مقصد خیابان «فریدریش ایبرت» یا همان خیابانِ «موزه» شهر بُن پلاک ۴ است؛ جایی که تاریخ و هنرِ ۹ هزار سال پیش ایرانیها را بدونِ رنجِ سفر، در چند قدمی شهر و خانه آلمانیها میبرد؛ در مقصدی با عنوانِ «ایران؛ فرهنگِ کهن بین آب و بیابان» در موزه و تالار هنر و نمایش جمهوری فدرال آلمان در بُن.
به گزارش جی پلاس، ۴۴۶ شیء تاریخیِ ایران از موزههای مختلف کشور به خصوص موزهی ملی ایران انتخاب و چهار ماه به آلمان امانت داده شدند، تا آنها هم بهرهای از تاریخ کشورمان ببرند، بهرهای که بازدیدکنندگان موزه در دو روز نخست آن را با جانِ دل دیدند.
آلمانیها با تهیهی کاتالوگی کتابمانند به زبان انگلیسی در قطع رحلی اعتقادشان دربارهی این نمایشگاه را در کاتالوگهایی که به بازدیدکنندگان آثار ایرانی میفروشند، اینطور بیان کردهاند: «این نمایشگاه پرده از میراث نهفته تمدنهای اولیه ایران که بین هزاره هفتم قبل از میلاد تا ظهور هخامنشیان در هزاره اول قبل از میلاد شکل گرفته، برمیدارد.»
توصیف برای ۴۴۶ قلم شیء ایرانی که تعدادشان برابر با تعداد آثار به نمایش درآمده در برخی از موزههای کشور است، از زبان آلمانیها این طور توصیف شده: «ایران کشوری چهار فصل است از قلههای برفاندود البرز و زاگرس تا کویرهای داغ و سوزان لوت، ایران کشور تضادهاست... این نمایشگاه پنجرهای را به سوی کشوری باز میکند که برای چندین دهه غیرقابل دسترس بوده و تصویرش در اروپا زیاد شناخته شده نیست. این گنجینهها از قبرهای دو شاهزاده ایلامی و یافتههای منحصر به فرد در زمینهای جیرفت و برای نخستینبار در خارج از ایران نمایش داده میشوند.»
۶۳ شیء از محوطه جهانی شوش، ۶۳ شیء از محوطهی ارزشمند جیرفت، ۳۲ شیء از محوطهی تاریخی جوبجی، ۲۰ شیء از محوطهی تاریخی شهداد، ۲۴ شیء از تپه مارلیک، ۲۰ شیء از تپه حسنلو، ۳۱ شیء از محوطهی تاریخی چغامیش، ۱۲ شیء از تپه حصار، ۱۰ شیء از محوطهی جهانی چغازنبیل و چهار پیکرک گلی از شهرستان سراب بخشی از آثار به نمایش درآمده در این موزه هستند.
۴۴۶ قلم شیء ایرانی را در چهار دورهی تاریخی و هر بخش را با چهار رنگ براساس اقلیم دورههای مختلف تقسیم کردهاند، مولتی مدیا از تاریخِ باستانی محوطههایی مانند جیرفتِ باستانی، شهداد، شهرسوخته، تپه حصار، جوبجی، مارلیک، زیویه و توضیح دورهها در هر بخش به سه زبان آلمانی، انگلیسی و فارسی روی دیوارهای موزه نقش بستهاند، به خصوص آثاری که برای نخستینبار به نمایش درآمدهاند، جزو جدانشدنی این موزه و دیگر موزههای شهر بُن هستند.
دقیقا مانند تبلیغات و بنرهایی که بیشتر در خیابان موزه و حتی در برخی مراکز شهر بُن مانند بخش مرکزی و برخی ایستگاههای مترو برگزاری این نمایشگاه را تبلیغ میکنند.
