توی پاوه مسئول روابط عمومی بود. هنوز خواب از چشمان بقیه نپریده بود که محوطه را آب و جارو می کرد و چایی را دم. تا نمازشان را می خواندند صبحانه شان آماده بود. اینها را در وصف حاج ابراهیم همت گفته اند.

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: اینکه بعضی ها اصلا انگار گِلشان را طور دیگری سرشته اند کلام بی حساب و کتابی نیست. آخر مگر می شود یکی حواسش به همه چیز و همه کس باشد. هم هوای زن و بچه اش را داشته باشد و هم هوای نیروهایی که با او کار می کنند. هم خوب بلد باشد بندگی کند و سرآمد شود. حاج محمد ابراهیم همت یکی از همان ها بود. برای همه کارهایش حساب و کتاب دقیقی داشت. این را نه اینکه همسرش بگوید هر که خدا دوستش داشت و مصاحبت با او را مدتی نصیبش می کرد به این اذعان می کند.

برایش هم فرقی نمی کرد که مسئول است یا یک نیروی ساده هرچند آنقدر کاربلد بود که از همان روزهای اول مسئولیت ها یکی یکی بار سنگینی شدند بر دوشش.

می گویند آن روزها که توی پاوه مسئول روابط عمومی بود. اول صبحی همه محوطه را آب و جارو می کرد درست مثل قدیمی ها که خروس خوان از خواب بیدار می شدند. نماز و دعا را که می خواندند، سماورشان را آتش می کردند و روزشان شروع می شد. قدیمی ها معتقد بودند که روزی را اول صبح تقسیم می کنند. ابراهیم هم تا بقیه نمازشان را بخوانند، صبحانه شان را آماده می کرد.

اصلا او السابقون السابقون بود و نمی گذاشت کسی از او پیشی بگیرد. مگر اینکه دیگر از دستش در می رفت.

 

 

برگرفته از مجموعه کتب «یادگاران»

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.