نشست «زنان و توسعه در ایران»
فرشاد مومنی: مشارکت زنان ایران در بازار کار کمتر از یک سوم میانگین جهانی است/ سمیه عباسی: ایران توسعه نخواهد یافت تا زمانی که مساله زنان از کنترل دولت ها خارج شود
«مشارکت زنان ایران در بازار کار جزو فاجعه آمیز ترین نمونه های موجود در جهان است. اندازه مشارکت زنان ایران کمتر از یک سوم میانگین جهانی است آن هم در شرایطی که میانگین جهانی اصلا شاخص مناسبی نیست.»
گروه اقتصاد و درآمد: نشست مجازی موسسه دین و اقتصاد با موضوع زنان و توسعه در ایران برگزار شد.
فرشاد مومنی اقتصاددان و استاد دانشگاه علامه سخنران این نشست با بیان اینکه نگاه های سطح خرد و کلان به امر اقتصادی-اجتماعی معطوف به تشابه ها است، گفت: در اقتصاد خرد و کلان هیچ تفاوتی بین بازیگران و عوامل اقتصادی-اجتماعی نمی بینید اما از جنبه روش شناختی تحلیل های سطح توسعه، برروی ترکیب خردمندانه تفاوت ها و تشابه ها تمرکز رخ می دهد و به واسطه نادیده انگاری افراطی تفاوت ها، تمرکز خیلی شدید و جدی روی تفاوت ها صورت می گیرد.
وی با اشاره به مطالعات «آمارتیا سن» اقتصاددان و نویسنده کتاب «توسعه به مثابه آزادی» افزود: هر کشوری که در فرآیند توسعه خود، به مساله زنان اولویت ندهد نمی تواند توسعه پیدا کند. این شاه بیت همه اندیشه های اعتلا بخشی است که در چارچوب مطالعات توسعه مطرح شده است. آمارتیا سن می گوید در تمام دنیا و در طول تاریخ هرجا سواد زنان بیشتر بوده، مرگ و میر کودکان و زنان کاهش یافته است ضمن اینکه کیفیت زندگی خانواده هم ارتقا پیدا می کند. او همچنین می گوید همه شواهد حکایت از این دارد که هرگاه به اشتغال زنان بها داده شده ما شاهد طلاق کمتر در جامعه هستیم لذا مساله، توجه به زنان نیست و مساله تقدم و اولویت آن ها است. آن جامعه توسعه خواهی که در آموزش، سلامت، اشتغال و ... اولویت را به زنان می دهد دستاوردهای بیشتری خواهد داشت. آن چیزی که ماجرای امروز ما را به شکل عریان به نمایش می گذارد، این است که هر قدر نقش زنان در حکومت بیشتر باشد، خشونت کمتر خواهد بود.خیلی ها می گویند ما با حضور زنان در حکمرانی مشکل نداریم اما نگرانی بی تجربگی آنان هستیم. آمارتیا سن در این خصوص می گوید با بررسی کشورهایی که زنان در آنجا رییس جمهور، نخست وزیر و ... بودند، می توانیم بفهمیم پس از حضور انها وضع از اینی که وجود دارد بدتر نشده است.
مومنی همچنین خاطرنشان کرد: مساله بسیار مهم دیگر این است ما با پدیده نابرابری های ناموجه مواجه هستیم که نسبتی با خِرد معطوف به توسعه ندارد اگرچه مختص به ایران و امثال آن هم نیست چراکه در کشورهای صنعتی با تمام ادعاها و با همه افراط و تفریط هایی که وجود دارد، دستمزد زنان در کشوری همچون آمریکا 66 درصد دستمزد مردان است یعنی این تبعیض خیلی ریشه دار است و به هیچ وجه مختص ایران نیست اما به نظر می رسد آنها زودتر از ما بیدار شده اند. البته ما در برخی زمینه ها از آنها بهتریم برای مثال در مناصبی که زنان امکان استخدام دارند این مشکلات را ندارند. مساله دیگر این است که در هر کشوری که راه را برای اشتغال رسمی زنان باز نمی کنیم زنان به سمت اشتغال غیر رسمی می روند و آنجا است که ظلم و تبعیض به زنان بیشتر از مردان است
عضو هیات علمی دانشگاه علامه به مساله نابرابری ها نیز اشاره کرد و گفت: گزارش توسعه جهانی سال 2017 که یک نقطه عطف در تاریخ اندیشه محسوب می شود نشان می دهد که توازن قوا در ساخت سیاسی اولویت بیشتری دارد. یکی از شاخص های متدوال برای اینکه ببینیم توزیع جنسیتی مناصب قدرت به چه صورت است، میزان حضور زنان در پارلمان ها است چراکه مهم ترین مشخصه پارلمان این است که مطالبه مردم را نشان می دهد. داده هایی که تا امروز از سال های آغازین هزاره جدید منتشر شده، می گوید سهم زنان در پارلمان های کشورهای پیشرفته صنعتی به طور متوسط 23 درصد است و حدود 77 درصد کرسی ها در این کشورها به مردان اختصاص دارد یعنی در همان کشورها هم راه طولانی درپیش است. میانگین جهانی سهم زنان از کرسی های پارلمان 13 درصد و این میانگین در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا 6 درصد یعنی کمتر از نصف میانگین جهانی است. در ایران این شاخص بین 4 تا 4.5 درصد است. اوضاع در زمینه توزیع ثروت خیلی شکل و شمایل ناهنجارتری دارد.
