شهید مسلم اسدی:
راضی نیستم کسی که به امام بدگمان است در تشییعم شرکت کند
مسلم در بخشی از وصیتنامه اش نوشته بود که راضی نیست افرادی که به امام بدگمانند در تشییعش شرکت کنند.
جی پلاس: چندی قبل محمدرضا به شهادت رسیده بود ولی حتی این موضوع نیز نتوانسته بود راهِ رفتن مسلم را ببندد که انگار آن دوره، پدر و مادرها همه سختی از دست دادن فرزندشان را تاب می آوردند تا مبادا دشمن نگاه چپی به سرزمینشان کند و نه تنها یک فرزند که گاهی چند فرزند خود را نیز در راه خدا می دادند و این بار نوبت پدر و مادر مسلم و محمدرضا بود. مسلم جوانی 22 ساله بود که جانشینی گردان حضرت علی اکبر(س) لشکر 10 سیدالشهدا(س) را عهده دار بود.
عملیات کربلای هشت بود، درست 18 روز از سال 66 گذشته بود و شلمچه همان جایی که خاطرات بسیاری از شیردلان این سرزمین را در سینه خود به یادگار نگه داشته است. لحظات می گذشت و مسلم مشغول نوشتن آخرین وصایای خود و آنچه که بیشتر از همه در این سطور خودنمایی می کرد، درخواستی بود که او از پدر و مادر داشت که مبادا به کسانی که به امام گمان بد دارند اجازه شرکت در مراسم تشییع جنازه اش را بدهند. متن این آخرین دستنوشته مسلم در پی می آید:
«بسمه تعالی
السلام علیک یا ابا عبدالله، سلام بر سید و سالار شهیدان حسین بن علی(ع) و با درود بر آقا امام زمان (عج) و نایب برحقش خمینی کبیر
با سلام خدمت پدر و مادر گرامی ام امیدوارم که خدا در هر گامی یاری تان نماید. این صحبت ها به عنوان آخرین صحبتم بر روی کاغذ می آورم.
پدرم، مادرم از اینکه شما دومین فرزند خود را در راه خدا قربانی کردید ناراحت نباشید زیرا که خدا صابران را دوست دارد یا از اینکه دومین شهید را داده اید مغرور شوید و در این فکر باشید که پاداش دنیوی به شما بدهند و از شما تشکر کنند فقط برای رضای خدا گام بردارید.
جنازه ام را اگر این کاغذ به موقع به دست شما رسید در مسجد بگذارید و بگویید این شهید راضی نیست که در تشییع جنازه اش کسانی که به امام امت بدگمان هستند شرکت کنند و زیر جنازه ام را بگیرند حتی اگر فقط پدرم جنازه ام را تنها از زمین بردارد راضی نیستم که آنهایی که به اما بدگمان هستند جنازه ام را بردارند و در مراسم من شرکت کنند.
دوستانم را به صبر و استقامت و پایداری و مقاومت دعوت می کنم باشد که خداوند یاورمان باشد.
دیدگاه تان را بنویسید