سید حسن می گوید: با همان دمپایی دنبالش به راه افتادم و رفتم و گمان می کردم همان دور خاکریز می خواهد چند قدمی برود غافل از آنکه قرار بود...
جی پلاس ـ منصوره جاسبی: عملیات بدر[1] بود و خط پدافندی مهران و حاج احمد[2] که چند ماهی بود فرماندهی گردان حبیب بن مظاهر[3] را بر عهده گرفته بود و من[4] به عنوان مسئول دسته خدمتگزاری می کردم.
صبح هنگام بود که سر و کله حاجی سوار بر موتور با تیپی که مخصوص خودش بود، پیدا شد و تا به من رسید، گفت: سید حسن بیا برویم که کارت دارم و سوال من را که می خواستم ببینم اگر دور می رویم پوتین به پا کنم بی جواب گذاشت و به راه افتادیم. با دمپایی راه رفتن بر روی خاک ها کار سختی بود اما من بی خبر از همه جا فکر می کردم حتما قرار است همین اطراف دوری بزنیم و برگردیم اما رفتیم و رفتیم تا به تپه ای رسیدیم که حالا من باید با آن دمپایی از آن تپه بالا می رفتم.
به هر سختی ای بود از تپه بالا رفتیم و حاج احمد رو به من کرد و گفت: سید جان باید پشت سر من از تپه غلت بخوری و پایین بیایی که دیدم زد زیر خنده و گفت: این دیگر چیست که پا کرده ای؟! و من هم پاسخ دادم که خب از شما پرسیدم کجا می رویم و چیزی نگفتید.
به هر حال حدود پنجاه متری رفتیم و حالا در سی متری سنگر عراقی ها قرار گرفته بودیم. حاجی که خود از خبره های کارهای عملیاتی بود، گفت: سید مسیری را که آمدیم به خوبی به ذهنت بسپار که شب باید با یک آرپی جی زن به اینجا بیایی و همه این سنگرها را بزنی.[5]
- عملیات بدر در ساعت 23 روز نوزدهم اسفند ماه سال 63 با رمز یا فاطمه الزهرا (س) آغاز شد و قرار بود در غرب هورالهویزه که از شمال به ترابه و از جنوب به القرنه و فرات و کانال سوییب محدود میشد، انجام شود. قسمتی از این منطقه به عرض 2 و طول 9 کیلومتر خشکی بود و بقیه را آب هور پوشانده بود. هورالهویزه در شرق و هورالحمار هم در غرب این منطقه بود. جاده العماره ـ بصره و رودخانه دجله هم از این محدوده می گذشت. زمین عملیات به دو قسمت تقسیم شده بود و آن را به دو قسمت تقسیم کرده بودند که قرارگاه نجف در شمال و قرارگاه کربلا در قسمت جنوبی وارد عمل میشد. قرارگاه نوح هم باید در ادامه، کانال سوییب را منفجر میکرد تا آب به سمت بصره، رها شود. قرارگاههای ظفر و نجف دو هم ماموریت فریب و احتیاط را داشتند. هدف نهایی عملیات هم قطع جاده العماره ـ بصره بود.
- شهید احمد پاریاب، فرمانده گردان های حبیب بن مظاهر و شهادت از لشکر 27 حضرت رسول (ص) که در عملیات های مختلف دفاع مقدس حضوری فعال داشت و از دوستان نزدیک شهید همت به شمار می آمد. وی در طول سالیان جنگ رشادت های بسیار از خود نشان داد و در عملیات خیبر دچار جراحات شیمیایی شد و سرانجام پس از 29 سال تحمل عوارض شدید شیمیایی در اسفند سال 91 به همرزمان شهیدش پیوست.
- از گردان های لشکر 27 حضرت رسول (ص) (این لشکر از رزمندگان استان تهران تشکیل شده بود).
- سید حسن شکری از رزمندگان لشکر 27 حضرت رسول (ص) و از دوستان شهید پاریاب.
- برگرفته از خاطره نقل شده از سید حسن شکری.