در گفتگو با جی پلاس:
محمد معتمدی: جامعه شبیه همان موسیقی می شود که گوش می کند/ حذف موسیقی اصیل به توسعه فرهنگ وارداتی دامن می زند/ حضرت امام (س) هنری را درست می دانستند که بر اساس هدف و تعالی بنا شده باشد
محمد معتمدی معتقد است اگر موسیقی اصیل و فاخر برای مردم تولید نشود و مترصد حذف این هنر باشیم، باعث توسعه موسیقی وارداتی در کشور شدیم که هیچ خاستگاهی از مملکت ما ندارد.
به گزارش سرویس فرهنگ و هنر جی پلاس- رضا خسروبیگی؛ محمد معتمدی دوم مهرماه ۱۳۵۷ در کاشان به دنیا آمد. او فراگیری آواز و همچنین ساز نی را به صورت خودآموز از همان سنین نوجوانی آغاز کرد. از سال 1376 نیز فراگیری شیوه آوازی سیدحسین طاهرزاده را نزد حمیدرضا نوربخش آغاز کرد.
او در زمینه مناجاتخوانی به سیاق سنت کهن این شاخه از موسیقی آوازی تجربه موفقی داشته است. علاوه بر آن معتمدی با گروههای متعددی فعالیت داشته که از جمله آنها میتوان به گروه خورشید (مجید درخشانی)، ارکستر ملی ایران (فرهاد فخرالدینی)، گروه همنوازان مهر(که خود وی آن را تاسیس نموده است) و نیز گروه هماوایان( حسین علیزاده) اشاره کرد.
اما سهم محمدرضا لطفی را در شناخته شدن معتمدی نباید از یاد برد. لطفی که خود خوانندگان بزرگی را به جامعه موسیقی معرفیکرده، از او وعلیرضا شاهمحمدی به عنوان دو خواننده ثابت گروه همنوازان شیدا بهره برد که کنسرتها و آلبومهای متعددی را از این طریق به بازار موسیقی عرضه کردند. دریافت جایزه رادیو فرانسه از جمله موفقیتهای معتمدی در سالهای اخیر بوده است؛ کسی که معتقد است قطعه های متعددی را بر پایه اشعار حضرت امام خمینی (س) خوانده که اکنون هیچ دسترسی به آنها ندارد و همگی در آرشیو صداوسیما مانده اند!
محمد معتمدی خواننده موسیقی سنتی و اصیل ایرانی در گفت و گو با خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر جی پلاس، به تشریح وضعیت فعلی این نوع از موسیقی پرداخت:
** وضعیت فعلی موسیقی اصیل را چگونه ارزیابی می کنید؟
به وضعیت موسیقی اصیل ایرانی و سطح کیفی آثار، می توانیم نمره قابل قبولی بدهیم؛ البته وجود آثار خوب، متوسط و ضعیف در همه موضوعات امری اجتناب ناپذیر است اما آثار خوبی که در موسیقی ایرانیِ امروز، در حال تولید هستند کم نیست. حتی موسیقی اصیل در سال های گذشته نسبت به دهه های پیش بازتاب پرشور و گسترده تری در مجامع بین المللی داشته است.
اما از منظر سلیقه عمومی جامعه می توانم بگویم این دو رابطه موازی با هم نداشته اند و متاسفانه در مقوله موسیقی و بالاخص موسیقی اصیل دچار اُفت شده ایم و به همین جهت جامعه امروز به لحاظ ذائقه شنیداری به سمت شنیدن آثار نازل گرایش پیدا کرده است. در سال های گذشته سلیقه ها افت کرده و توجه بخشی از جامعه به سمت شنیدن موسیقی وارداتی و هجو رفته است.
** سلیقه جامعه در نگاه شما که همواره سعی در توجه به موسیقی اصیل پرداخته اید، چطور تحلیل می شود؟
موسیقی را قطعا یکی از نیاز های مهم جوامع بشری می دانم. موسیقی به هیچ وجه قابل حذف و سانسور نیست. مانند نیاز به غذا، پوشاک و .. که اگر برای یک جامعه غذای مناسب تهیه و توزیع نشود، مسلماً مردم نیاز به گرسنگی خواهند کرد و شاید با اولین چیزی که نیاز شان را برطرف کند، ارتباط برقرار کنند. موسیقی به عنوان یکی از تاثیرگذارترین حوزه های فرهنگی، شاید توسط برخی محدود شده باشد اما نمی تواند حذف شود و حذف هم نشده است.
