منابع تاریخی از همراهی همیشگی یک دندان‌ساز فرنگی با ناصرالدین شاه در دوره‌ای از حکم‌رانی وی آگاهی داده‌اند؛ دندان‌سازی که شاه قاجار به روایت عبدالله مستوفی در کتاب «شرح زندگانی من» در سفر دوم خود به فرنگ با خود به ایران آورده بود.

جی پلاس، «شاه کنجکاو و متجدد قاجار در روزنامه خاطرات سفر دوم به فرنگستان بارها به دندان‌ساز یاد شده این گونه اشاره کرده است: «در مسکو روز آخر اینبند دندان‌ساز از راه رشت وارد شد، دیده شد. ... دندانساز رفت به سوئد وطنش، باز می‌آید. ... این روزها اینبند دندانساز از سوئدد آمده است، موسیو کرتین دندانساز هم که در سفر اول با دندان ما بازی می‌کرد آشنایی بود، با طولوزون چند روز است آمد [ه‌ا] ند، کرسی طرف بالای چپ را که اینبند تهران پر کرده بود، لق شده بود، تهران اینبند نتوانست دربیاورد، اینجا چند روز کرتین کار کرده بالاخره درآمد، بسیار ذوق کردم، ان‌شاء‌الله باید از نو پر کند.»

دندان‌ساز فرنگی؛ ملازم همیشگی

ناصرالدین شاه در سفر سوم به فرنگستان، دندان‌ساز ویژه خود را همراه می‌برد. او در کتاب «روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه در سفر سوم فرنگستان»، چندین بار به همراهی دندان‌ساز اشاره کرده است: «دندان‌ساز و طولوزان را امروز دیدم که آمده‌اند»، «خلاصه راندیم از دروازه رشت بیرون آمدیم... افتادیم به نهار، امین‌السلطان، مجدالدوله، دندانساز، اعتمادالسلطنه، طولوزان بودند»، «الحمدللّه تعالی این سفر سیم است که به فرنگ می‌رویم... پیشخدمت‌ها و همرا[ها]نیکه در این سفر با ما هستند از این قرارند:... دانتیت، [شاید دنتیست به معنی دندانساز]». دندان‌ساز آن گونه که ناصرالدین شاه در روزنامه خاطرات اشاره کرده در بیش‌تر برنامه‌های وی در فرنگ حضور داشته است «برخاسته با پرنس در کالسکه نشسته آمدیم منزل و خوابیدیم اشخاصی که از ایرانی و فرنگی‌ها سر میز شام با ما نشسته بودند از این قرارند: ... هینبط دندانساز ...». وی نه تنها در سفرهای فرنگستان که در سفرهای داخل ایران نیز دندان‌ساز را همراه می‌برده است. شاه خوش‌ذوق قاجار در کتاب «روزنامه سفر مازندران» چندین بار به این حضور اشاره کرده است «سه‌شنبه بیست‌وهفتم در شهرستانک اتراق شد از ملتزمین که امروز رسیدند مسیو هنبه دندانساز فرنگی بود»،  «سه‌شنبه هیجدهم در چالوس اتراق شد ... مسیو هینه دندان‌ساز هم شنا کرد.»

رعایایی که با دندان‌هایشان شناخته می‌شدند

دندان و سلامت آن از مسائلی برشمرده می‌شود که همواره نگاه ناصرالدین شاه را به خود می‌کشانده است. او در مسیر سفر سوم به فرنگستان هنگام اتراق به نزدیکی ابهر، پس از دیدار با امام جمعه شهر او را چنین وصف می‌کند «اسم امام جمعه میرزا ابوالفتوح است. آن دفعه هم که آمدیم فرنگ دوم رفتیم او را دیدم این دفعه پیرتر شده است، دهنش را که باز می‌کرد، دندانهای زرد دراز داشت چهار تا یکی، چهار تا دندانش ریخته بود، یکی داشت.» شاه در نزدیکی زنجان دو انگلیسی را در کنار دندان‌سازش می‌بیند که توجه‌اش را برمی‌انگیزند «یکیش مرد بود یکی زن هر دو را آواز کردم گفتم بیائید... فرنگی از این مرد و زن و کثیف‌تر و نجس‌تر من ندیده‌ام... زنکه صد درجه کثیف‌تر پیر و لاغر، بدلباس، بدصورت، بدرنگ، دندان‌های عاریه با وجودی که عاریه بود کثیف و بد بود.» او در میهمانی‌های خصوصی و دیدارهای رسمی در روسیه نیز باز از توجه به دندان‌های میزبانان اروپایی‌اش برکنار نمی‌ماند: «امپراطریس از آن وقت که دیدم پیرتر شده، دندانهایش زرد شده... یکی از دخترهای والی منتنگرو [مونته‌نگرو] هم مقابل ما پهلوی ولیعهد روس نشسته بود... آن که پهلوی ولیعهد بود خوشگل‌تر دندانهایش بهتر بود.»

