تهران روی گسل، چرا جدی نمی گیرید؟!
بارها، شهرهایی از ایران به دلیل زلزله، شهر ارواح شدهاند و هربار بزرگتر از قبل، شهری دیگر در همان محل بنا شده است.
به گزارش جی پلاس، ولی امروز چه؟ چرا کسی توجه به گفتههای دانشمندان داخلی و خارجی ندارد چرا توسعه تهران متوقف نمیشود؟
سالهاست دانشمندان زلزلهشناسی و مهندسی زلزله کشور و خارج از کشور درخصوص تبعات بسیار ناگوار زلزلهها در ایران و بخصوص شهرهای بزرگ همانند تهران هشدار میدهند. تمام سوابق تاریخی و علمی موجود دنیا حاکی از لرزهخیز بودن تهران و شرایط غیرقابلتوصیف آن در زمان زلزله است. بارها در تاریخ مکتوب کشورمان زلزلههای مخرب در ری، دماوند و حتی تهران شهرهای مورد اشاره را با خاک یکسان کرده است و تبدیل به شهرهای ارواح کرده است.
در قدیم شاید بدلیل عدم توانایی و شناسایی کانونهای زلزله در کشور، این شهرها دوباره بنا شدهاند و هر بار گستردهتر از دفعات قبلی! شاید بشود گفت به عبارتی عدم درک صحیح و علمی فرایند زلزله و پهنههای لرزهخیز موجب این امر شده است، لذا نباید زیاد سخت بر مردمان آن دوران گرفت! ولی امروز چی؟ حقیقتاً امروز چی؟! سه باره و هزار باره امروز چی؟! چقدر بیتوجهی در این امر! چرا کسی توجه به گفتههای دانشمندان داخلی و خارجی ندارد چرا توسعه تهران متوقف نمیشود چرا هنوز بحث بر سر آن است که بسازیم ولی مثلاً فلان جا نسازیم، گسترش بدهیم شهر را، ولی روی گسلها وارد نشویم؟
همه مسئولان هم دم از جایگاه علم و استفاده از عالم و علم در مدیریتهای کلان و جز در کشور میزنند در حالی که در عمل اصلاً گویی یک عمدی در کار است تا این موارد و این گفتهها درست عکس اجرا شود. چندی پیش علیرغم هشدارهای هزارگانه در طول سالیان متمادی از وضعیت نابسامان مدیریت بحران و مدیریت شهری مستقل از اینکه شهردار چه کسی است، بیان شده بود، یک روز صبح نتیجهاش را دیدیم، سال 1375 گزارشی برای شهردار وقت تهران از وضعیت مدیریت بحران اسفناک تهران تهیه و از طرق مرکز مطالعات شهر تهران در اختیار گذاشتم.
سال 1385 این مجموعه با تغییراتی بهصورت اولین کتاب مدیریت بحران تحت عنوان «مدیریت بحران زمینلرزه در ایران» و سپس کتاب دومی در زمینه «مدیریت بحران ابر شهرها»، مطالعه موردی شهر تهران به تألیف درآمد که در آنجا بهصورت صریح آوردم که مدیریت بحران کشور و تهران با روش منسوخ 30 سال پیش در حال انجام است، البته اگر هست!
