مسیر اشتباه ایجاد اشتغال
بیش از 20 سال از نامگذاری سالها در آغاز سال نو توسط رهبر انقلاب اسلامی میگذرد که از این 20 سال تقریبا 9 سال آن عنوان اقتصادی دارد...
به گزارش جی پلاس، اما آنچه در باب این نامگذاریها که البته بدون هزینه هم نیست، مطرح میشود عدم تحقق این نامگذاریها و جامه عمل نپوشاندن به آن است. سوالهایی که معمولا از سوی مردم مطرح میشود، این است که چرا در مسیر نامگذاریهایی که هر سال هزینههای گزافی بابتش پرداخت میکنیم، به نتایج قابل قبولی نرسیدهایم؟ با فرض نامگذاری یک سال چگونه میتوان اهداف اقتصادی کشور رامحقق کرد؟ موضوع اشتغال که اینک به یک بحث تکراری تبدیل شده است، چه زمانی شرایط تحقق پیدا خواهد کرد؟
براساس بررسیهای موجود اضافه شدن عنوان تولید و اشتغال به عنوان اقتصاد مقاومتی در حالیست که در سال گذشته اهداف اقتصاد مقاومتی محقق نشده و حتی از نظر برخی مسئولان چون رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس این سال بدترین سال به لحاظ تولید ملی و اشتغال بوده است. همانطور که آمارها نشان میدهد، نرخ بیکاری رو به افزایش است و از سال۱۳۹۲ مجددا روند افزایشی به خود گرفته و از 10.4 درصد در آن سال به بالای ۱۱ درصد در سال ۱۳۹۵ رسیده و طبق اظهارنظر برخی کارشناسان انتظار میرود براساس پیشبینیها این نرخ به بالای ۱۲ درصد در سال جدید نیز برسد.
با این حال مسئولان برای امسال ایجاد بیش از 100 هزار شغل جدید را وعده دادهاند که به اعتقاد کارشناسان، تحقق آن نیازمند پیگیری یکسری سیاستگذاریهاست.
سید احمد قاسمی، استاد دانشگاه در این رابطه با اشاره به مسیر غلط ایجاد اشتغال به «کسبوکار» میگوید: 15 سال تحقیق در زمینه اشتغال برای من مشخص کرد که همیشه مسیر اشتباهی را در راستای ایجاد اشتغال پایدار و موثر انتخاب کردهایم. ایجاد اشتغال در وهله اول نیاز به نیروی انسانی علاقهمند، پرتلاش، پرامید و بامهارت همراه با دانش و بینش کافی در زمینه کسب درآمد و تولید و اشتغال دارد که پایه آن در مدارس بهویژه از دوره ابتدایی شکل میگیرد. یعنی آموزش و پرورش ما به جای تدریس موضوعات ذهنی و انتزاعی به دانشآموزان که هیچ کمکی به زندگی آنها نمیکند، باید با هدفگذاری درست، درک درستی از کار و تلاش، ایجاد درآمد در خانواده و راههای مستقل شدن به دانشآموزان بیاموزد، بهطوری که اولا بعد از سن بلوغ خروجی مدارس دانشآموزانی توانمند در زمینه کسبوکار و محصولات مورد نیاز بازار و تشخیص درست نیاز در بازار باشد و ثانیا دانشآموزان پس از این سن متنفر از تکدیگری و یارانهبگیری یا حتی حمایت مالی خانواده از خود به جای کسب درآمد حلال از طریق کار و تلاش باشند. بخش زیادی از محتوای دروس و بسیاری از برنامههای آموزش و پرورش در راستای تربیت نسلی کارآفرین و پرتلاش و توانمند برای ورود به بازار کسبوکار بعد از اتمام دوره متوسطه نیست و هیچ ارتباطی با این موضوع ندارد.
ضرورت ورود به مشاغل نو
وی در این رابطه توضیح میدهد: نظام آموزش و پرورش باید در یک جمله بداند تربیت نسل کارآفرین و نسلی که با روشهای زندگی و ارتباطات اجتماعی آشنا باشد، وظیفه او است و آموزشهای انتزاعی و محاسباتی و تخصصی مربوط به دانشگاه است نه آموزش و پرورش. نکته دوم برای تحقق منویات مقام معظم رهبری برای ایجاد فضای تولید ملی و اشتغال پایدار خود موضوع اشتغال است. ابتدا باید تولید را شامل سه بخش بدانیم: 1- تولید و فروش محصول 2- تولید و فروش خدمات 3- تولید و فروش ایده.
این یعنی ما باید در هر زمینه برای یک فرصت شغلی برنامهریزی کنیم و نسبت آن باید در حوزه تولید حداکثر 25 درصد و در حوزه خدمات حدود 40 درصد و در حوزه ایده حدود 35 درصد باشد.
این یعنی تعادل بازار کسبوکار و زنجیره موفقیت در کسبوکار کشور. نکته دیگر اینکه باید وارد مشاغل نو شویم که متناسب با نیازهای روز بازار برای پاسخگویی به نیازهای مشتریانی باشد که مستمرا نیازهای جدیدی را مطرح میکنند. امروزه در ایران حدود 3 هزار عنوان شغلی وجود دارد در حالی که بیش از 3 میلیون عنوان شغلی در جهان هست که ما آنها را ترجمه و بومیسازی نکردهایم و این نیازها در حال وارد شدن به کشور است. مقام معظم رهبری فرمودند: اگر محصولی (کالا، خدمات، ایده) در اینجا قابل تامین است، پس باید همین جا تولید شود.
توسعه رشتههای بینرشتهای
قاسمی ادامه میدهد: نظام فنی و حرفهای و دانشگاههای ما باید به سمت آموزش این مشاغل نو در سبد بازار جهانی به کارآفرینان و دانشآموختگان خود بروند. برای تحقق این امر به یک نمونه اشاره میکنم و آن عبارت است از وجود بیش از 2600 رشته دانشگاهی در برخی از دانشگاههای پیشرفته دنیا و در مقابل حدود 320 عنوان رشته تحصیلی عمدتا تکراری در ایران.
دیدگاه تان را بنویسید