یادداشت جی پلاس؛
تصمیم های خلق الساعه این بار در والیبال!/ چطور بگذاریم پولدارها همیشه برنده باشند؟
ورزش ایران همواره کم از تصمیم های غیراصولی و بی ربط با استانداردهای جهانی، آسیب ندیده و اکنون هم قرار یکی از همین تصمیم های عجیب و خلق الساعه برای لیگ والیبال گرفته شود!
گروه ورزشی جی پلاس؛ یک نگاه و مرور ساده به ورزش باشگاهی در سطح دنیا، یک گزاره بسیار ساده را همان ابتدا به ما گوشزد می کند؛ "تیم های سرمایه دار در بالای جدول اند". حساب هم حساب دو دوتا چهار تاست. یعنی وقتی تیمی سرمایه و بودجه بهتری نسبت به سایر تیم ها دارد، بازیکنان و مربیان بهتری را به خدمت می گیرد و امکانات بهتری را هم در اختیارشان قرار می دهد. نتیجه هم به غیر از موارد استثنا همیشه پیروزی و قهرمانی است. همه هم در ورزش دنیا این اتفاق را پذیرفته اند اما گویا این ماجرا در ورزش ایران برای جا افتادن نیاز به زمان دارد.
حس ناخوشایند به سرمایه دارها
در ورزش ایران هم چیزی شبیه به همانی که در فرهنگ عامه با آن مواجیم وجود دارد؛ حس ناخوشایند به سرمایه دارها! به این که کسی یا تیمی با سرمایه ای هنگفت وارد میدان شود و رقیبی برای خودش باقی نگذارد. درست است، این اتفاق جذابیت، هیجان و رقابت را از هر بخشی می گیرد اما خب واقعیت همین است و کاری اش هم نمی شود کرد.
رقابت و هیجان اجباری
از بحث هودارای که بگذریم، در ماجرای مدیریت و تصمیم گیری برای ورزش هم این اتفاق را می بینیم. در رشته های مختلف، مدیران تلاش می کنند تا با وضع قوانین عجیب و من درآوردی، "رقابت زوری" ایجاد کنند و هیجان را در لیگ های رشته های تحت مدیریتشان حفظ کنند.
در فوتبال می بینیم که تیم ها برای جذب بازیکن های لیگ برتری محدودیت دارند، در بسکتبال سال ها برای جذب ملی پوشان محدودیت وجود داشت و حالا هم که زمزمه اجرای این قانون در لیگ برتر والیبال به گوش می رسد. والیبالی که چند سالی است قهرمانی اش به تیمی می رسد که بخش عمده ستاره ها را جذب کرده و هر سال هم بهترین های لیگ را گلچین می کند و به قهرمانی می رسد.
یا ماجرای سقف قراردادی که در فوتبال شاهدش بودیم که خودش باعث و بانی فسادها و تخلف های بسیار زیادی شد.
چاره چیست؟
حالا سوال اینجاست که تصمیم درست چیست؟ آیا باید مثل تمام دنیا میدان را باز بگذاریم تا هر کسی با هر توان مالی به میدان بیاید و در میدان رقابت کند یا باید این رقابت را مدیریت و به نوعی دستکاری کرد؟ در این میان سوال مهمتری به وجود می آید؛ آیا اصلا ورزش ایران با دنیا قابل مقایسه است؟
جواب به این سوال قدری ساده تر است و مشخص. قطعا اینطور نیست و می توان گفت به غیر از مقداری بخش های ظاهری و اولیه، شباهت چندانی به ورزش دنیا نداریم!
ورزش ایران؛ دولتی و بدون سود
به گزارش جی پلاس؛ ورزش امروز دنیا بیش از هر چیز تجارت بزرگی است که سرمایه دارها را علاوه بر کسب شهرت به آن می کشاند. با این حال در ایران، تعریف ورزش چیز دیگری است. ورزش حرفه ای در ایران را اگر تجارت هم بخواهیم بخوانیمش، تجارت معیوبی است که دخل و خرجش همخوانی ندارد و بخش اعظمی از باشگاه ها و تیم ها، تنها هزینه می کنند بدون اینکه درآمد آنچنانی داشته باشند! چرا که اساسا مسیرهای درآمدزایی به رسمیت شناخته نشده و چون مالکیت خصوصی نیست، ناظر متخصص در راس کار قرار ندارد، رویکرد ساختارسازی در تشکیلات دیده نمی شود، تلاشی برای احصاء کانال های درآمدها وجود ندارد، سیاست صرفه جویی و مدیریت بهینه هزینه ها و... در مجموع تعطیل است، شاهد یک بهم ریختگی و دور باطل در مساله رشد و توسعه ورزش کشور هستیم که به جایی نمی رسد!
