آنقدر در دشت عباس به دشمن ضربه زده بود که دشت عباسی ها، شیر صحرا می نامیدنش.
جی پلاس ـ منصوره جاسبی: جنگ که شروع شد مسئول تیپی در لشکر ۲۱ حمزه بود اما به محض تشکیل ستاد جنگ های نامنظم به آنجا رفت و مشغول شد و چون خود مهارت ویژه ای در فرماندهی جنگ های چریکی داشت، در هر عملیاتی دشمن را زمینگیر می کرد.
اعتقاد حسن[۱] این بود که اگر جنگ های نامنظم را حساب شده و دقیق پیش ببری، می توانی با تلفات کمتر، شیرازه دشمن را از هم بپاشی و متلاشی اش کنی.
ترس برای او بی معنا بود، به دل دشمن می زد و می گفت مگر ابراهیم وارد آتش نشد. وجودش طوری بود که در هر منطقه ای می رفت، دشمن را به هراس وادار می کرد و مردم منطقه را آرام. آنقدر در دشت عباس از خودش رشادت به خرج داده بود و دشمن را از پا در آورده بود که دشت عباسی ها بهش می گفتند، شیر صحرا.
به موتورسوارهای حرفه ای محله نازی آباد، آموزش های ویژه داده بود و اسمشان را گذاشته بود گروه ویژه اسب های آهنی و با آنها برای شناسایی تا عمق خط دشمن نفوذ می کرد. متخصص و کاربلد بود و اعتقاد داشت که یک فرمانده علاوه بر توکل به خدا باید جسارت، لیاقت و ابتکار عمل داشته باشد و دانش و معلومات جنگی را بشناسد.
حسن مصداق شعری بود که در دفتر کارش به دیوار نقش بسته بود، شعری که بعدها زینت سنگ مزارش شد: «ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست»[۲]
- سرلشکر شهید حسن آبشناسان که فرماندهی «تیپ نوهد»، «قرارگاه حمزه سید الشهدا» و «لشکر ۲۳ تکاور» را در دوران فرماندهی شهید صیاد شیرازی برعهده داشت و از حامیان جنگ های نامنظم بود. این شهید والامقام در عملیات قادر به شهادت رسید.
- بیتی از صائب تبریزی، شاعر قرن یازدهم و سرآمد سبک هندی.