١٣ ‌سال بعد از زلزله ویرانگر

اعتیاد و خودکشی، این شرایط اجتماعی بم است

چشم‌های مرجان غم دارند، انگار که حامل دردی ‌هزار ساله‌اند. لحظه‌ای بغض می‌کند اما اشک نمی‌ریزد، زود خودش را پیدا می‌کند. لبخند می‌زند. لرزش صدایش را می‌گیرد. صاف می‌نشیند و می‌گوید که من آماده‌ام.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس،  ١٣ ‌سال بعد از روزی که پدر و مادر و یک خواهر و دو برادر مرجان زیر آوار زلزله پنجم دی ماه بم ماندند، تنها بازمانده خانواده روبرویم نشسته است. در لابی هتلی در تهران؛ «ببخشید خونه‌مون خیلی تعمیرات داشت باید تشریف می‌آوردید منزل.» اینها را با همان لهجه اهالی بم می‌گوید؛ «رابطه‌ام که قطع نشده حداقل سالی سه چهار ماه بم زندگی می‌کنم.» مرجان ابراهیمی در زمان زلزله ١٨ساله بود؛ اما حالا زنی ٣١ ساله است. او در زمان زلزله در خانه یکی از اقوامش در کرمان بوده و فردای روز زلزله به بم بازگشته است.

مرجان در روزهای اول خیلی تنها بوده. چنان تنها که بارها به فکر خودکشی افتاده اما هر بار پشیمان شده؛ «طاقت نداشتم. خیلی تنها بودم. دو بار می‌خواستم با روسری خودم رو خفه کنم. ولی نمی‌دونم چی شد که نکردم این کار رو. فکر می‌کنم جرأت خودکشی نداشتم فقط می‌خواستم اداش رو برای خودم در بیارم. کسی نبود که بخواد به قول معروف نازم رو بخره. خودم ناز خودم رو می‌خریدم و پشیمون می‌شدم.» مرجان بعد از زلزله با حمایت عمویش به تهران مهاجرت کرده و تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته مهندسی عمران تحصیل کرده است. او حالا در تهران به اتفاق همسرش در یک شرکت ساختمانی فعالیت می‌کند.

مردم باید خندیدن را یاد بگیرند

مرجان یکی از بمی‌هایی است که دغدغه بم و مردمش را دارد. شاید یکی از دلایلی که باعث شده او سالی سه ماه و بیشتر را در این شهر بگذراند، همین دغدغه‌ها بوده است. او می‌گوید که بسیاری از ساختمان‌های شهر ساخته شده‌اند ولی مردم شهر مشکلات دیگری به غیر از ساختمان هم دارند. «روزهای اول مسئولان داغ بودند. خیلی وعده دادند. من مدت‌ها اونجا بودم واقعیتش اینه خودشون هم نمی‌دونستن برای این همه آدم که تبدیل ‌شده بودن به جنازه‌های متحرک باید چه کار کنند. بعد هم هر چی رفتیم جلو دیگه بودجه‌ها کم شد و مردم فراموش شدند.»

نفس عمیقی می‌کشد. برای چند لحظه سکوت می‌کند: «من هم یکی از همین جنازه‌های متحرک بودم. تا چند ماه کابوس می‌دیدم. ولی خب زود از پس مشکلات بر اومدم. اما خیلی از زن‌ها بودند که شوهر و بچه‌هاشون رو از دست دادن و زمینی هم نداشتن که بخوان صاحب خونه بشن. خیلی‌ها هم بودن که برنگشتند بم. هر کسی گوشه‌ای زندگی می‌کنه. به نظر من باید یه اتفاقی بیفته برای این‌که مردم شهر دوباره خودشون ‌رو پیدا کنن. باید کارشناسا بگن که چه کار می‌شه کرد که مردم قوی بشن و به جای مهاجرت از بم به کرمان و شهرهای دیگه، توی بم زندگی کنند.»

