنه قبل از تشییع پیکر آقا سیدمصطفی خمینی، آیت الله بجنوردی درباره چهلم ایشان صحبت می کند اما در صحنه بعد، ما تشییع را می بینیم. آیا می خواهید فیلم را تغییر بدهید یا کوتاه کنید؟
چیدن صحنه های مربوط به تشییع آقا سیدمصطفی، به تصمیم کارگردان بستگی دارد. ما مترجم یک به یک زندگی نیستیم. در این فیلم، زمان پس و پیش می شود و تازه به اولش برمی گردیم.
برای تدوین این مستند، خیلی زمان صرف شد و البته هر کسی دوست دارد هربار فیلمش را بهتر کند؛ من فیلم را نمی توانم کوتاه کنم و تدوین مستند «بانو قدس ایران» مورد تایید من است.
فکر نمی کنم فیلم دیگری درباره امام بسازم، چون آنقدر ابعاد شخصیتی و زندگی ایشان زیاد است که کار خیلی دشوار می شود. 17 سال پیش از طرف «عروج فیلم» به من پیشنهاد شد که فیلمی درباره امام بسازم اما دیدم بسیار کار سختی است. من برای ساخت مستند «بانو قدس ایران» به مدت سه سال، هیچ کار دیگری انجام ندادم. البته در اواخر که بخش زیادی از کارها انجام شده بود، فیلمی درباره موسی کلانتری کار کردم. پس من با یک فیلم مستند سه سال زندگی کردم، با چه پولی؟ هیچی. فقط علاقه مطرح بود.
** برای تامین هزینه های ساخت این مستند مشکل داشتید؟
تامین هزینه ها واقعا سخت بود؛ ولی تیمی که با من کار کرد، همه با جان و دل جلو آمدند و می دانستند که مستند در کشور ما ضعیف است و جایگاه مالی محکمی ندارد. مثل همه فیلم ها، این فیلم هم کمبودهایی دارد. گروه من و بنده همه توان مان را گذاشتیم.
**چه کمبودهای شاخصی در این فیلم به چشم شما می آید؟ مثلا تصویری از قبور پدر و مادر خانم ثقفی که در شاه عبدالعظیم تهران است، در فیلم دیده نمی شود یا مزار سیدمصطفی خمینی در جوار مرقد مطهر حضرت امیرالمومنین(ع) که تصویر آن در اینترنت هم هست، در فیلم دیده نمی شود!
فکر نمی کنم تا امروز آقامصطفی به این اندازه خوب معرفی شده باشد. قبر ایشان مانند همه قبرهاست و نشان دادن قبر ویژگی ندارد؛ ویژگی این است که بگوییم خانم و خود امام پس از فوت آقا مصطفی چه حال و هوایی داشتند.
خیلی چیزها از فیلم حذف شدند. ابتدا این مستند 140 دقیقه بود. سرنوشت فیلم روی میز تدوین تعیین می شود که باید ببینیم چرا یک صحنه باید باشد یا نباشد. تشییع پیکر امام، تشییع همسرش و حاج احمدآقا در این فیلم نیست. باید ببینیم راوی در این باره چه می گوید. مثلا درباره حاج آقا مصطفی می گویند که در این فیلم خیلی خوب معرفی شده و نمی دانستیم اینقدر به امام نزدیک بوده است. جراحی یک شخصیت مهم است. نشان دادن تشییع جنازه ویژگی خاصی به فیلم نمی افزاید.
** پس چرا فیلم تشییع آقا سیدمصطفی را گذاشتید؟
آن تشییع، یک واقعه تاریخی است که هیچ چیزی از آن وجود ندارد. زندگی ایشان کوتاه بود و مانند همسر امام، سیدمصطفی را هم کسی نمی شناخت؛ البته به جزء برخی افراد استثناء. باز هم عرض می کنم که باید روایت کامل باشد و تشخیص آن با کارگردان است.
** گروهی از کارشناسان رسانه در ایران معتقدند که صحنه های حاوی خشونت باید با هشدار پخش شوند. وقتی شما در این فیلم در حال ترسیم فضای عراق هستید، چند صحنه از افراد اعدام شده بدون هیچ هشداری، پخش می شود!
دلیل دارد؛ در متن گفته می شود که شاه، امام را به جایی تبعید می کند که خفقان بر آن حاکم بود. آنقدر خشنونت بود که می خواستند فکر امام، پخش نشود و به ایران فکر نکند. آن دوران شرایط عراق بسیار بد و پر از خشونت بود؛ اما امام جا نمی زند.
** من با مفهوم کاری ندارم، سوالم درباره با شیوه بیان این مفهوم است. برخی از همین شیوه استفاده می کنند و برای برانگیختن احساسات عمومی له یا علیه یک گروه یا شخص، صحنه های به شدت خشنی را از کشته شدن مردم و مانند آن پخش می کنند. شما هم می خواهید شرایط خشونت بار عراق را نشان دهید که بدون محو کردن یا هشدار دادن، این صحنه ها را نشان می دهید؛ اما مخاطب آمده تا فیلمی درباره همسر امام ببیند و شاید نخواهد تصویری از اعدام مقابل چشم اش بیاید.
اما برای من مفهوم ارجح است.
** مخاطب باید حق انتخاب دیدن یا ندیدن اینگونه صحنه ها را داشته باشد؟
من با حق مخاطب کاملا آشنا هستم. سال هاست برای مخاطب فیلم می سازم، اما نه هر مخاطبی؛ مخاطبی که طالب آگاه شدن باشد. در آنجا ما جزئیات کشتار را نشان نمی دهیم و فقط عبور می کنیم؛ در حالی که جزئیات خیلی خشن بود. رژیم پهلوی می خواست حواس امام در عراق پرت این مسائل شود، در حالی که افق دید ایشان بسیار وسیع تر بود. چیزی که تاریخ آن را به اثبات رسانده است.
دیدگاه تان را بنویسید