توصیه های امام خمینی به رؤسای جمهورـ۲

پشتوانه آرای مردمی و تذکری که امام به شهید رجایی داد

امام خمینی خطاب به شهید رجایی با تأکید بر اینکه عالم محضر خداست و باید حساب پس داد، گفت: اگر آراى شما پنج میلیون بود مسئولیتتان کمتر بود. حالا که سیزده میلیون بیشتر است، مسئولیت شما حجمش زیادتر است؛ براى اینکه شما جواب یکى یکى از این افرادى که به شما رأى دادند و شما را به عنوان رئیس جمهور اسلام، رئیس جمهورى کشور اسلامى تعیین کردند هر یک از اینها فردا مى ‏آیند شما را مى ‏گیرند، جواب از شما مى ‏خواهند.

لینک کوتاه کپی شد

 به گزارش خبرنگار جامعه جی پلاس، مراسم تنفیذ شهید رجایی با حضور مسئولان جمهوری اسلامی در تاریخ یازدهم مرداد ماه سال 60 همزمان با عید سعید فطر در حسینیه جماران برگزار شد.

متن تنفیذ حکم امام به وسیله حجت الاسلام و المسلمین سید احمد خمینی قرائت شد و امام خمینی نیز در سخنانی خطاب به شخص رئیس جمهور و مسئولان نظام نکات مهمی را ایراد فرمودند. متن این سخنرانی در صحیفه امام، جلد پانزدهم از صفحه 69 تا 78 آمده که به شرح زیر است:     

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

این روز مبارک عید سعید فطر را بر همه ملت ایران و همه مستضعفان جهان و مسلمین کشورهاى اسلامى و خصوص حضار این مجلس تبریک عرض مى‏ کنم.

من آنچه که لازم است به طور نصیحت به آقاى رئیس جمهور و به همه دست‏ اندرکاران جمهورى اسلامى از لشکرى و کشورى عرض کنم این است که آنچه که به سر انسان مى‏ آید از خیر و شر، از خود آدم است. آنچه که انسان را به مراتب عالى انسانیت مى ‏رساند، کوشش خود انسان است و آنچه که انسان را به تباهى در دنیا و آخرت مى ‏کشد، خود انسان و اعمال خود انسان است.

این انسان است که خداى تبارک و تعالى به طورى خلق فرموده است که راه راست و کج را مى ‏تواند انتخاب کند. و تمام انبیا از صدر عالم تا آخر براى این آمده‏ اند که این آدم را از آن راه کج و راههاى باطل هدایت کنند به صراط مستقیم انسانیت؛ یک سرش اینجاست و سر دیگرش عند اللَّه است. ما خودمان را اگر توانستیم اصلاح کنیم، کنترل کنیم‏ و تربیت کنیم خودمان را، مراقبت کنیم از خودمان، در همه امور موفق خواهیم شد.

و چنانچه- خداى نخواسته- در آن مقاصد اسلامى یا انسانى که داریم، موفق نشویم، مع ذلک، آن توفیق الهى که براى اشخاص صحیح و متعهد هست، براى ما هم هست. ما نباید نگران این باشیم که آیا در کارهایى که انجام مى‏ دهیم، چه کارهاى شخصى و در بین خودمان و خداى خودمان و چه در کارهاى اجتماعى که به عهده کسانى هست، نباید نگران باشیم که مبادا شکست بخوریم، باید نگران باشیم که مبادا به تکلیف عمل نکنیم؛ نگرانى از خود ماست.

اگر ما به تکالیفى که خداى تبارک و تعالى براى ما تعیین فرموده است عمل بکنیم، باکى از این نداریم که شکست بخوریم، چه از شرق و چه از غرب و چه از داخل چه از خارج و اگر به تکالیف خودمان عمل نکنیم، شکست خورده هستیم؛ خودمان، خودمان را شکست دادیم.

امروز باید همان طورى که در سابق به رئیس جمهور سابق بعضى مطالب را تذکر دادم، به آقاى رجائى هم تذکراتى بدهم که قضیه مقام و ریاست هر چه باشد، این وقتى که نظر انسان یک نظر محدود دنیایى باشد، این مقامات، انسان را از خودش بیخود مى‏ کند، اینها را مقام مى ‏داند.