از مرجان می‌پرسم برای بم چه آرزویی دارد؟ «آرزوی دست نیافتنی‌ای ندارم. آرزوی من اینه خبر خودکشی نشنوم. خبر اعتیاد جوان‌هایی که می‌تونن توانمند باشند رو نشنوم. مردم باید یاد بگیرند که بخندند.»

واقعیت‌های اجتماعی محرمانه هستند!

در طول تمام سال‌های بعد از زلزله هر گاه مسئولان خواسته‌اند بزرگی زلزله را نشان دهند، به خرابی‌های ساختمان‌ها و تعداد قربانیان اشاره کردند. اما بم امروز چگونه شهری است و با چه مشکلاتی روبروست؟

درباره بم بعد از زلزله عددهای دیگری هم وجود دارد که نشان می‌دهد دغدغه‌های شهروندی مانند مرجان قابل تأمل است. در ایام بعد از زلزله ٤٠٠ نفر شناسایی شدند که بر اثر آسیب‌های جدی دچار ضایعه نخاعی شده بودند. ٥٢٤٠ کودک هر دو والد یا یکی از آنها را از دست داده بودند و ٢٥٠٠ زن هم همسران‌شان در حادثه زلزله در شمار قربانیان بودند. اینها عددهای آن روز بم است اما از بم امروز آمار دقیقی ارایه نمی‌شود. علیرضا پشتیبان، عضو شورای شهر بم قبول دارد که شهر با «آسیب‌های اجتماعی نگران‌کننده» روبروست؛ اما پشتیبان در این‌باره از ارایه آمار پرهیز می‌کند: «واقعیت‌های اجتماعی محرمانه هستند و نمی‌شود آمار داد. این واقعیت وجود دارد که بم احتیاج دارد از حادثه تلخ پنجم دی‌ماه گذر کند.»

عضو شورای شهر از آسیب‌هایی مثل «اقدام به خودکشی» و «اعتیاد» به‌عنوان مهم‌ترین این آسیب‌ها یاد می‌کند.

کسادی کسب‌و‌کار

پشتیبان علاوه بر عضویت در شورای شهر، معاون اداره صنعت، معدن و تجارت این شهر است. به گفته او علاوه بر فضای رکود کلی اقتصادی در کشور، بم با رکود تشدید شده‌ای روبروست. «می‌شود گفت که این‌جا کسادی کار حدود ٧‌درصد بیشتر است. بم تا قبل از زلزله مرکزیت اقتصادی داشت و مناطق اطراف مایحتاج‌شان را از این شهر تأمین می‌کردند. اما رفته رفته شهرهای اطراف بم شکل گرفتند و فضای اقتصادی خودشان شکل گرفت.»

پشتیبان از بحران کم‌آبی هم به‌عنوان یکی دیگر از تهدیدهای آینده کشاورزی این شهر یاد می‌کند. معاون اداره صنعت، معدن و تجارت بم و عضو شورای شهر البته برای تقویت بنیه اقتصادی این شهر ایده‌ای هم دارد: «باید صنعت گردشگری را تقویت کنیم. الان در شورا هم تمام توان‌مان را گذاشته‌ایم که سرمایه‌گذار جذب کنیم و خوشبختانه قرار است به‌زودی قراردادهای خوبی هم بسته شود.»

به گفته پشتیبان گردشگری تنها صنعتی است که می‌تواند دورنمای روشن‌تری از آینده اقتصادی و اجتماعی بم ترسیم کند.

شهر بدون مانع؛ روی کاغذ ماند

یکی از مشکلات جدی اجتماعی بم به شرایط معلولان بازمی‌گردد. آنگونه که عضو شورای شهر می‌گوید جمعا ٢٤٠٠ معلول جسمی حرکتی، ضایعه نخاعی و ذهنی در این شهر زندگی می‌کنند.

