فرودستانی هستند که برای خرج بیماری و تدفینِ یکی از اعضای خانواده مجبور به قرض گرفتن با بهره بالا می‌شوند یا حتی مجبور می‌شوند خودروی ساده‌ی زیر پای خود را بفروشند؛ این رنج، اصلاً رنج کمی نیست....

جی پلاس؛ ایلنا نوشت: هزینه‌های زندگی افزایش یافته است؛ این هزینه‌ها فقط مربوط به زندگی نیست، بعد از پایان یک زندگی، هزینه‌های سنگینی بر دوش خانواده‌های متوفی می‌افتد؛ خانواده‌هایی که عموماً از طبقات فرودست شهری و روستایی هستند و توان تمشیتِ امور خاکسپاری، تغسیل و کفن و دفن را ندارند.

کارگران روایت‌های بسیاری دارند، روایت‌هایی که نشان می‌دهد پای برون‌سپاری‌ها به تمام حوزه‌های زندگی شهروندان باز شده است؛ کارگران در زمانه بیماری، در موارد بسیاری برای آمبولانس پول می‌دهند، برای داروهای بیماران‌شان باید پول بپردازند؛ بسیاری از پزشکان وقتی صحبت عمل جراحی و خدمات درمانیِ ویژه به میان می‌آید، خانواده‌ی بیمار را به نوعی مجبور می‌کنند که به بیمارستان‌های خصوصی مراجعه کنند و «عمل جراحی باکیفیت» را در این بیمارستان‌ها انجام دهند؛ پزشکان متخصصِ بسیاری هستند که با این گفتمان، واهمه در دل خانواده‌ی یک بیمار می‌اندازند: «در این بیمارستان، کیفیتِ عمل جراحی را تضمین نمی‌کنم مگر بیایید فلان بیمارستانِ خاص....»

حالا اگر خدای ناکرده تمام این راه‌های پرهزینه به نتیجه نرسید و بعد از صرف هزینه‌های سنگین، بیمار خانواده فوت کرد، بازهم خدمات شهرداری‌ها برای تدفین و انتقال در موارد بسیاری رایگان نیست؛ در سال‌های اخیر به تدریج جزئی‌ترین خدمات شهری به پیمانکاران و شرکت‌های خصوصی سپرده شده که این شرکت‌ها که با هدف سودآوری نه خدمت به شهروندان پا به میدان گذاشته‌اند، بابت ساده‌ترین خدمات از مراجعان پول می‌گیرند؛ خدماتی که باید به شهروندان – شهروندانی که عوارض شهری و چندین و چند مدل مالیات ریز و درشت می‌پردازند و یک آب معدنی را بدون پرداخت مالیات بر ارزش افزوده نمی‌توانند سر بکشند- رایگان ارائه شود، اما پولی و کالایی‌ست و حالا خبر می‌رسد که پای «کالایی‌سازیِ خدمات شهری» به خدمات فوت و تدفین هم کشیده شده است!

فرض بگیرید کارگری چند میلیون تومان خرج دارو و درمانِ مادر یا پدر بیمارش کرده؛ او را برای مداوا از یک شهرستان کوچک به شهرهای بزرگ یا تهران آورده، این وسط خرج ایاب و ذهاب و اقامت در مسافرخانه یا چادر زدن کنار خیابان روی دستش مانده؛ حالا بعد از اینکه تمام این معالجاتِ سخت بی‌ثمر مانده و پدر یا مادر بیمارِ این کارگر به رحمت خدا رفته، فصل جدیدی از سختی‌ها در کنار غم و عزاداری آغاز می‌شود؛ خدمات پس از فوت غالباً پولی‌ست و کارگر اندوهگینی که تا رسیدن به این مرحله‌ی جانکاه دیگر آه در بساطش نمانده باید برای خیلی چیزها پول بپردازد حتی برای تابوت! تا بتواند جسد بیجانِ عضو متوفی خانواده را به شهر و دیار خود بازگرداند.

گویا عوارضی که شهرداری‌ها از مردم می‌گیرند و مالیات بر ارزش افزوده و مالیات بر حقوقی که شهروندان به خصوص مزدبگیران در مراحل مختلف زندگی می‌پردازند، قرار نیست در سخت‌ترین و غم‌افزاترین مرحله‌ی حیات به کارشان بیاید!