شما حساب کنید که این سیاره‏ اى که ما در آن زندگى مى ‏کنیم به اسم زمین، در مقابل منظومه شمسى چه قدر است و این منظومه شمسى که ما یکى از سیارات کوچکش را در آن زندگى مى‏ کنیم، در مقابل کهکشان چه قدر است و این کهکشانهایى که تا کنون کشف شده است که گفته مى ‏شود که تا آن قدرى که از ستاره‏ هاى نورانى کشف شده است به مقدار شش میلیارد سال نورى است؛ یعنى، اگر نور آن ستاره‏ اى که در آخر است بخواهد بیاید به پیش ما، شش میلیارد سال نورى طول مى ‏کشد و آن چیزى که ماوراى‏ اینهاست و باز کشف نشده است، حتماً بدانید که بیش از این معانى است، اینها هم در مقابل عظمت خالق ناچیزند، ما باید چقدر ضعیف باشیم که در این ذره ‏اى که خودش و آن منظومه ‏اى که این یکى از ستاره ‏هاى کوچکش است، اصلًا به حساب نمى ‏آید و اگر گم بشود نمى ‏تواند پیدایش بکنند در این غائله بزرگ عالم. ما چه قدر از این سیاره در اختیارمان هست؟ یک ایران، ایران یک قطعه کوچکى است در مقابل این سیاره، و حکومت ایران هم یک حکومت ناچیز کوچکى است در این سیاره و سیاره ما هم یک چیز کوچکى است در مقابل منظومه شمسى و منظومه شمسى ما هم یک چیز بسیار کوچکى است در مقابل منظومه ‏هاى دیگر و همه آنها از خداست و خالق او خداست. ما اگر بندگى خدا را بپذیریم و قلب ما منور بشود به نور بندگى خدا و عبودیت، این امر ناچیزى که به حساب در عالم نمى ‏آید، در ما تأثیر نباید بکند. شما دیروز نخست وزیر بودید و پریروز وزیر بودید و قبل از او معلم بودید و قبل از او هم یک شاگردى بودید و بعد از این هم معلوم نیست کى از اینجا بروید. ممکن است- خداى نخواسته- همین حالا که بیرون رفتید و یا همین حالا یک بمبى اینجا باز منفجر بشود و فاتحه همه را بخواند وقتى مطلب این است چرا باید انسان قبل از ریاست جمهور و بعدش فرق بکند؟ مگر ریاست جمهور چه هست؟ کسى که دلش به نور توحید روشن است مگر عالم چه هست؟ همه عالم چه هست؟ همه عالم در مقابل عظمت خداى تبارک و تعالى چیزى نیست. تمام این عالم مادى در مقابل عالمهاى معنوى که هست قدر محسوسى ندارد. آن وقت ما براى یک کدخداى ده یا یک کدخداى شهر، یا کدخداى یک کشور خیال بکنیم که خیر، ما الآن یک چیزى هستیم و دیگران به نظرمان کوچک بیایند و خودمان را بزرگ. اگر شما ملاحظه کردید در نفس خودتان که غیر از خدا از او کسى اطلاع ندارد و خودتان هم تا یک حدودى اطلاع دارید، اگر دیدید که این مقامى که خداى تبارک و تعالى، مردم را دلشان را متوجه کرده است به شما و به شما رأى داده‏ اند، این مقام شما را محکوم خودش مى ‏کند و شما مرکوب او و او راکب شما هست، بروید خودتان را تصفیه کنید و بدانید این را که با دست خودتان- خداى نخواسته- خودتان را در دنیا و آخرت تباه نکنید.