اما خدمات ارایه‌شده متناسب این تعداد از معلولان نیست: «چند ‌سال پیش اعلام شد بم جزو شهرهای بدون مانع خواهد بود تا معلولان بتوانند به راحتی در آن تردد کنند؛ اما متأسفانه هیچ اقدامی برای عملی شدن این شعار انجام نشد. البته ما در شورای شهر و شهرداری یک اتوبوس برای تردد معلولان در نظر گرفتیم اما این کافی نیست.»

بازسازی اجتماعی و روانی نادیده گرفته شد

هر چند کارنامه و برنامه‌های بخش دولتی در حوزه خدمات اجتماعی روشن نیست، اما مردم در این‌باره بیکار ننشسته‌اند. عباس سبزواری یکی از شهروندان بمی است که در زلزله همسر، دختر و پدر و مادرش را از دست داده است. سبزواری بعد از این اتفاق یکی از کسانی بوده است که نسبت به آینده همشهریانش دل‌نگران بوده است. همین دل‌نگرانی موجب شده تا موسسه خیریه «همراهان بم» را تأسیس کند. به گفته او فعالیت‌های خیریه همراهان بم در تمام این سال‌ها بر سه حوزه کودکان، زنان و پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی متمرکز بوده است.

فعالیت‌هایی که با هدف توانمندسازی، آموزش و ایجاد فرصت‌های شغلی آن‌جا شده است. سبزواری با این تجربه گرانبها ١٣‌سال بعد از زلزله عقیده دارد که در جریان فرآیند بازسازی مسئولان دچار خطای راهبردی شدند: «من بارها گفته‌ام که عیب بزرگ بازسازی بم این بود که مفهوم بازسازی فقط به بازسازی فیزیکی تقلیل پیدا کرد و بازسازی روانی و اجتماعی در برنامه‌های بازسازی جایی نداشت. در حالی‌که به‌عنوان فعال اجتماعی تصور می‌کنم اهمیت بازسازی اجتماعی به مراتب از بازسازی فیزیکی مهم‌تر است.»

سبزواری تجربه یک ساله همکاری با ستاد مداخلات روانی اجتماعی در بم را دارد.

او عضو شورای هماهنگی این ستاد بوده و تبعات اجتماعی زلزله را درک کرده است. روانشناسان و مددکاران در قالب فعالیت‌های این ستاد و به پیشنهاد سبزواری به خانه‌های شهروندان ساکن بم مراجعه می‌کردند و به آنها خدمت مشاوره می‌دادند. این فعالیت درخشان هم البته به گفته سبزواری ادامه نیافت. «بعد از آن دیگر خدمات گسترده‌ای به مردم ارایه نشد. خدمات مشاوره‌ای به چند مرکز خصوصی محدود شده که مردم توان پرداخت هزینه‌هایشان را ندارند.»

فریبکاری ممنوع

در سال‌های اخیر خیلی‌ها از لزوم بازسازی فرهنگی و اجتماعی در بم سخن گفته‌اند، اما عبارت کلی فرهنگی، اجتماعی موجب شده تا هر مسئولی به‌زعم خودش به مداخله‌های مقطعی دست بزند. برگزاری همایش‌های عمومی با دعوت یک روانشناس و جمع کردن مردم در یک سالن شهر برای شنیدن سخنان این کارشناسان یکی از همین مداخله‌های مقطعی است. یا از سوی دیگر، هر وقت از لزوم افزایش نشاط اجتماعی صحبت شده تعدادی از بازیگران سینما و تلویزیون یا هنرمندان موسیقی به شهر دعوت شده‌اند و جشنی به‌پا شده است. نمونه این مراسم قرار است امسال با حضور یکی، دو تن از بازیگران سینما برای بزرگداشت یاد جان‌باختگان برگزار شود.

