خوشبخت ترین آدم روی زمین بودم و همان حال و هوای خوب آن روزها بود که تا به امروز مرا نگه داشته است.

جی پلاس ـ منصوره جاسبی : قول داده بود که یک روز ما را هم برای پرواز با خود خواهد برد و من[1] که جنگنده های مختلف را در نمایشگاه دیده بودم و همیشه برایم سؤال بود که چطور می توان یک پرنده آهنی را در آسمان هدایت کرد، بی صبرانه منتظر روز موعود بودم.

بالاخره موعدش فرا رسید، یک هواپیمای بولانزا و علیرضایی[2] که لباس پرواز به تن نداشت و قرار بود آرزوی مرا برآورده کند، من و بچه ها را عقب نشاند، اوج گرفت و پایین آمد، بر روی باغ های شیراز مانور داد،‌ آبهای خلیج فارس را پشت سر گذاشت و در همه این لحظه ها، من غرق شادی بودم و از خود بی خود.

سرک می کشیدم و نیمرخی را که با عینک خلبانی پوشانده شده بود، نگاه می کردم و لذت می بردم و از لبخندهایش به وجد می آمدم، علیرضا با شیرین زبانی های خاص خود برایم از زیر و بم پرواز می گفت و همه ی من شده بود گوش شنوایی برای شنیدن حرف هایش مثل همیشه. آنقدر خوشبختی را کنار علیرضا مزمزه کرده بودم که حالا بعد از گذشت سال ها همان شیرینی های زندگی با او مرا سر پا نگه داشته است.

همیشه به او می گفتم: ای کاش خدا 10 پسر به من بدهد و همگی درست شبیه خودت، کپی برابر اصل.[3]

 
  1. پروانه محمودی، همسر شهید یاسینی.
  1. سرلشکر شهید سید علیرضا یاسینی، رئیس ستاد و معاون هماهنگ کننده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی که در تاریخ پانزدهم دی ماه سال 73 به همراه شهید ستاری و دیگر امرای ارتش به شهادت رسید. وی از متخصصان پرواز با هواپیمای اف 4 بود.
  1. برگرفته از گفت و گوی پروانه محمودی، همسر شهید. شهید یاسینی و همسر با هم دختر دایی و پسر عمه و دختر عمه و پسر دایی بودند.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.