برای ورود به موزه و تالار هنر و نمایش جمهوری فدرال آلمان در بُن، باید از دو دستگاه گیت بازرسی بدنی و وسایل شخصی بگذرید، کیفهایتان را در صورت تمایل به صندوق امانات بسپارید و در غیر این صورت لباسهای اضافه روی دستتان را بپوشید و اگر کوله پشتی یا کیفی دارید که ممکن است از پهلو یا پشت به ویترینها ضربه بزند، جلوی بدن خود آویزان کنید.
در هر تالار دستکم سه تا چهار نیروی راهنما و نگهبان در هر تالار قدم میزنند و مراقب هر حرکت غیرایمنی هستند و البته نیازی به توضیح راهنما برای آثار به نمایش درآمده نیست، چون به اندازهی کافی توضیحات روی دیوارها، کاتالوگها و مدیاهای منتشر شده در فضای نمایشگاه اطلاعات کافی و چه بسا بیش از اندازهای از آنچه که تمایل دارید دربارهی نمایشگاه و حتی ایران بدانند را منتشر میکند.
توجه به نوع قرارگیری این آثار در ویترینهای موزه نیز خود قابل توجه است. ساخت پایههای پلاستیکی محکم و شبیه به فلز برای نگهداشتن جامها و مجسمههای کوچک یا ساخت پایههای پلاستیکی شبیه به کوله برای پیکره سه مرد نشسته که توسط «فرزاد گشایش» در موزه ملی ایران تعبیه شد و حتی طرح بازسازی و تعیین طرح محتوایی ویترینهای موزه و حتی استفاده از مهندسان ایرانی در ساماندهی فضای موزهای و همچنین بهرهگیری از ایدههای «حسین مقصودی»، مهندس ایرانی دیگر که ویترینها و فضاهای موزهای را تعبیه کرد و حتی برای نمایش آثار متعلق به دورههای مختلف تاریخی با استفاده از طرح یک مجسمه به نمایش درآمده در همین نمایشگاه، سقفی متفاوت برای تعدادی از آثار همان دوره تعبیه کرد.
نوع توجه به هر کدام از آثارِ به نمایش درآمده در موزه متفاوت است، اما بیشترین تفاوت را میتوان در نمایش مجموعه آثار جوبجی دید، دکوری شبیه به اتاق شاهزاده ایجاد کردهاند و ویترینی در وسط قرار گرفته که در آن زیورآلات و اثار این مجموعهی ارزشمند و نفیس به نمایش درآمدهاند، نام این مجموعه را «شاهزاده ایرانی» گذاشتهاند.
هزینهای که برای این نمایشگاه انجام شده به گفتهی برخی از مسئولان آلمانی نمایشگاه هزینهای بسیار بیشتر از دیگر نمایشگاههای برگزار شده تا این تاریخ در این تالار و موزه است، این یعنی آلمانیها قدر و منزلت آثار به نمایش درآمده در کشورشان را از سوی ایران میدانند، تا امنیت، استحکام و فضایی ایمن برای این نمایشگاه تامین کنند.
«باغ ایرانی، تصویری از بهشت» بخش دیگری از نمایشگاه ایران است، نمایشگاهی که آجرهایش را از مراکش تهیه کردند؛ در قدم نخست فقط یک دیوار کاهگلی به چشم میخورد، اما کافیست وارد شوید، نمونه سادهی بازسازی شده از یک باغ ایرانی که معرفیاش به آلمانیها قرار است یکی از بخشهای مهم در فستیوال تابستانی موزههای بُن باشد.
هرچند امروز همین نمونه باغ را در ایران و به خصوص تهران بسیار کم داریم، اما برای به رخ کشیدن این منظر طبیعی ایران به آلمانیها به زبان از آن به «باغ بهشت» یاد میکنند و اینطور توصیف میشود؛ «یک باغ ایرانی در مقابل این موزه مراجعهکنندگان را وادار میکند تا از جذابیتهای آن لذت ببرند. باغهای متعددی از ایران به عنوان سایتهای میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیدند.