کارگران روایت‌های بسیاری از این نوع دشواری‌ها دارند؛ فرودستانی هستند که برای خرج بیماری و تدفینِ یکی از اعضای خانواده مجبور به قرض گرفتن با بهره بالا می‌شوند یا حتی مجبور می‌شوند خودروی ساده‌ی زیر پای خود را بفروشند؛ این رنج، اصلاً رنج کمی نیست....

احسان سهرابی (فعال کارگری) که در محل کار از نزدیک این رنج‌ها را هر روز مشاهده می‌کند، روایت دست اولی از کالایی‌سازی خدمات تدفین توسط شرکت‌های پیمانکاری دارد؛ روایتی که نشان می‌دهد چطور خرج بالای خرج روی دست کارگران کم درآمد گذاشته می‌شود آنهم در یکی از سخت‌ترین بزنگاه‌های زندگی. او می‌گوید:

صحبت کردن از سناریوی درامِ دارو و درمان دیگر تکراری شده، ما از این بخش ماجرا می‌گذریم؛ در روزهای گذشته، ناگهان دو کارگر سراغم آمدند و با استیصال و ناراحتی گفتند جنازه پدرمان روی دست‌مان مانده و حسابی گیر افتاده‌ایم؛ آن‌ها گفتند «امروز پدرمان فوت کرد و به بهشت رضای مشهد مراجعه کردیم و برای حمل پدر به روستا درخواست ماشین کردیم، گفتند به غیر از هزینه‌های معمول که مصوبه شورای شهر است و طبق آن در موردِ هزینه‌های حمل، تدفین و تغسیل بین فقیر و غنی عدالت برقرار است، قصه تابوت چوبی، قصه جداگانه‌ای است، آنجا اعلام کردند باید هفتصد و پنجاه هزار تومان برای آن پرداخت کنیم در واقع تابوت را بخریم! ما پرسیدیم پس این همه عوارض شهرداری که از ما و امثالِ ما وصول می‌شود، بابت چیست؟ مگر شهرداری تابوت ندارد؛ مگر تابوت توسط رانندگان شما برگردانده نمی‌شود که به راحتی کارمند محترم گفت، هیچ چاره نیست، دستور مدیریت است.»

 با پدیده برون سپاری و یا پیمانکاری، خون طبقه ضعیف را توی شیشه کرد‌‌ه‌اند و آنها همه جا باید هزینه بپردازند تا بخش خصوصی پیمانکار پروار شود؛ سهرابی با بیان این جمله، اضافه می‌کند: مجموعه‌ی شهرداری‌ها و آرامستان‌های کشور نباید از کنار حزن و اندوه کسانی که که «هیچ» ندارند و کارگر ساده هستند، به دنبال کسب درآمد باشند؛ یعنی از محلِ اینهمه عوارضی که شهرداری‌ها از مردم می‌گیرند، نمی‌توانند یک تابوت را از شهر به روستا ببرند و برگردانند؟ تابوت به چه درد کارگری می‌خورد که پدرش فوت کرده و باید هزینه‌های تشییع جنازه و مراسم را هم از جیب خالی بپردازد؟

سهرابی می‌گوید: توقع داریم نظارت بر پیمانکاران بیشتر باشد؛ همه خدمات پولی نباشد و شهرداری‌ها در روزگار غم و عزا در کنار مردم باشند؛ درک زندگی سخت کارگری که به تازگی عزیز از دست داده و گاهی پیش از آن، همه اندوخته‌ی سالیان دراز را پای دارو و درمان پرداخته، اصلاً سخت نیست؛ او تاکید می‌کند: ما کارگران یک خواسته‌ی روشن داریم: برون‌سپاری را متوقف کنید، لااقل در خدمات حیاتی زندگی مردم برون‌سپاری را کنار بگذارید....

«برون‌سپاری را متوقف کنید»؛ این شاه‌کلیدِ خواسته‌ها در روزگارِ پولی‌سازی‌ست؛ چرا کارگر در روزگار عزاداری باید دغدغه‌ی قیمت تابوت و هزینه‌های تدفین داشته باشد، آنهم یک کارگر روستایی که با هزار امید و آرزو به شهر آمده تا شاید گره‌ای از کار فروبسته‌اش گشوده شود اما در کمال ناباوری درمی‌یابد گشایشی نیست و فقط رنج روی رنج تلنبار می‌شود....

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.