مدیرعامل موسسه خیریه همراهان بم جزو منتقدان جدی این فعالیت‌هاست: «بسیار متاسفم که این کارها را جزو برنامه‌های کاهش آسیب به حساب می‌آورند. به عقیده من این کارها چیزی جز فریبکاری و نمایش نیست. بازسازی در بم باید در سه حوزه اجتماعی، اقتصادی و روانی اتفاق بیفتد، آن هم نه با این کارهای سطحی. اول باید ببینیم کجا ایستاده‌ایم. مداخله بدون آگاهی ممکن است منجر به آسیب‌های بیشتر شود.» هشدارهای کلیشه‌ای درباره افزایش آمار طلاق در شهر بم یکی از مواردی است که سبزواری معتقد است چنین رویکردی نه‌تنها کمک‌کننده نیست بلکه ممکن است موجب شود طلاق به یک تابو تبدیل شود و زن و شوهرهایی که از نظر علمی باید از یکدیگر جدا شوند به دلیل فشار اجتماعی جرأت چنین کاری را پیدا نکنند: «نگاه ما باید عمیق باشد. این‌که طلاق خودش معلول شرایط دیگر است. در برنامه‌های کاهش آسیب اجتماعی باید نگاه اقدامی جایگزین نگاه فرآیندی شود. وقتی دانش برخی افراد کم است و اصرار دارند که در مسائل جامعه دخالت کنند باید در حسن نیت افراد هم شک کنیم.»

فرصت‌های شغلی برای زنان سرپرست خانوار

سبزواری و همکارانش در خیریه همراهان بم کوشش کرده‌اند به قدر توان خودشان از درد و رنج شهروندان بکاهند. طرح اقتصادی تولید «مرغ پاک» یکی از همین برنامه‌هاست. سبزواری درباره این طرح توضیح می‌دهد: «این طرح را با سه هدف اجرایی کردیم. دلیل اول این بود که مطالعات نشان می‌دهد سر و کار داشتن افراد با حیوانات می‌تواند در کاهش افسردگی موثر باشد. دلیل دوم این بود که قصد داشتیم طرحی باشد که سایر اعضای خانواده ازجمله بچه‌ها هم احساس مسئولیت کنند و درنهایت دلیل اقتصادی بود که بتوانیم یک منبع درآمد پایدار برای خانواده ایجاد شود. متقاضیان در هر نوبت ٥٠ قطعه جوجه زنده را تحویل می‌گیرند و با رعایت برخی اصول تعیین‌شده بدون استفاده از آنتی‌بیوتیک و هورمون، مرغ تولید می‌شود و فروش محصولات حداقل ٥٠‌درصد سود برایشان به همراه دارد.»

در این طرح خرید تضمینی محصولات هم پیش‌بینی شده تا اگر خانواری نتوانست محصولش را بفروشد از این بابت نگرانی نداشته باشد و محصولش از سوی خیریه همراهان بم خریداری می‌شود. همین طرح موجب شده تا وضع حداقل ٥٠ خانوار سامان یابد. سبزواری می‌گوید آموزش‌های مداوم در حوزه‌های روانشناسی، اخلاقی، بهداشتی و مهارتی هم یکی دیگر از برنامه‌هایی است که در خیریه دنبال خواهد شد. اما او تأکید می‌کند لازم است برای شناسایی آسیب‌های اجتماعی در بم و دلایل و پیامدهایشان یک تحقیق علمی، دقیق و کاربردی در شهر انجام شود و هرگونه اقدامی مبتنی بر نتایج تحقیق باشد.

مستاجران نادیده گرفته شدند

سیامک زند رضوی، عضو هیأت علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان، یکی از جامعه‌شناسانی است که در سال‌های بعد از زلزله در بم حاضر بوده و کار میدانی کرده است. زند رضوی با عباس سبزواری هم‌عقیده است. او می‌گوید شک نکنید که بم نیازمند آن است که مسائل اجتماعی‌اش شناسایی و تحلیل شود. زند رضوی تأکید می‌کند که این تحقیق در صورتی می‌تواند درنهایت منجر به مداخله و کاهش آسیب‌های اجتماعی شود که از سوی پژوهشگران بومی و به‌صورت میدانی انجام شود.