در ورزش امروز دنیا دیگر چیزی با عنوان تیم دولتی وجود ندارد. همه چیز خصوصی و مربوط به اشخاص است و باشگاه های بزرگ مالکان شخصی متمول دارند که تنها به تجارتشان فکر می کنند و به همین خاطر هم هست که صد البته با حساب و کتاب اما هرچقدر لازم باشد و بازده مالی داشته باشد هزینه می کنند.
در ایران اما اگرچه چند سالی می شود که حرف از خصوصی سازی است اما در عمل اتفاقی نیفتاده! تنها اتفاق، ایجاد مانع برای هزینه کرد نهاد های دولتی در ورزش قهرمانی است حال آنکه هیچ راه جایگزینی در قانون پیش بینی نشده و آسیبش را در برخی تیم های صنعتی به وضوح می بینیم اما در هر صورت هنوز هم این هزینه ها (با دور زدن برخی قوانین!) از جیب دولت پرداخت می شود. همین سرخابی های پایتخت هنوز هم که هنوز است، به عنوان بهترین تیم های فوتبال ایران، به شیوه دولتی اداره می شوند و هر گاه به مشکل بر می خورند دست به دامان وزارت ورزش و اخیرا گلریزان مردمی می شوند!
تصمیم غیراصولی در شرایط غیراستاندارد
حالا، در چنین شرایط نادرست و صدالبته غیراستاندارد، مدیران ورزشی وارد می شوند تا با تغییرات البته غیراصولی، فضا را قدری متعادل و قابل تحمل تر کنند. در برخی موارد هم به صورت کوتاه مدت جواب می گیرند، به هر حال تغییری غیراصولی در بستری غیراستاندارد ایجاد کرده اند و ممکن است در زمان کم و در ظاهر اثربخش باشد اما در بلندمدت به آن رشته ضربه زده و از ریشه آن را می خشکاند.
به طور مثال در بسکتبال دیدیم که سهمیه بندی ها، وضعیت لیگ برتر که چند تیم بسیار خوب و دو تیم در سطح اول داشت را به یک تک قطبی سرد و بی روح تبدیل کرد و در نهایت هم پس از ده سال همه به این نتیجه رسیدند که این تصمیم درست نبوده و نیست. چه بسیار بازیکنانی که برای فرار از سهمیه های ملی در این سال ها، قید حضور در اردوهای تیم ملی و شانس ملی پوش شدن را از دست دادند تا بلکه سال آینده ساده تر قرارداد ببندند.
حالا نوبت والیبال است!
حالا هم که شنیده می شود این شیوه نخ نما شده در والیبال اجرا خواهد شد. شیوه ای که باشگاه ها را در جذب بازیکنان ملی پوش محدود می کند و به تیم های سرمایه دار اجازه نمی دهد در جذب ستاره ها دست شان باز باشد. این تصمیم قرار است حالا پس از بسکتبال که پایان خوبی هم نداشت در والیبال اجرا شود. این تصمیم شاید در ظاهر به عدالت نزدیک باشد اما با الزام های حرفه ای و جهانی ورزش قهرمانی در تضاد است و علت آن صرفا دولتی ماندن باشگاه هاست.
والیبالی که خودش را در سطح اول دنیا می داند و لیگش را هم یکی از ده لیگ برتر دنیا. با این حال نمی بیند که در هیچ لیگی چنین شرایطی وجود ندارد و اگر این تصمیم را بگیرد، شاید برای چند سال هیجان بیشتری به لیگش بدهد و قیمت بازیکنان تا حدودی افت کند، اما در بلندمدت با عدم اقبال اسپانسرهای خوب و سرمایه دار مواجه خواهد شد که دود آن بیش از هر چیز در چشم لیگ و تیم ملی می رود.
در مجموع، این درست است که ورزش ایران را از هیچ زاویه ای نمی شود با ورزش روز دنیا مقایسه کرد و نسخه هایش را دقیقا مانند آن پیچید اما حداقل می شود از تجربه ها و تصمیم های گذشته خودمان در بخش های دیگر درس بگیریم و از طرف دیگر تلاش کنیم به استانداردهای روز دنیا نزدیک شویم. استانداردهایی که پیش از هرچیز می گوید ورزش باید خصوصی باشد که طبیعتا پس از این اتفاق، به خودی خود به سمت سودآوری هم پیش می رود.
دیدگاه تان را بنویسید