خداى تبارک و تعالى حاضر است، همه این عالم در محضر حق تعالى است و تمام خطرات قلبى ما و تمام لحظات عمر ما و تمام آنچه که در باطن ما مى‏ گذرد در مغز ما مى ‏گذرد در محضر حق تعالى است و ما باید برگردیم به محضر حق تعالى و آنجا در آن محضر دیگر حساب پس بدهیم. هر چه آرا زیادتر باشد مسئولیت زیادتر است. اگر آراى شما پنج میلیون بود مسئولیتتان کمتر بود. حالا که سیزده میلیون بیشتر است، مسئولیت شما حجمش زیادتر است؛ براى اینکه شما جواب یکى یکى از این افرادى که به شما رأى دادند و شما را به عنوان رئیس جمهور اسلام، رئیس جمهورى کشور اسلامى تعیین کردند هر یک از اینها فردا مى‏ آیند شما را مى ‏گیرند، جواب از شما مى‏ خواهند. من شما را تعیین کردم رئیس جمهورى اسلامى باشید و اسلام را در این کشور تأیید کنید و پیاده کنید و- خداى نخواسته- شما نکردید، اقلًا سیزده میلیون و هزار و چند صد نفر مى ‏آیند سراغ شما، ببینید که مى ‏توانید جواب این را پیش خدا بدهید؟ این جمعیتى که آنجا در حساب جمع شدند و از شما بازخواست مى ‏کنند، اگر مى‏ توانید، جواب بدهید و نمى ‏توانید و ما هیچ نمى‏ توانیم. باید بنا بر این بگذارید که دیروز شما و امروزتان با هم فرقى نداشته باشد، هر دو براى خدمت به این مردم، اینهایى که زحمت کشیدند و جان دادند، مال دادند، رنج کشیدند و شما آقایان را به این مقام رساندند. یک وقت نخست وزیر بودید حالا هم رئیس جمهورید، جواب مى ‏خواهند اینها.

اگر شما پایتان را کج بگذارید، همین سیزده میلیونى که به شما امروز رأى دادند فردا «مرده باد» مى ‏گویند. انقلاب این طور است، وضع انقلاب این طور است؛ طورى است که مردم دیگر سربسته و در بسته تسلیم کسى نمى ‏شوند، مردم هر یکیشان نظر دارند. شما مى‏ بینید که وقتى که در تلویزیون نظرخواهى مى‏ کنند از افراد، از زن، از مرد، از جوان، از پیر، همه نظر مى ‏دهند، این طور نیست که بى‏ تفاوت باشند. اگر هر یک ما تخطى کنیم از آن خواستى که ملت دارد و آن خواستش اسلام است و احکام اسلام، اگر هر یک از ما تخطى کنیم علاوه بر آنکه در محضر خداى تبارک و تعالى در آن روزى که همه وارد مى ‏شوند و حساب است در کار، جوابى نداریم، همین مردم هم در همین جا به حساب مى ‏رسند. اینها نمى‏ گذارند که- آنجا حسابش على حده [است‏]- همین مردم در همین جا، شمایى که الآن به مقام ریاست جمهور رسیدید اگر فردا- خداى نخواسته- تخطى کنید از آن راهى که راه ملت است و راهى که اسلام پیش پاى همه ما گذاشته است، همین سیزده میلیون و زیادتر که به شما رأى دادند و اعتماد به شما کردند بر مى ‏گردند. آنجا هم حسابش، بدتر است. اینجا وقتى برمى‏ گشتند خوب، شما مى ‏روید منزلتان مى ‏نشینید، اما آنجا کار مشکل است، باید شما حساب آنجا را بکنید. چنانچه ما نفوسمان این قدر به دنیا متوجه است و منکوس هستیم و استقامت نداریم، اگر ما این طور باشیم و خودمان را دنبال اصلاحش نباشیم، این اخلاد الى الارض و توجه به ارض و رو کردن به مرتبه پایین و پشت کردن به معانى و معنویات اثرش این است که انسان در آن عالم، یک حیوان این طور منکوس. همان طورى که اینجا کرده است نقشه ‏اش آنجاست، تمام چیزهایى که در اینجا واقع مى ‏شود یک صورتى در آنجا دارد. انسان مستقیم القامه اگر تمام یک توجهش به طبیعت شد، این استقامت قامتش را در آن طرف از دست مى‏ دهد، مثل یک حیواناتى که سرشان رو به زمین است و تمام عذابهایى که در آن عالم است از خود ماست.