به گفته او، بعد از زلزله برخی از گروه‌های اجتماعی در معادلات بازسازی نادیده گرفته شدند: «تعدادی از زنان و مردانی که همسرانشان را در زلزله از دست داده بودند بعدا به‌واسطه اجبار اجتماعی یا دلایل دیگر تن به ازدواج جدید دادند اما این ازدواج‌ها عموما مبنای درستی نداشت و ناموفق بود. گروه دیگر خانواده‌هایی بودند که قبل از زلزله در شهر بم مستاجر بودند. این خانواده‌ها بعدا در جریان بازسازی به دلیل این‌که مالکیت زمین را در اختیار نداشتند از برنامه بازسازی حذف شدند. تسهیلات بانکی بازسازی عموما به کسانی تخصیص یافت که مالکیت داشتند. به همین دلیل خانواده‌های مستاجر آسیب دیدند.»

عضو هیأت‌مدیره انجمن جامعه‌شناسی ایران از تبعات اجتماعی یکی از تصمیم‌های دولت گذشته هم پرده برمی‌دارد: «در دولت آقای احمدی‌نژاد در تصمیمی غلط اعلام شد هر یک از خانواده‌های زلزله‌زده که فرزندانشان ازدواج کنند یک وام مسکن دیگر هم دریافت می‌کنند. این تصمیم موجب شد ازدواج‌های شتابزده‌ای رخ دهد که بعدا به شکست انجامید و بحران تشدید شد.»

زند رضوی با این توصیف می‌گوید از نظر فردی شاید خیلی از شهروندان از مسائل روانی عبور و با سطح دوم خویشاوندان شبکه ارتباطی‌شان را بازسازی کرده‌اند، اما از نظر اجتماعی باید کارهای میدانی و مشارکتی انجام شود تا درک دقیقی از وضع آسیب‌ها به دست بیاید.

هشداری که جدی گرفته نشد

نادیده گرفتن آسیب‌های روانی و اجتماعی بعد از زلزله در شهر بم موضوعی است که نباید به آن سهل‌انگارانه نگاه شود. هر چند این موضوع جدید نیست؛ چنانکه فرنگیس کاظمی، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی که از ‌سال ٨٦ تا‌ ٨٧ به‌طور منظم در شهر بم حضور داشته و پژوهشی را با موضوع «استرس پس از سانحه» انجام داده بود؛ چند‌سال قبل درباره تراکم آسیب‌های اجتماعی و روانی در این شهر هشدار داده بود.

او گفته بود «هر چند استفاده از واژه «واگیر» چندان متعارف نیست اما باید بگویم که مشکلات اجتماعی واگیردارند. در همین شهر بم من معلم‌هایی را دیدم که زیر بار فشار روانی قرار داشتند. چنین معلم‌هایی چگونه می‌توانند بچه‌ها را مدیریت کنند؟ خب، این اختلال‌ها باید درمان شود. علایم اضطرابی بارزترین نوع اختلالی است که در میان شهروندان بم مشاهده کرده‌ام و معتقدم باید برای درمان این اختلال‌ها یک تیم متخصص به شهروندان مشاوره دهد.»

به گفته کاظمی، اختلال «استرس پس از سانحه» (ptsd) موجب بروز نوعی آشفتگی و اضطراب در فرد می‌شود که انگیزه‌های او را برای زندگی کاهش می‌دهد، اما آن‌گونه که اظهار نظرهای فعالان اجتماعی و مسئولان شهر بم نشان می‌دهد، توصیه چند‌سال قبل کاظمی چندان جدی گرفته نشده است. هر چند توصیه‌هایِ اکنون کارشناسان هم ممکن است در میان هیاهوی مراسم رسمی سالروز زلزله گم شود.

 

دیدگاه تان را بنویسید