محمدابراهیم به بانو گفت: تو سد راه شهادت من هستی و نمی گذاری من شهید بشوم.

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: مهمان آمده بود و بانو[1] مشغول آشپزی بود که دلشوره ای عجیب بر جانش نشست و دیگر نتوانست خودداری کند. از مهمان ها خواست تا خودشان غذا را آماده کنند.

به گوشه ای از اتاق رفت و سجاده اش را پهن کرد و مشغول نماز و دعا شد و با گریه و التماس از خدا خواست که محمد ابراهیم[2] سالم بماند تا او یک بار دیگر بتواند ببیندش.

او که برگشت، قصه دلشوره اش را تعریف کرد. رنگ محمدابراهیم تغییر کرد و بعد از سکوتی، گفت: دقیقا همان لحظه که می خواستیم از جاده رد شویم، دسته ای از نیروهای بعثی از منطقه مین گذاری شده به وسیله خودشان، عبور کردند و اگر ما می رفتیم همه بچه ها شهید شده بودند.

بانو لبخندی زد و محمد ابراهیم گفت: تو سد راه شهادت من هستی و نمی گذاری من شهید بشوم. بگذر از من.[3]

 
  1. ژیلا بدیهیان، همسر شهید.
  1. سردار شهید محمدابراهیم همت، فرمانده لشکر 27 حضرت رسول (ص) که در عملیات خیبر به شهادت رسید.
  1. برگرفته از خاطره همسر شهید.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
14 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.