خداوند تبارک و تعالى مهیا نکرده یک چیزى را که ماوراى خود ما به ما بدهند، همه اینها آنى است که ما خودمان به دست خودمان تهیه مى‏ کنیم و به آن مى ‏رسیم، اعمال ماست رد به ما مى ‏شود. شاید چندین آیه در قرآن کریم به این معنا اشاره بفرماید که اینها اعمال خودتان است، از خارج به شما هیچ چى نرسیده است.

در روایات معراج هم هست که پیغمبر اکرم دیدند بعضى از ملائکه ‏اى که در آنجا هستند دارند یک کارهایى را انجام مى ‏دهند. درختهایى را مى ‏کارند، چه مى ‏کنند، گاهى‏ هم مى ‏ایستند. این را پرسیدند، جبرئیل عرض کرد- به حسب آن طور که نقل شده است- که اینها اعمالى است که مصالحش را خودشان دارند مى‏ فرستند، اینها اینجا درست مى‏ کنند، وقتى آنها مشغول کار خیر هستند اینها هم مشغول هستند، مصالح مى ‏رسد. وقتى آنها نه، در جهنم هم همین است و اگر جهنم و بهشت را هم- خداى نخواسته- ما قائل نباشیم، این دنیا مجازات ما را مى‏ دهد، همین جا.

باید شما توجه کنید که مسئولیت شما از باب اینکه آرائتان خیلى زیاد است، مسئولیتتان خیلى زیاد است. همچو نیست که آن آقایان دیگر نداشته باشند، آنها هم مسئولیت دارند، همه ما در مقابل اسلام مسئولیم. این اسلامى که با خون اولیا و بزرگان به دست ما سپرده شده است و الآن ما مسئول او هستیم، این اسلام را ما باید به نسل آتیه برسانیم. یک روزى بود که ما بعضیمان عذر داشتیم یا همه ‏مان که نمى ‏گذارند که ما عمل کنیم به اسلام، در رژیم سابق، خوب، خیلیها مى‏ گفتند که از ما نمى ‏آید، اگر مى ‏آمد، مى‏ کردیم. امروز این طور نیست، امروز دست همه باز است، مجلس دستش باز است و هیچ کس آقا بالا سر او نیست. دولت هم دستش باز است و مجلس هم تأییدش مى‏ کند.