شاه قاجار در زمان اقامت در فرانسه زنی به نام «مدمازل زاولفکا» را به حضور می‌پذیرد «که زنی است خواننده و برادرش کمانچه می‌زند و خویش و قوم‌هایش سازهای دیگر می‌زنند و آواز می‌خوانند آورد.» وی سپس در توصیف زن خواننده چنین روایت می‌کند «عکس این مدمازل را که اول آوردند خیلی خوشگل و مقبول و خوب به نظر آمد، اما خودش را که دیدم بسیار بدتر از عکسش بود، بخصوص دندانهایش.» شاه قاجار پس از این دیدار به یک انگاره کلی درباره فرنگیان می‌رسد «کلیة دندانهای مرد و زن فرنگی خوب نیست». وی در کتاب «روزنامه سفر مازندران» نیز از فردی به نام محمدقلی‌بیک بلوکباشی یاد می‌کند که «بسیار معمّر بود و قریب یکصد و سه سال عمر داشت... و عجب این است که یکدندان او نیفتاده بود.»

یک مرتبه دندان‌درد نکشید

ناصرالدین شاه قاجار به روایت تاریخ سهمی بسیار در توجه به دندان‌سازی در روزگار معاصر داشته، خود سرآمد کسانی بوده که در رسیدگی به سلامت دندان‌ها بسیار توجه می‌کرده‌اند. پای دندان‌سازان فرنگی به ایران در روزگار وی نیز از راه همین توجه به دندان‌های همایونی گشوده شده است. عین‌السلطنه در کتاب «روزنامه خاطرات عین‌السلطنه» آنجا که درباره خوش‌زیستی این شاه قاجار نوشته «عیش و راحتی را خداوند برای این شاه تمام کرد»، برای گواهی این آسایش تاکید می‌کند «هرگز یک شب ناخوش نشده. مدت‌العمر رنگ هیچ مرضی را ندیده. یک مرتبه دندان‌درد نکشیده.» او باز در تکمیل توجه‌های ناصرالدین شاه به دندان و دندان‌سازی وضعیت واژگونه جانشین وی را ذیل سرفصل «فرق پدر و پسر» در این زمینه شاهد می‌آورد «در نظافت هم عکس پدرش بود (یعنی در هر کاری). دندانهای جلوی شاه افتاده بود. با وجودی که سالی سه چهار هزار تومان مواجب دندانساز می‌داد هر چه کردند دندان نگذاشت وقتی که خنده می‌کرد مثل سگهای پیر دهانش به هم می‌خورد و باز می‌شد.» ناصرالدین شاه حتی در سفرهای فرنگستان نیز از رسیدگی به دندان‌ها باز نمی‌مانده است. او در «روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه در سفر سوم فرنگستان» مشخصا دو بار به این مساله اشاره می‌کند «حکیم‌باشی طولوزان دندان‌ساز معروف اینجا را که اسمش مسیو مارتن است و از اهل فرانسه آورد دندان ما را سیمان زد، سیمان بسیار خوبی زد، خیلی قابل دندانسازی است... قبل از نهار موسیو مارطن دندان‌ساز آمد جوهری برای لقی دندان آورده بود، با قلم‌مو زد و از آن دوا هم زیاد داد، با دستورالعمل که بعد استعمال کنیم تا بعد معلوم می‌شود چه اثر خواهد کرد، حالا به نظر دوای خوبی می‌آید.»

منبع: ایسنا

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.