"اگر شما باغ دارید، دیگر نیازی نیست که برای به بهشت رفتن حتما بمیرید".
این ضربالمثل دال بر اهمیت جایگاه باغها در ایران است. اولین باغهای ایرانی در قرن ششم قبل از میلاد توسط کوروش کبیر ساخته شد. ایران تفاوتهایی را میان مدلهای مختلف باغها رقم زده است. باغهایی که در فضای عمومی یا در مکانهای مشخصی قرار دارند و توسط ساختمانهای مسکونی احاطه شدهاند. همه این باغها به چهار بخش مجزا تقسیم شدهاند و پیرامون آنها عناصر زندگیبخش آب دیده میشود. در این باغها از عناصری مانند نور و سایه، گرما، خنکای هوا، فوارههای آب، عطر روحبخش گلها به عنوان نمادی از بهشت استفاده شده است.»
در مولتیمدیاهای این بخش از نمایشگاه آثار جهانی ایران به خصوص ۹ باغ ایرانی که در قالب یک پروندهی زنجیرهای در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیدند، نیز معرفی میشوند.
بازدیدکنندگان از دو فضای موزهای نمایشگاه ایران، حسهای متفاوت و البته شادی را از دیدن این نمایشگاه دارند.
یاسمین ۵۰ ساله، ۳۰ سال است که در بُن زندگی میکند، وقتی او را میبینم اشک شوق از چشمانش سرازیر است و در حین صحبت نمیتواند جلوی خود را بگیرد. میگوید؛ « قطعا نمایش این آثار برای آلمانیها بسیار تأثیرگذار است و آنها را برای سفر به کشورم ترغیب میکند. از امروز تلاش میکنم فرهنگ و تاریخ کشورم را با افتخار به آلمانیها نشان میدهم.»
ریچارد ۲۵ ساله و اهل کلن خوشحالیاش از دیدن آثار تاریخی یک کشور دیگر را با چشمانش نشان میدهد و با زبان دست میگوید که دوست دارد این تاریخ و فرهنگ را در آغوش بگیرد، اما جالب است که میگوید؛ «اگر قرار باشد کشورم این نوع آثار را در کشورهای دیگر نمایش دهد، باید قوانین و ضوابط مشخصی را اعمال کند.»
سام ۱۷ ساله که تا هشت سالگی در ایران زندگی کرده و پس از آن همراه با خانوادهاش ساکن شهر بُن شدهاند و به گفتهی خودش تا قبل از دیدن این آثار فقط ایران و محوطههای تاریخیاش را با جستوجو در اینترنت شناخته، خوشحال است که بالاخره توانسته با چشم خود بخشی از تاریخ کشورش را ببیند.
او با خوشحالی میگوید: همه همکلاسیهایش را برای دیدن تاریخ کشورش به نمایشگاه خواهد آورد و دربارهی قوانینی که براساس آن این آثار به بُن فرستاده شدهاند میپرسد و میگوید؛ «امیدوارم با این نمایشگاه گردشگران بیشتری برای سفر به ایران راغب شوند.»
یک زوج سالمند آلمانی را در باغ بهشت ایرانی میبینیم؛ آنها با خواندن مطالب یک روزنامهنگار آلمانی دربارهی نمایشگاه به دیدن این مکان آمدهاند. آنها باور نمیکنند ایران میتواند چنین طبیعتی داشته باشد و ترغیب شدهاند هرچه زودتر برای سفر به ایران، برنامهریزی کنند.
یاسمن دختر یک خانواده ایرانی که از پنج سال پیش در این کشور زندگی میکند و معلم یکی از شهرهای دیگر آلمان است، نیز میگوید: «تا امروز با افتخار به همه گفتهام ایرانیام و از این به بعد نیز این افتخار را با چاشنی چنین نمایشگاهی از کشورم بیان میکنم. حتما این مکان را به همسایگان و شاگردانم توصیه میکنم.»