رئیس جمهور هم دستش باز است و ملت تأییدش کرده ‏اند. هیچ عذرى براى ما نیست امروز. چنانچه یک خرابى در مملکت واقع بشود و دنبال اصلاحش نرویم، عذرى نداریم. همه ما، چه آنهایى که لشکرى هستند و اینجا هستند و نیستند و چه آنهایى که در کشور خدمت مى‏ کنند و چه مردم دیگر، همه ما مسئول هستیم؛ کُلُّکُمْ راعٍ وَ کُلُکُّم مَسْئول‏ وقتى همه ما مسئول هستیم و همه ما در مقابل خدا جواب باید بدهیم، باید فکر این کشور باشیم، فکر این اسلام که در کشور ما تشریف آورده‏ اند و قدمشان روى چشم، باشیم، نرویم سراغ اینکه حالا که من شدم رئیس جمهور باید چه بشود و چه بشود و من هم باید مقامم چه باشد، خیر، این از ضعف نفس انسان است، از تنگى چشم و قلب انسان است که‏ خیال مى ‏کند این یک چیزى است. این یک چیز اعتبارى است که امروز دادند فردا هم تمام است، مى‏ گیرندش مى‏ رود سراغ کارش. شما براى این ملتى که در این چند سال آن قدر در طول تاریخ زحمت دیده، در مرئى‏ و منظر ما این همه جدیت کرده و جوان داده و مال داده و جان داده است تا اینکه آن رژیم را کنار گذاشته است و شما را روى کار آورده است، شما براى این ملت باید کار بکنید. این مملکتى که به دست شما افتاده است، باید ارتش براى این کشور کار بکند، سپاه پاسداران، ژاندارمرى، همه قواى مسلح باید براى این مملکت خدمت بکنند، این امانتى است دست شما. مسأله، مسأله اینجا نیست تنها، اینجا هم اگر- خداى نخواسته- ارتش یک سستى بکند و- خداى نخواسته- یک غلبه ‏اى واقع بشود از غیر- که نخواهد شد- آن هم در همین دنیا ننگش بر پیشانى همه است. و مسأله، مسأله اینجا نیست. مسأله جاى دیگرى است که ما از آن غافل هستیم. تمام اعمال شما، تمام جدیتهاى شما ثبت است و همه عالم این چیزها را ثبت مى ‏کند در خودش و ما باید جواب بدهیم؛ ارتشى باید جواب بدهد- اگر خداى نخواسته- کوتاهى بکند، و آنهایى هم که متکفل امور کشور هستند، آنها هم باید جواب بدهند. شما باید براى این پابرهنه‏ ها و مستضعفین که در طول تاریخ به استضعاف کشیده شده بودند و اینها را حساب نمى ‏آوردند و فقط آن طبقه بالا را راضى نگاه داشتند و به اصطلاح کدخدا را مى ‏دیدند و ده را مى ‏چاپیدند، شما باید توجهتان به این توده ‏هاى مستضعفى که با زحمت خودشان و رنج خودشان الآن در جبهه ‏ها مشغول فداکارى هستند که خداوند تأییدشان کند و در پشت جبهه هم مشغول فداکارى هستند و مستضعف‏ اند، آن بالاها اینها را ضعیف مى ‏شمارند و مى ‏شمردند و اینها به حساب نمى‏ آمدند و در رژیم سابق براى اینها کارى نشده بود، براى اینها کار کنید.

قانع نشوید به اینکه بعضى جاها کار شده است، مى ‏دانم شده است، خیلى هم شده است، اما نباید قانع شد، باید همه دست به دست هم بدهید که ان شاء اللَّه، براى اینها یک زندگى مرفهى، یک وضع صحیحى پیش بیاید، درست بشود. اینها حق دارند به ما و به شما، خیلى حق دارند. سیزده میلیون رأى به شما داده ‏اند، اینها حق دارند به شما، باقى هم‏

حق دارند به شما و همین طور وقتى دولتى پیش مى‏ آید، آن هم دولتى است که مردم به آن حق دارند. اگر نبودند این مردم، شما هم شاید حالا در حبس بودید و آن زجرها را مى ‏کشیدید و دیگران هم که متعهد بودند، آنها هم در حبس بودند یا در جاهاى دیگر. این ملت حق دارد، دست شما را گرفته آورده این بالا نشانده، شما باید خدمت کنید به این مردم؛ شما، ما، همه باید خدمتگزار اینها باشیم. و شرافت همه ما به این است که خدمت به خلق خدا بکنیم. اینها بندگان خدا هستند، خداى تبارک و تعالى، علاقه دارد به این بندگان و ما مسئولیم، باید خدمت بکنیم و من امیدوارم که شما به حسب آن روحیه ‏اى که دارید، آقاى رجایى به حسب آن روحیه ‏اى که دارند، این مقام ایشان را بازى ندهد شما سوار مقام بشو، مقام سوار شما نشود، این دو تا مثل راکب و مرکوبند.

اگر انسان روحیه ‏اش طورى باشد که سوار بشود بر هر مقامى که براى او پیش مى ‏آید و مهار کند او را، این به سعادت نزدیک مى ‏شود و اگر روحیه ضعیف باشد و وقتى که به یک مقامى رسید او سوار آدم بشود، او هر جا دلش بخواهد انسان را مى‏ برد تا به هلاکت مى ‏رساند. من از خداى تبارک و تعالى استدعا مى‏ کنم که شما را موفق کند به اینکه خدمت بکنید به این خلق و همه کسانى که دست‏ اندرکار هستند، در هر جا، در مجلس هستند، در قوه قضائیه هستند، دولت هست، هر کس هست و همین طور قواى مسلح، اینها همه ان شاء اللَّه، موفق بشوند. و مایى که امروز در هجوم همه جانبه داخل و خارج هستیم و بحمد اللَّه داخلش دیگر داخل آدم نیست، بله ما باید دست به هم بدهیم و این مملکت را نجات بدهیم. و این اشخاصى که حالا هم باز یک فسادهاى دزدکى مى‏ کنند، مثل دزدها که مى‏ روند و یک چیزى برمى‏ دارند و فرار مى ‏کنند، این جورى نباشد.

