چه شد که نگهبانان ستمگر امام عسکری(ع) شیفته آن حضرت شدند؟

از امام عسکری (ع) نقل شده است:«مِنَ التَّواضُعِ أَلسَّلامُ عَلی کُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ، وَ الْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الَْمجْلِسِ.»:از جمله تواضع و فروتنی، سلام کردن بر هر کسی که بر او می گذری، و نشستن در پایین مجلس است.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش خبرنگار جامعه جی پلاس: روز هشتم ربیع الثانی سال 232 هجری قمری، امام یازدهم شیعیان در خانه امام هادی علیه السلام و از دامان مادری پارسا به نام سوسن یا حدیثه به دنیا آمد.

22 ساله بودند که امام هادی علیه السلام به شهادت رسیده و امام حسن (ع)، امامت امت را به دست گرفتند و این ایام 6 سال به طول انجامید. دوران امامت آن حضرت مصادف با سه خلیفه عباسی به نام های معتزه، مهتدی و معتمد بود و ایشان به شدت از طرف این خلفا تحت فشار بودند و چون در محله ای نظامی سکونت اجباری داشتند به عسکری شهرت پیدا کردند. 

کنیه امام (ع) ابومحمد و از القاب مشهورشان می توان به نقی و زکی اشاره کرد.

با وجود اینکه آن حضرت در شرایط بسیار بدی بودند اما دست از مبارزه با خلفای ستمگر عباسی برنداشته و با ایجاد شبکه های ارتباطی به فعالیت های سری خود پرداختند و با فرستادن نمایندگان خود به سوی شیعیان در نقاط مختلف به حمایت مالی آنها پرداخته و شرایط را برای دوران غیبت امام زمان (عج) فراهم آوردند.

عباسیان به گمان آن بودند که با سخت گرفتن شدید بر امام و در محاصره در آوردن آن حضرت می توانند از جایگاه ایشان نیز بکاهند در صورتی که نه تنها به هدفشان نرسیدند که امام با حسن اخلاق خود همه آنهایی را که با ایشان برخورد داشتند به شدت تحت تاثیر مقام معنوی خود قرار می دادند و هر زمان که فرصتی پیش می آمد به شبهات و اشکالاتی که در اندیشه اسلامی مطرح می شد، پاسخ می گفتند و بدین ترتیت شاگردان خود را تربیت می کردند.

عباسیان که وجود امام (ع) را تاب نیاوردند، سرانجام در سال هشتم ربیع الاول سال 260 ایشان را مسموم کرده و به شهادت رساندند. پیکر مطهرشان در جوار پدر بزرگوارشان به خاک سپرده شد.

 

نمونه ای از کرامت امام (ع)

شیخ مفید در ارشاد به بیان گوشه ای از کرامت امام علیه السلام پرداخته است:
مستعین بالله خلیفه عباسى استرى داشت پربها که در حسن و بزرگى جثه بى نظیر بود، ولى چموش و سرکش بود به حدّى که هیچ یک از امرا قدرت نداشت به آن لگام زند یا سوار آن شود. اتفاقا روزى آن حضرت به دیدن خلیفه رفتند، خلیفه از حضرت خواهش کرد که دهنه بر دهان آن استر زند و گفت: من نمى توانم.
غرضش از این کار آن بود که یا استر رام شود، یا آن که چموشى کند و آن حضرت را بکشد.
حضرت برخاستند و دست مبارک را بر کفل استر گذاشتند، آن حیوان به شدت عرق کرد و آرام شد. پس حضرت او را زین کردند و لجام بر دهنش زدند و سوار شدند بدون این که امتناع کند و قدرى در منزل او را راه برد.
خلیفه و حاضران همه از اطاعت و انقیاد حیوانات به آن حضرت حیران و متعجب شدند و خلیفه استر را به آن حضرت بخشید.

 

تدبیر امام

ابوهاشم جعفری می گوید: ما در زندان بودیم که امام حسن عسکری علیه السلام و برادرش جعفر را وارد زندان کردند. برای عرض ادب و خدمت، به سوی حضرت رفتیم و دور ایشان جمع شدیم. مردی عجم در زندان بود که ادعای علوی بودن داشت. امام (ع) که متوجه حضور وی شدند، فرمودند: اگر بیگانه ای در جمع شما نبود، زمان آزادی تان را می گفتم. آنگاه به مرد عجم اشاره کرده و فرمودند که از جمع بیرون برود، سپس فرمودند: این شخص از شما نیست و از او برحذر باشید. چرا که او گزارشی از گفته های شما برای خلیفه جمع آوری کرده و در لباس خود پنهان داشته است.

یکی از حاضران او را تفتیش کرد و گزارشی کهبرای یاران امام بسیار خطرناک بود، از داخل لباس مرد بیرون آورد. 

