نه از حسن خبری بود و نه از راننده لودر، ساعت ها گذشت که سر و کله خاکی هر دو با چشمانی که از شادی برق می زد، پیدا شد.

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: حوالی شلمچه جایی در پتروشیمی عراق، خطی بود که نه می شد سنگر زد نه خاکریز. طوری در تیررس نیروهای بعثی بود که هر کس به آن سمت می رفت، با تیر مستقیمشان راهی بهشت می شد. نمی دانستند چه کنند تا اینکه به نظرشان رسید موضوع را با حسن[1] درمیان بگذارند.

حسن تنها حرف هایشان را شنید و سری تکان داد و دیگر هیچ.

نماز صبح را که خواندند اثری از حسن نبود. یکی از راننده های لودر هم پیدایش نبود. انگار آب شده و به زیر زمین رفته بودند.

چند ساعت بعد هر دو[2]با سراپایی خاکی و با چشمانی که از شادی می درخشید، پیدایشان شد.

حسن و راننده لودر کار خود را کرده بودند و خطی را که یک ماهی بود نمی دانستند چه کنند آماده کرده بودند.

می گفتند حسن خوب نیروهایش را می شناسد برای همین به سراغ راننده لودر می رود و می گوید دوست داری با هم همسفر بهشت شویم و با گرفتن جواب مثبت، نیمه شب راهی خاکریز زدن می شوند.

 
  1. شهید حسن آقاسی زاده شعرباف، معاون فنی ـ مهندسی قرارگاه خاتم الانبیا که در بیست و هشتم مهر سال 66 همزمان با رحلت حضرت رسول اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) به درجه رفیع شهادت نایل شد. پیکر پاکش در اصفهان، ارومیه و تهران تشییع و سپس در روز شهادت امام رضا (ع) در مشهد تشییع و در سومین روز از شهادت امام رضا (ع) در صحن آزادی به خاک سپرده شد. او شاگرد اول رشته مهندسی راه و ساختمان و پل سازی دانشگاه تورنتو کانادا بود.
  1. شهید آقاسی زاده و راننده لودر.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.