** در شرایط فعلی نگاه مسئولان به حفظ موسیقی اصیل را چگونه می بینید؟
اگر مدیران بالادستی و متولیان مستقیم امور فرهنگی برنامه ای برای بالا بردن سطح کیفی موسیقی اصیل و مدرن نداشته باشند و صرفا به محدود کردن آن بپردازند، معتقدم این محدودیت سازی ها قطعاً باعث ترویج یک دسته از موسیقی های خلاف میل فرهنگ عمومی کشور، خواهد شد.
متاسفانه ترویج چنین سلایق موسیقیایی در کشور به واسطه بی رغبتی مسئولان مختلف ایجاد شده و حتی برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به دلیل اینکه جایگاهشان متزلزل نشود از واژه موسیقی در نطق های سیاسی و اجتماعی شان استفاده نمی کنند! در صورتی که از دیگر هنرها به مراتب در مجالس رسمی نام برده می شود. این نوع رفتار از مسئولین مصداق سر زیر برف کردن است و باعث نمی شود که کپک بیچاره از دید شکارچی پنهان بماند!
** در آواز و تصنیف خوانی هم بعضی هنرمندان هستند که صرفا به بازخوانی کار های اساتید ادوار گذشته روی آورده اند، نظرتان چیست؟
اساساً بازخوانی یک کار قدیمی که در جامعه مورد اقبال عمومی هست و مجدداً مورد تنظیم و اجرا قرار می گیرد کار ناپسندی نیست اما این که بیاییم و یک برهه از تاریخ را مدام مورد تکرار قرار دهیم، را مناسب نمی دانم. متاسفانه این روش و استراتژی غالب یک هنرمند برای حرکت در زندگی هنری اش شود که با فلسفه و ذات هنر در تعارض است.
** وضعیت آموزشی موسیقی اصیل را چطور ارزیابی می کنید؟
آموزش در اینجا به دو قسمت تقسیم می شود؛ در بخش اول عموماً به شناخت دستگاه ها و تاریخ موسیقی و... اشاره می شود و در بخش دوم هنرجو به صورت تخصصی تر در یک گرایش، به کسب آموزش هدایت می شود که متاسفانه ما در هر دو بخش ضعف داشته ایم!
** چه ضعف هایی؟
در بخش مربوط به آموزش های عمومی که مدیران ضعیف عمل کرده اند و تقریبا در سطح نامطلوبی قرار داریم. بخش قابل توجهی از افراد جامعه آن قدری که از رفتار و کردار خوانندگان غربی اطلاعات دارد، از تاریخ موسیقی کشور خود بی اطلاع است! قصد من از بیان این عبارت، نامناسب جلوه دادن تمام موسیقی های وارداتی نیست اما خاستگاه آن موسیقی از مملکت ما نیست.
همچنین در آموزش های تخصصی، دچار سطحی نگری شده ایم و تقریبا تمام خروجی های آموزشگاهی در حد متوسط باقی می مانند مگر این که خود هنرجو از استعداد ویژه ای برخوردار باشد. بنابراین سیستم آموزشی ما چه در سطح نوازندگی و چه خوانندگی دارای یک برنامه منسجم و پیشرفته ای نیست. حتی سیستم دانشگاهی نیز مستلزم یک بازنگری جدی در بخش توجه به شیوه های نوین آموزشی است.
** چه مؤلفه ای می تواند ما را به یک تغییر مثبت برساند؟
توجه به یک ساز و کار منسجم و مشخص می تواند ما را از این وضعیت خارج کند. بسیار خوب می شود اگر علما و بزرگان عرصه فرهنگ و موسیقی کشور در یک هم اندیشی به یک نظر جامع و در خور شأن جامعه ایرانی رسیده و در ادامه هم شرح درسی جامع را برای مقوله موسیقی با عنایت به نظر تمام اساتید صاحب نظر ترسیم کنند. تولید موسیقی مطلوب می تواند به عنوان یک گفتمان فرهنگی، پا را از مرزها بیرون گذاشته و در بین ملت ها و فرهنگ های مختلف، یکی از زبان های بسیار اثرگذار فرهنگ ایرانی باشد. کما اینکه موسیقی اصیل در ادوار گذشته چنین نقشی را ایفا کرده است و قطعا قوی ظاهر شدن آن در سطح بین المللی، ارتقای سطح فرهنگی ایران اسلامی را در جهان را به همراه دارد.
** سطح اقبال جامعه بین المللی به موسیقی اصیل، در چه جایگاهی قرار دارد؟
خوشبختانه از نظر اقبال عمومی ملت های شرقی و غربی به موسیقی اصیل، شاهد اتفاقات خوبی در سال های اخیر بوده ایم. بسیاری از هنرمندان ایران در سطح بین المللی به برندهای شناخته شده ای تبدیل شده اند و مخاطبینی فراتر از مرز های ایران دارند. بار ها شاهد این بوده ام که برگزارکنندگان فستیوال های جهانی، برنامه شان را با زمان آزاد هنرمندان ایرانی مطابقت می دهند که اتفاق خوب و شایسته است.