 

شاگردان امام(ع)

بسیاری از اصحاب، شاگردان و رواتی که در محضر امام عسکری (ع) بودند، از زمان پدر و جد بزرگوارشان سابقه ارادت به اهل بیت(ع) داشتند و بعضی ها هم در زمان امام(ع) به ایشان ملحق شدند که حقایق و معارف را از امام (ع) گرفته و به دیگران منتقل می کردند که از جمله آنها می توان به احمد بن ابراهیم بن اسماعیل، لغت شناس که سرآمد اهل لغت بود، ابوعبدالله از اصحاب و خواص امام هادی و امام عسکری علیهما السلام بود، احمد بن ابراهیم که از دست پروردگان امام (ع) بود، اشاره کرد.

از دیگر شاگردان امام(ع)، احمد بن اسحاق بن عبدالله بن سعد بن احوص اشعری بود. وی مردی گرانقدر به شمار می رفت که محضر امام عصر(عج) را نیز درک کرد، وی رابط میان قمی ها و امام (ع) بود. از او تالیفاتی به جای مانده است.

حسین بن شکیب مروزی و صالح بن ابی حماد که تالیفاتی دارند نیز از شاگردان امام حسن عسکری (ع) هستند. همچنین "سعد بن عبدالله قمی" که فردی جلیل القدر و دارای تالیفات زیادی از جمله "کتاب الرحمه" است نیز از شاگردان امام (ع) بود.

اینها همگی از محضر امام کسب فیض کرده و مطالب را آموخته اند و در تکامل فقه و تفسیر و روایت و دیگر علوم تلاش کرده اند و همه اینها نشان دهنده گستردگی علوم اهل بیت علیهم السلام است که در هر علمی شاگردان برجسته ای را تربیت کرده اند.

 

بزرگواری و کرامت امام (ع)

امام یازدهم شیعیان مانند اجداد طاهرینشان منبع سخا و کرم بودند و پیش از آنکه کسی به زبان آید او را بی نیاز می کردند. در تاریخ آمده است: ابویوسف، شاعر هم عصر حضرت می گفت: تازه صاحب پسری شده بودم و دستم تنگ بود. کاغذی به عده ای نوشتم و از آنها کمک خواستم، اما از آنها ناامید شدم. در این هنگام ابوحمزه، فرستاده امام حسن عسکری علیه السلام در حالی که کیسه سیاهی به دست داشت و در آن چهارصد درهم بود بیرون آمد و گفت: مولایم فرمود: این مبلغ را برای آن کودک نورسیده صرف کن. خداوند در آن کودک برایت برکت قرار دهد.

 

عزت و عظمت امام(ع)

جمعی از عباسیان به حضور صالح که از مخالفان سرسخت حضرت بود رفته و از او خواستند تا جایی که می تواند بر امام (ع) سخت بگیرد و او را حتی برای لحظه ای راحت نگذارد. و او هم گفت: دو نفر از نانجیب ترین مردانی که می توانستم پیدا کنم بر او گماشتم. اما آن دو نفر تحت تأثیر او واقع شدند و در عبادت و نماز و روزه کوشا شدند. آنها را احضار کردم و پرسیدم در آن مرد چه دیدید؟ آنها گفتند چه می توانیم بگوییم درباره مردی که روز را روزه می گیرد و همه شب را بیدار است و شب زنده داری می کند. نه سخن می گوید و نه بجز عبادت به کاری مشغول می شود و هنگامی که به او نگاه می کنیم زانوانمان به لرزه می افتد و حالی به ما دست می دهد که نمی توانیم خود را نگه داریم. عباسیان هنگامی که این را شنیدند ناامید و سرافکنده برگشتند.

 

اندرز امام(ع)

محمد بن حسن اینگونه نقل می کند: نامه ای به امام حسن عسکری علیه السلام نوشتم و از تنگدستی شکایت کردم سپس با خود گفتم مگر امام صادق علیه السلام نفرمودند که فقر و تنگدستی با ما بهتر از توانگری با دیگران است و کشته شدن با ما بهتر از زنده ماندن با دشمنان ماست.

امام در پاسخ نوشتند: هر گاه گناهان دوستان ما زیاد شود خداوند آنها را به فقر گرفتار می کند و گاهی از بسیاری از گناهان می گذرد. هم چنان که پیش خود گفته ای تنگدست بودن با ما بهتر از توانگری با دیگران است. ما برای کسانی که به ما پناهنده شوند پناه گاهیم و برای کسانی که از ما هدایت بجویند نوریم. ما نگهدار کسانی هستیم که برای نجات از گمراهی، به ما متوسل می شوند.

 

دیدگاه تان را بنویسید