مومنی افزود: زنان یک دوم جمعیت جهان را تشکیل می دهند اما حدود دو سوم کارهای جهان بر عهده ی آن ها است و با این وجود که نزدیک به دو برابر مردان در تولید مسئولیت دارند، سهم آنان از دارایی های جهان کمتر از یک درصد است لذا باید تاکید کنیم که این ماجراها یک پدیده جهانی است اما حواسمان باشد این بی عدالتی به لحاظ عقیدتی برای ما قباحت بیشتری دارد. نمی شود ما در حیطه نظر دم از عدالت بزنیم ولی عدالت ورزی ما کج و کوله باشد. بزرگترین خطای برنامه ریزان ما این است که فقر یا نابرابری یک مسئله در کنار سایر مسائل است.
وی با بیان اینکه نابرابری های ناموجه به عزت نفس مردم آسیب می زند، گفت: در مناسبات نابرابر شما با یک روحیه پارادوکسیکال همه چیزخواهی بدون مسئولیت پذیری مواجه می شوید. حکومتی می تواند توسعه پیدا کند که بفهمد نابرابری های ناموجه، منشا اصلی از بین رفتن تمام تعادل ها است یعنی حتی تعادل اکولوژیک هم از این ناحیه رقم می خورد. پیشبینی شده است دو سوم جنگ هایی که در قرن بیست و یکم رخ می دهد جنگ بر سر آب های شیرین باشد. هیچ عنصری به اندازه بی عدالتی نقش تعیین کننده ای در بحران جهانی آب ندارد. داده هایی وجود دارد که نشان می دهد استقرار صنایع آلاینده و به شدت آب بر در کشور ما چقدر نابخردانه شکل گرفته است.
استاد دانشگاه علامه افزود: از دریچه اقتصاد سیاسی یک همراستایی حیرت انگیز بین دامن زدن به بازاری سازی همه چیز و تشدید نابرابری ها وجود دارد. برخی اقتصاددان ها می پرسند آیا همزمانی بازارگرایی افراطی با پیوند جنبش های حامی کارگران، محیط زیست، زنان و فقرا تصادفی است؟ یعنی سیاست های نابرابرساز بنیادگرایی بازار، بیشترین ظلم و بیشترین شدت بخشی به مناسبات نابرابر را در دستور کار قرار می دهد و این چهار گروه بیشترین آسیب را از آن می بینند. بنیادگرایی بازار چون پیوند وثیقی با نابرابری دارد، طبیعتا از سوی اصحاب قدرت و ثروت پشتیبانی می شوند. پول خرج می کنند تا بنیاد گرایی بازار به سکه رایج تبدیل شود. اینکه ایران دچار بحران های متعدد شده است از این دریچه قابل درک است. طنز تلخی در این زمینه وجود دارد و آن هم این است که نئوکلاسیک های وطنی در ایران می گویند آزادسازی اقتصادی مقدمه مردم سالاری است. این یکی از بزرگترین دروغ هایی است که به حکم تجربه های تاریخی جهان گفته می شود. آموزه بازارگرایی در عمل همواره مهم ترین کانون خشونت ورز علیه مردم به ویژه زنان، کارگران و فقرا بوده است.
مومنی در ادامه بیان کرد: بنیاد گرایی بازار بدون سرکوب گری قابل تداوم نیست. ما به این ماجرا تسخیرشدگی حکومت گران می گویم که برای چاق کردن رباخوارها، دلال ها و واردات چی ها به حقوق عمومی تعرض کنند. در اکثر کشورهای درحال توسعه ابتدا یک کودتای نظامی شکل گرفته سپس برنامه تعدیل ساختاری در دستور کار قرار گرفته است. مهم ترین مثال آن ترکیه و شیلی است که سال ها برنامه تعدیل ساختاری را اجرا کردند لذا نابرابری یک مسئله در کنار سایر مسائل نیست و باید ایدئولوژی حاکم بر برنامه های ما مبتنی بر توسعه عادلانه باشد. در این مسیر جایگاه زنان و برقرار کردن مناسبات عادلانه برای زنان یک نکته منحصر به فرد است.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به مشارکت مردم در سرنوشت خود اشاره کرد و گفت: قرآن می فرماید حتی پیامبران بدون مشارکت نمی توانند سراپرده عدل را برپا کنند یعنی هر مساله ای که نیمی از مردم را در سرنوشت خود مشارکت ندهد، جز بازنده بودن نتیجه دیگری به بار نمی آورد. چینی ها جزو معدود کشورهایی بودند که فهمیدند بهره گیری از ظرفیت های بلااستفاده انسانی بسیار حیاتی تر از کارایی است. رسیدن به کارایی مرحله بعد از استفاده از ظرفیت های سرمایه انسانی است. سرشماری های سه دهه اخیر ایران می گوید نزدیک به دو سوم جمعیت در سن فعالیت ایران هیچ نقشی در تولید ندارند. وقتی مشارکت اقتصادی اینگونه است، قطعا مشارکت سیاسی وضع بدتری دارد. حکومتی که مشارکت مردم خود را در سیاست و اقتصاد ندارد چاره ای جز دست نشانده شدن برایش باقی نمی ماند. مشارکت زنان ایران در بازار کار جزو فاجعه آمیز ترین نمونه های موجود در جهان است. اندازه مشارکت زنان ایران کمتر از یک سوم میانگین جهانی است آن هم در شرایطی که میانگین جهانی اصلا شاخص مناسبی نیست. مشارکت زدایی به معنی مهارت زدایی از افراد، تضعیف فراینده اعتماد به نفس، افزایش تمایل به خودکشی، افزایش اختلال در روحیات، شکل گیری بحران های روان شناختی، افزایش سرخوردگی تا مرز بیماری های بالینی، افزایش نرخ مرگ و میر، افزایش روحیه بی ارادگی، تضعیف انسجام خانواده، افزایش بدبینی و ... است. از همه مهم تر مشارکت زدایی بحران هویت پدید می آورد.