ان شاء اللَّه، امیدوارم موفق بشوید خدمت بکنیم به این جامعه. و من واقعاً متأسفم از اینکه این مسائل پیش آمد و من در مدتهاى طولانى زحمت کشیدم که این کارها پیش نیاید و نشود این طور، لکن شد و «الْخَیرُ فى ما وَقَعَ». خداوند ان شاء اللَّه، همه شما را حفظ کند، مؤید کند، موفق باشید همه.

و من سفارش مى‏ کنم به همه اشخاصى که در کنار رفتند و دارند کارهاى خلاف مى‏ کنند، ما علاقه داریم که شما بیایید خدمت کنید به مملکت خودتان. ما میل داریم که همه خدمتگزار به این کشور باشند، کشورى که از اطراف به آن هجوم آورده ‏اند و دهانهاى ابرقدرتها باز است براى بلعیدن او. شمایى که مى‏ گویید ما علاقه داریم به این مملکت و علاقه داریم به این کشور، خوب دست به دست هم بدهید، با هم بسازید این کشور را. چرا با هم جنگ و دعوا مى‏ کنید؟ خوب، کشتن یک دسته مردمى که دارند خدمت مى‏ کنند به این مملکت، خدمت مى‏ کنند به این کشور، این طریقى است که خدمت به خلق است؟ این آقاى محترم که حالا با زحمت تشریف آوردند و من خیلى خوشحال شدم از اینکه آقاى خامنه ‏اى- سلمه اللَّه- آمدند و حاضرند، ایشان آخر چه کرده بود؟ خوب بگویید آخر، یک کارى، یک کار خلافى، چه کرده بود ایشان که مى‏ خواستید ایشان را بکُشید و موفق نشدید بحمد اللَّه. دیگرانى که شما کشتید و از بین بردید، اینها چه کرده بودند، جز یک هو و جنجالى شما مى ‏کردید که چه و چه و چه، انحصار طلب، و انحصار طلب. و مسأله این طورها نبوده، ما هم ریشه ‏هایش را مى ‏دانیم، لکن از خداى تبارک و تعالى مى ‏خواهیم که همه را خدا هدایت کند و همه برگردند به دامن اسلام و همه خدمتگزار باشند. و من میل ندارم اینهایى که از ایران رفتند، بیشتر از این خودشان را مفتضح کنند. آنها هم نروند با آن انگلهایى که رفتند و فرار کردند بروند با هم بنشینند و صحبت کنند، آنها هم بفهمند که وظیفه این است که به این کشور خدمت بکنند، وظیفه این است که این مملکت را حفظ بکنند.

شاید بعد از ده- بیست سال دیگر شما برگشتید به ایران، یک راهى داشته باشید، همچو جدا نشوید از ملت و بروید سراغ کارتان، حالا بروید با بختیار و نمى ‏دانم چه. گرچه بختیار گفته من نمى‏ پذیرم، اما لازم نیست شما بروید.

شما همه‏ تان خدمتگزار باشید و برگردید به این مملکت، مملکت شما را قبول مى ‏کند.

من از خداى تبارک و تعالى خواهانم که همه ما را به راه راست و به صراط مستقیم هدایت بفرماید، و این جمهورى اسلامى را به ثمر برساند و ما را خدمتگزار این کشور قرار بدهد.

و همه ‏مان نسبت به هم محبت داشته باشیم و در محیط دوستى، خدمت به این مملکت بکنیم. دشمنى براى چه؟ چرا دشمن باشیم با هم؟ با هم دوست باشیم در ساختن کشور.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته‏

 

 

دیدگاه تان را بنویسید