از آن تاریخ 20 سال اخیر را هم اضافه کنید یعنی امروز مدیریت بحران شهر تهران با روش منسوخ 50 سال پیش دنیا عملکردی بهجز آواربرداری وحشتناک از یک سانحه کوچک نخواهد داشت. چرا دوست نداریم حرف دلسوزان و اساتید کشور را که بدون هیچ چشمداشتی با گرفتن آرتروز گردن و ... پشت میزهای کارشان در تحقیق برای بیان و یافتن راهحلهای مفید برای حل مشکلات کشور هستند بیتوجهی میکنم، قصد ما واقعاً چیست! چطور است که مدیریت بحران یک شهر 14 تا 16 میلیونی با روش 50 سال پیش اداره میشود، اثباتی هم لازم نیست نتیجهاش در یک سانحه آتشسوزی در یک مغازه دیده شد،
این مطلب به مدیریت بحران شهر تهران فقط اطلاق نمیشود وقتی مسائل در هر زمینهای پیش آید تبعات و نتایجش همین خواهد بود، چرا! برای اینکه اصلاً توجهی به یافتههای اثبات شده داخلی و خارجی نداریم و عموماً افرادی را برای خود درست کردهایم و لقبهای دروغین به آنها بستهایم و میگوئیم فلانی تجربه در مدیریت بحران دارد، تا دیروز نمی دانست این دو کلمه میتواند در کنار هم قرار بگیرد! فلانی در صنعت دارای مدیریت چندین ساله است، بله ولی هر جا بوده ورشکست شده است و ... در تمام کشور اگر بگردیم دلسوزتر از دانشگاهیان که با شرایط بسیار ناهموار دانشگاهها و پژوهشگاهها و حقوقهایی که قابل بیان نیست در صورت بیان همین ارج و قرب هم از بین میرود، عمرشان را صرف یافتن و بیان این مسائل میکنند، لذا چرا بیتوجهی! حقیقتا به تصور شما عدم توجه به واقعیت ها تا کجا میتواند ادامه داشته باشد ؟
چندین گروه گزارشهای چند هزار صفحهای درباره یک موضوع کاملاً روشن تهیه و با بوق و کرنا در جراید اعلام کردند برای بنده حقیقتاً جای سؤال است وقتی دادههای اولیه حادثه یک صفحه بیشتر نیست و چند فیلم کوتاه، چگونه هزاران صفحه از آن نتیجهگیری میشود! چگونه از مدلسازی کامپیوتری صحبت میشود که ورودیش نه دما است نه محل دقیق اتش و گرادیانت دما در زمان، نه مقدار الیاف و پارچه، چگونه گفته میشود اول گوشه پله سمت ...ریخت بعد ... و بعد ....حتی اگر فیلم لحظه به لحظه و اندازگیری میزان حرارت لحظه ایی هم ثبت شده بود امکان جمع بندی به این شکل وجود ندارد ؟
مگر طی روزهای حادثه کارشناسان در صدا و سیما و جراید و سایتهای خبری همه موارد را کاملتر بیان نکردند! سپس چندین نهاد هم در متن این گزارشات آورده شد که از شهرداری تا 5 نهاد دیگر هم به نوعی مسئول دانسته شد! سپس یکی از اعضای محترم هیئت رئیسه شورای شهر من ، تهران ١٤ ملیونی، 100 درصد مسئولیت را تقسیم بر شش بصورت خطی کرد و گفت مسئولیت شهرداری کمتر از 17 درصد بوده! بله اگر اسم بنده هم که از جلوی پاساژ در آن روز رد شده بودم در گزارش میآمد سهم شهرداری پس میشد 100 تقسیم بر 7 حتی خیلی کمتر از آنچه بیان شده بود !!! مگر رابطه و سهم و وزن این نهادها در امر مدیریت شهری خطی است یا یکسان است!!! بدتر از همه در انتهای گزارش هم فرموده بودند جامعه به نظر دانشمندان توجه و تمکین کنند!!! الله اکبر
به هر حال امروز هم میبینیم بحث بر سر اینکه ساختمانهای بلند نزدیک گسل ساخته نشوند بصورت جدی دنبال میشود! آقایان، برادران و عزیزان، ساخت در تهران باید متوقف شود و تهران باید دهها مرتبه کوچکتر شود، اصلاً گسل به ساختمان بلند یا کوتاه در مجاورت آن ربطی ندارد، یک زلزله میتواند دارای محتوی فرکانسی خاصی باشد که همان بلندمرتبه صدمه نبیند و کوتاه مرتبه ببیند، اجازه بدهید این مباحث را افراد خبره در زمینه زلزله و مهندسی زلزله بزنند و بعداً شما مسئولین محترم و دلسوز مردم تصمیم بگیرید، هر کس هم با مدرک دکتری در مهندسی ساختمان یا مهندسی زلزله و زلزلهشناسی ملاک عمل نیست، هر مدرکی در خیابان ازادی معامله میشود !!اجماع خبرگان باید ملاک عمل باشد، باور بفرمائید روشی که ما در حل مسائل کشور و شهر داریم آخرش نابودی است، خداوند خودش به داد مردم بیگناه برسد، تهران را بزرگتر نکنید و تمام هم و غمتان کوچک کردن ان باشد ! والسلام
دیدگاه تان را بنویسید