موسیقی ما از ظرفیت بالایی برخوردار است و اگر بتوانیم در زمینه اجرا و تکنیکال شدن آن، بهتر عمل کنیم حتما حرف های زیادی برای گفتن داریم. تجربه سال های گذشته نشان داده که به هیچ عنوان منفعل نیستیم.
** موسیقی اصیل چقدر در قالب یک گفتمان فرهنگی از سوی جامعه ایرانی، در فضای بین المللی کارکرد داشته باشد؟
قطعا موسیقی اصیل به مثابه یک نماد بسیار قوی از فرهنگ یک جامعه است و ویترین آن محسوب می شود. ملت ها در جهان بعضا ویژگی های فرهنگی یک کشور را از روی موسیقی شنیداری آن جامعه تشخیص می دهند. معتقدم اگر کشوری دارای موسیقی بالنده و پرنشاط باشد، تقریبا قضاوت افکار جهانی نمی تواند به سمتی برود که آنجا توسعه نیافته است.
امروزه در سطح جهانی و به خصوص از زمانی که بحث مهاجرت ها تشدید شد، بحث «موسیقی ملل» به گفتمانی جدی تبدیل شده است. اگر نتوانیم در این زمینه برای بیان اعتقادات دینی و فرهنگی ایران قوی ظاهر شویم، عرصه بسیار مهمی را از دست داده ایم.
** دانش و تکنیک در موسیقی شنیداری امروز، چقدر با هم عجین شده اند؟
اساساً هنر بر دو پایه استوار است؛ نخست ذوق هنری که به عنوان یک ودیعه الهی در وجود اکثر افراد نهادینه شده و دیگری بحث دانش و فن است. در یک بحث فراگیر، اولویت هنر ابتدا با ذوق است چرا که علم را می توان ایجاد کرد اما ذوق را خیر! به همین ترتیب افراد از همان سنین کودکی بهتر است ذوق شان در هنر را به علم و فن نیز آراسته کنند.
** دیدگاه های حضرت امام خمینی (س) تا چه اندازه راهگشا و کمک حال موسیقی اصیل در جامعه بود؟
بخاطر عدم آشنایی کافی به علوم فقهی، نمی توانم نظر دقیقی در این باره داشته باشم اما بنابر آنچه می دانم حضرت امام (س) هنر و موسیقی ای را درست می دانستند که بر اساس هدف و تعالی بنا شده باشد. فکر می کنم خلاصه نظرات علمای دینی برجسته و پیرو خط امام (س) نیز بر همین منوال باشد. خوشبختانه بخش بزرگی از موسیقی اصیل ما مبتنی بر ادبیات کلاسیک استوار است و تمام شعرای ایران ضمن اینکه اندیشمند و بعضا از عرفای بزرگ زمان خویش بوده اند، توجه ویژه به دین اسلام داشته اند. اکثر دیوان شعرا با مدح پروردگار آغاز می شود و چنین فهوای کلامی در آثار ادبیات کلاسیک ما نیز وجود دارد، موسیقی ای که بر پایه چنین ادبیاتی شکل می گیرد، قاعدتاً نمی تواند موسیقی نازلی باشد.
** و صحبت پایانی ؟
پرداختن به مسأله موسیقی، صد در صد با اعتقادات دینی یک جامعه سر و کار دارد. معتقدم مردم هر جامعه ای شبیه همان موسیقی ای می شوند که گوش می دهند. بنابراین خوب است برخی مسئولان و متولیان کشور به جای پاک کردن صورت مسأله موسیقی، آن را روی تخته بنویسند و با هم اندیشی، یک تصمیم کلی و غالب را اتخاذ نمایند.
در عصر حاضر که با تکثر رسانه های جمعی رو برو هستیم، اگر نتوانیم موسیقیِ درستی برای جامعه تولید کرده و مدام سعی کنیم از این مقوله فرار کنیم، قطعا به گسترش موسیقی های وارداتی و بی هویت در جامعه ایرانی دامن زده ایم. موسیقی هایی که از در و دیوار وارد می شوند و این اتفاق می تواند رفتاری را در فرهنگ عمومی جامعه شکل دهد که با عرف عمومی سازگار نخواهد بود و طبیعتا موجب وارد شدن خسارت های بزرگ به پیکره موسیقی ایرانی و جامعه هم خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید