گزیده ای از سخنان امام خمینی درباره مطبوعات؛
اگر تیتر با واقع مطلب مخالف باشد این مانند غش در معامله است
امام خمینی در جمع کارکنان موسسه اطلاعات به رسالت مطبوعات اشاره کرده و می فرماید: چنانچه مطبوعات اصلاح بشود، رسانه هاى گروهى اصلاح بشود، یک جامعه اصلاح مى شود.
به گزارش خبرنگار جامعه جی پلاس، امام خمینی مطبوعات و رسانه ها را مانند معلمانی می داند که باید به تربیت کشور و جوانان بپردازند. ایشان در سخنرانی های مختلفی که در حضور اصحاب رسانه داشتند به نقش مهم این قشر از جامعه اشاره و نکات مهمی را مطرح کرده اند. بخشی از سخنانشان در این زمینه در متن زیر آمده است:
از جمله نقش مطبوعات در کشورها منعکس کردن آرمانهاى ملت است. مطبوعات باید مثل معلمینى باشند که مملکت را و جوانان را تربیت مى کنند، و آرمان ملت را منعکس مى کنند. در مملکتى که آن همه خونریزى شد و آن همه ملت ما خون دادند تا آنکه یک جمهورى اسلامى موافق آراى اکثریت قریب به اتفاق محقق شد و دست خائنین کوتاه گردید و دست چپاولگران قطع شد، اگر مطبوعات ... بخواهند باز به پشتیبانى از جنایتکاران و خیانتکاران چیزى بنویسند، این مطبوعات ما نیست؛ این خیانت است. باید مطبوعات آنچه که ملت مى خواهند بنویسند؛ نه آنچه بر خلاف مسیر ملت است.
صحیفه امام؛ ج 7، ص 323
ملت روزنامه اى را مى خواهد که مطابق آراى خودش، مطابق آراى ملت، مطابق خواسته هاى ملت، رفتار کند. مقاله نویسى نمى خواهد؛ قصه نویسى نمى خواهد؛ [مطالبى] را مى خواهد که مطابق مسیر ملت باشد. باید جدیت کنید مسائلى را بنویسید که موافق مسیر ملت باشد.
ج 7،ص 323ـ 324
چنانچه مطبوعات اصلاح بشود، رسانه هاى گروهى اصلاح بشود، یک جامعه اصلاح مى شود.
ج 13، ص 157ـ 158
روزنامه ها و مطبوعات باید در خدمت این ملت و در خدمت اسلام باشند. باید همه با هم با برادرى رفتار کنند. اگر انتقاد دارند، انتقاد برادرانه داشته باشند؛ مصلحت گویى باشد. اگر روزنامه ها، تبلیغات، همه اینها در این معنا با هم متحد بشوند که قلمهایشان و گفتارشان گزنده نباشد، مثل عقرب نباشد؛ شما بدانید که زبان انسان اگر گزنده شد و از عقرب گزنده تر شد، در آن عالم به صورت یک عقرب گزنده بیرون مى آید. و آنهایى که دیگران را تضعیف مى کنند و غیبت دیگران را مى کنند زبانهایشان در روز قیامت به قدرى بلند مى شود که مردم از روى آن زبانها مى گذرند.
امروز هم مطلب این است که مثل مار و عقرب هم را مى گزند. و خودشان نمى فهمند، یا مى فهمند و مى خواهند بگزند. خدا نکند که بفهمند! خدا نکند که دانسته اینها تضعیف کنند این کشور را. خدا نکند که روزى پیش بیاید که من احساس وظیفه بکنم. من به آنها نصیحت مى کنم که آرام باشید! به آنها نصیحت مى کنم که یکدیگر را نگزید. پنجه به روى هم نزنید. همه با هم این کشور را به پیش ببرید. اختلاف سلیقه ها را در یک محیط خوب، برادرانه حل کنید.
ج 14، ص 51ـ 52
امروز با قلمهایى که دست شماست، مسئولیت بزرگى دارید. جایى که شماها دارید اداره اش مى کنید مثل یک اداره دولتى نیست. در ادارات دولتى، هر چه واقع بشود، در همان باطن آنجا واقع مى شود؛ گاهى مگر شماها به مردم بگویید، و الّا در بین خودشان واقع مى شود. اما قلمهاى شما یک قلمهایى است که چنانچه لغزش بکند، گاهى یک ملت را لغزش مى دهد. رادیو تلویزیون یک دستگاهى است که چنانچه فاسد از کار در بیاید، یک ملت را فاسد مى کند. الآن همه رادیو گوش مى کنند و همه تقریباً تلویزیون نگاه مى کنند. این طور نیست که یک معصیت [در آنجا] حالا مثل معصیت توى صندوقخانه باشد؛ این معصیتى است که در محضر همه مردم است. قلمهاى شما اگر- خداى نخواسته- لغزش بکند و آن تعهدى که براى خداى تبارک و تعالى باید داشته باشید، غفلت از آن بکنید، این جور نیست که به خود شما ضرر بزند، به خود شما، عائله شما، دوستان شما، ملتهاى شما و کسانى که هم مذهب شما و هم دین شما هستند؛ به همه ضرر مى زند. پس یک ضرر مضاعف است؛ مثل یک ضرر کوچک نیست. باید توجه بکنید به این مصلحت، خصوصاً شما که اداره یک روزنامه کثیر الانتشار هست دستتان.
شما چنانچه- خداى نخواسته- توجه به این مسائل نکنید، یک مسئولیت بسیار خطیر دارید پیش مردم، پیش ملتهاى دنیا و بزرگتر اینکه پیش خدا مسئولیت دارید. چنانچه این روزنامه ها ارشاد کنند مردم را، این یک اطاعتى است بالاتر از آن اطاعتهایى که انسان گوشه خانه خودش مى کند؛ و بالاتر از آن ارشادهایى است که پیشترها مى کردند و غایتشان این بود که در یک مجلسى چند هزار نفرى بود. ارشادى است براى یک ملت؛ ملت چند میلیونى. و اگر شما این قلمى که دستتان هست قلم ارشادى باشد، مى توانید که یک ملت را به راه راست هدایت کنید و مى توانید که مردم را از انحرافات نجات بدهید. امروز در مقابل قلمهاى ارشادى، چند مقابل قلمهاى انحرافى هست؛ و در مقابل سخنهاى ارشادى، سخنهاى انحرافى هست.
ج 14، ص 397ـ 398
اخبارى که مى نویسید، تیترهایى که هست، اینها را که در روزنامه ها آدم مى بیند، مى فهمد که این تیتر از کجا پیدا شده است، با چه مقصدى این را گذاشته اند. و گاهى آدم بعد که مى خواند، مى بیند مسأله این طور هم نبوده است؛ تیترش یک جور دیگر است، مسأله اش یک جور دیگر! ابتدا همه مردم نمى توانند همه روزنامه را تا آخر بخوانند، این تیترها را نگاه مى کنند مى بینند در تیترى که هست، چه فسادى واقع شده است یا چه صلاحى واقع شده است. اما آدم وقتى خود متن را مى خواند، مى بیند مسأله این طور نیست که این در تیتر هست. باید توجه کنید که این یک غِشّى است براى مسلمین که انسان در تیتر یک چیزى بنویسد و محتوا آن جور نباشد؛ نه به آن تندى باشد که- مثلًا در این تیتر هست، و نه به آن عظمت باشد که در این تیتر هست. این یک نحو غشّ است براى مسلمین. همان طورى که یک کاسبى روى متاعش یک چیز خوبى قرار مى دهد، روغن را روى آن یک مقدار روغن خوب مى ریزد [اما] آخرش فاسد است و این حرام است و غش است، همین طور چنانچه روزنامه این طور باشد که انسان تیترها را که نگاه کند ببیند این روزنامه خیلى روزنامه خوبى است یا مسائلى هست، مسائل مهمى مطرح هست، از آن طرف، کسى را انتقاد مى کنند که این آدم خبیث است، این طور است، اما وقتى آدم مى رود [متن را] نگاه مى کند، مى بیند مسأله این طورها هم نبوده است یا اگر بوده، به این شدت نبوده است. متن را این یک نحو غشّى است که شما با قلمهایتان مى کنید. همان طور که این فروشنده روغنِ رو و زیرش با هم فرق دارد و غشّ است و حرام، این هم که تیترش با واقعش مخالف است، این هم غشّ است و حرام.
ج 14، ص 399ـ 400
دیدگاه تان را بنویسید