چند قدم با وزیر نفت شهید
محمد مهدی که به دنیا آمد، محمدجواد در زندان ساواک بود و وقتی هدی به دنیا آمد، او در زندان رژیم بعث بود.
جی پلاس ـ منصوره جاسبی: بیست و دوم خرداد 1329 و خانواده ای سنتی و مذهبی و نامدار در میان اهالی خانی آباد که قرار بود خدا فرزندی به آنها هدیه کند که نامش را محمد جواد گذاشتند. پدر حاج آقا تندگویان، بازاری و اهل مسجد و هیات بودند و مادر نیز از سادات محل که از احترام خاصی درمیان مردم برخوردار بودند.
دیپلم را که گرفت به دانشگاه صنعت نفت آبادان رفت و در رشته پالایش تحصیل کرد. همان زمان بود که در این دانشگاه انجمن اسلامی به راه انداخت و از کسانی همچون علامه جعفری، شهید مطهری و... برای سخنرانی دعوت می کرد، اقداماتی که باعث شد پرونده اش در ساواک به عنوان ضد دولت گشوده شود.
سال ١٣٥٠ با بتول برهان ازدواج کرد که یک پسر و سه دختر حاصل این وصلت بود.
محمدجواد در سال ٥٢ در حالی که کارآموز پالایشگاه تهران بود، از سوی ساواک دستگیر و بعد از ٧ ماه شکنجه، به زندان قصر منتقل شد.
محمد مهدی تندگویان در این باره می گوید: «زمانی که من به دنیا آمدم پدرم در اسارت ساواک بود و زمانی هم که خواهرم که فرزند چهارم خانواده بود به دنیا آمد پدرم در اسارت نیروهای عراق.».
پس از آزادی از زندان قصر که شرایط حضور در صنعت نفت برای وی مقدور نبود به گیلان رفت و در شرکت توشیبای رشت مشغول به کار شد. این شغل از سوی بهروز بوشهری که بعدها از هم بندی های ایشان در زندان عراق نیز بود بدون توجه به ممنوع الاشتغال بودنش به وی سپرده شد.
وی در همان مدت در دانشکده ICMS وابسته به دانشگاه هاروارد نیز مشغول به تحصیل شد.
بعد از وقوع انقلاب و برکناری بسیاری از مدیران شرکت ها و مؤسسه ها، کارگران شرکت توشیبا مهندس تندگویان را به عنوان مدیرعامل آن شرکت انتخاب کردند و همان جا بود که برنامه قطع وابستگی این شرکت و در نهایت تبدیل آن به شرکت پارس خزر پی ریزی شد.
با تشکیل وزارت نفت، تندگویان جذب این وزارت خانه شد و بعد از مسئولیت های مختلف به عنوان سرپرست مناطق نفت خیز جنوب مشغول به کار شد.
در شهریور ٥٩ با توجه به فعالیت های مهمی که انجام داده بود، از سوی محمدعلی رجایی به هیأت دولت فراخوانده و به عنوان وزیر نفت به مجلس معرفی شد.
در مدت کوتاه وزارتش به دلیل نگرانی هایی که درباره مناطق عملیاتی جنوب داشت، حدود چهار بار به این منطقه رفت و در جریان چهارمین بازدید خود در جاده اهواز به آبادان با تعدادی از همراهان به اسارت نیروهای بعثی درآمد.
اولین وزیرنفت؛ اولین برنامه توسعه پنج ساله
محمدجواد تندگویان جزء اولین مسئولانی بود که زمانی که در رأس وزارت نفت قرار گرفت، برنامه توسعه ٥ ساله ارائه کرد.
محمدمهدی تندگویان از دیگر فداکاری های پدر اینگونه می گوید: «به علت فداکاری های شهید تندگویان یادگارهای دیگری نیز در صنعت نفت باقی مانده است که می توان به پالایشگاه آبادان اشاره کرد، در واقع اگر حضور پرعمق و نحوه مدیریت وی در زمان جنگ نبود، همان مواد سوختی موجود در پالایشگاه و نزدیکی اش با مرز برای از بین رفتن آن کافی بود، اما با درایت شهید و دستور تخلیه هر چه سریعتر مواد سوختی از پالایشگاه، از این اقدام جلوگیری شد.».
بنا بر گفته ها، وزیر نفت وقت، محمد جواد تندگویان؛ اقتصاد را بخش مهمی از دفاع و مقاومت به شمار می آورد و عملکردهایی که امروزه به عنوان پدافند غیرعامل از آن یاد می شود، آن زمان جزء روش و نحوه مدیریت وی محسوب می شده است.
پسرش می گوید: «حتی در زمان اسارتش هم تمام فکر و ذهنش، صنعت نفت و محافظت از آن بود و این را می شد از نامه هایش فهمید. او در یکی از نامه هایش سفارش و تاکید زیادی بر راه اندازی تاسیسات نفت و گاز جایگزین و پالایشگاه های جدید در مکان هایی دور از دسترس دشمن کرده بود.».
او ادامه می دهد: «زمانی که تازه جنگ آغاز شده بود پدرم به خاطر غیرت کاری که در وجودش بود مرتب به جنوب سر می زد و در یکی از همین سفرها به پالایشگاه آبادان بود که من را نیز به همراهش برد، من هنوز خاطره آن سفر، آن هم در شرایط جنگ در ذهنم هست که پا به پای ایشان که برای سرکشی و مدیریت بحران در پالایشگاه این سو و آن سو می رفتند، می رفتم.».
یکی دیگر از خاطرات ایشان که در کتاب «زنده عشق» نیز آمده، این است: زمانی که مهندس سادات، مدیر وقت شرکت گاز می خواستند گزارش اقدامات شرکت را به پدرم بدهند، اقدامات قبل و بعد از انقلاب را مقایسه کرده بودند و در گزارش آورده بودند که به نسبت آن سال ها هم اکنون این مقدار گازرسانی شده و...، پدرم هم در پاسخ به این گزارش طی یک نامه چند صفحه ای از ایشان خواسته بودند که هیچ وقت اقدامات کنونی را نباید با کارهایی که در گذشته انجام شده مقایسه کرد، بلکه باید این اقدامات را با قول هایی که به مردم داده شده و وظایفی که در قبال مردم داریم مقایسه کنیم که در این صورت ما همیشه بدهکار مردم باقی خواهیم ماند.
دیدگاه تان را بنویسید