پدر شروع می کند به نصیحت کردن رئیس جمهور و علی اکبر سرش را از خجالت زیر می اندازد.

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: منافقان دست به کار شده بودند و هر روز تروری و شخصیتی که به خیل شهدا می پیوست. تصمیم گرفته شد تا جمعی از پاسداران را برای مراقبت از جان شخصیت های سیاسی انتخاب کنند. علی اکبر[1] هم یکی از همین پاسدارها بود که به همراه شهید تورانی[2] مسئولیت حفاظت از جان رئیس جمهور به عهده شان گذاشته شد.

او برای شهید رجایی احترام ویژه ای قائل بود و برای مراقبت از او شب و روز نمی شناخت و آن را از افتخارات خود می دانست.

یک بار که قرار بود شهید رجایی سفری به استان مازندران داشته باشند به روستای ولشکا[3] رفتند و علی اکبر او را به منزل پدری خود برد.

پدر سخت مشغول کار بود و علی اکبر به سراغش می رود و می خواهد که دقایقی به خانه بیاید. او هم می آید و سلام و علیکی می کند و می رود.

علی اکبر به پدر می گوید: ایشان مهمان ویژه من و رئیس جمهور ایران هستند اما پدر گوشی به این حرفها نمی دهد و شروع می کند به نصیحت کردن شهید رجایی.

او سرش را پایین می اندازد و خجالت می کشد اما شهید رجایی می گوید: ما به این نصیحتها نیاز داریم و باید از آنها استفاده کنیم.

 

1.  شهید علی اکبر درویشی، فرمانده گردان حضرت ابوالفضل (س) لشکر ۲۵ کربلا (این لشکر از رزمندگان استان های شمالی کشور تشکیل شده بود.) که به تاریخ بیست و چهارم تیرماه سال ۶۱ در عملیات رمضان به درجه رفیع شهادت نایل شد. او در روستای ولشکا از توابع شهرستان ساری متولد شده بود

2. شهید محمد تورانی که در تاریخ 22 آبان سال 60 در جنگل های آمل به شهادت رسید و منافقان جسم نیمه جانش را سوزاندند و تا مدتها کسی از او خبری نداشت، چند ماه بعد یعنی در جریان دستگیری گروه سربداراران جنگل بقایای سوخته جنازه اش را که دو کیلو هم نمی شد تحویل گرفته و در گلزار شهدا به خاک سپردند.

3. از توابع شهرستان ساری.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.