فرشاد مومنی در پایان سخنان خود گفت: جهت گیری های نابخردانه ای که به فجایع اخیر ختم شد، در سال 1384 استارت زده شده است. پنج نیروی محرکه وجود دارد که نشان دهنده این است که باید جایگاه والاتری برای زنان در جریان توسعه ایران تدارک دید و اگر این کار را نکنیم همه مان ضرر خواهیم کرد. اولین مورد از این پنج محرکه افزایش بی سابقه سطح تحصیلات زنان است. در سرشماری سال 1355 حدود 35 درصد کل زنان ایران سواد خواندن و نوشتن داشتند. این نسبت الان نزدیک به 85 درصد رسیده است. درصد پذیرفته شدگان زن در دانشگاه ها و مراکز اموزش عالی در سال 1389 از 65 درصد عبور کرده است یعنی از هر سه نفری که وارد دانشگاه شدند دو نفرشان زن بوده اند. کاهش بعد خانوار محرک بعدی است. تا سال 1370 بعد خانوار ایران بالای 5 نفر بوده است که الان به نزدیک 3 نفر رسیده است. با این میزان کاهش بعد خانوار نمی شود زنی که تحصیل کرده را در خانه نگه داشت. افزایش معنی دار میانگین سن ازدواج، محرک سوم و محرکه چهارم ناتوانی سرپرست خانوار مرد درتامین هزینه های خانواده است. از سال 1373 تا امروز تمام مطالعه ها نشان می دهد که درآمد زنان مکمل درآمد مردان است یعنی اگر زنان شاغل نباشند کیان خانواده متزلزل خواهد شد و الآن کار به جایی رسیده است که به خاطر شرم آوری ماجرا، آمارهای مربوط به طلاق را طبقه بندی کرده اند. آخرین محرکه پدیده جنبش های فزاینده ی محلی، ملی و جهانی در زمینه حقوق زنان است. این پیام هرقدر که دیرتر به رسمیت شناخته شود، فرصت استثنایی که این پنج محرکه برای توسعه خواهیدر ایران فراهم کرده را به ضد خود تبدیل می کند. آدم رانتی و سفله پرور هیچ گره گشایی برای شما ایجاد نخواهد کرد. راه را باز کنید برای مشارکت سیاسی و اقتصادی زنان تا هم آبروی دین خدا را محفوط بدارید و هم جلوه هایی از ارتقا و بالندگی را مشاهده کنید.
سمیه عباسی مورخ و استاد دانشگاه دیگرسخنران این نشست با بیان اینکه بحث زنان در تمام شاخص های کلان دارای اهمیت است، گفت: از نیمه های قرن 19 به بعد جهان به سمتی رفته است که نگاهی چندجانبه به توسعه دارد لذا اگر قرار باشد ما درباره چالش های زن و توسعه بحث کنیم نیاز داریم یک پیشینه تاریخی را مرور کنیم.
وی افزود: مساله توسعه قبل از دوره قاجار به مفهوم مدرن امروزی وجود نداشته است اگرچه مواردی هم وجود داشته است که قبل از دوره قاجار بر روی دلایل انحطاط و عقب ماندگی کشور ما بحث هایی صورت گرفته بود. پس از به قدرت رسیدن قاجار پرسش هایی از سوی مقامات این سلسله، درباره علل عقب ماندگی ایران مطرح شد. در همان دوره کاروانی از ایرانیان به غرب برای آموزش فنون فرستاده و برای اولین بار مساله زنان وارد ادبیات متفکران ایران می شود. ابتدا در سفرنامه های ایرانیان زن غربی بی بندوبار نامیده می شود اما بعد ها با تغییر رویکرد گفته می شود آن زنان با پوشش عرفی جامعه خود زنان توانمندی هستند. این دو رویکرد به عنوان یک شاه کلید تا به امروز در کشور ما تداوم داشته است. این دو گفتمان که از مواجهه با زن غربی وارد گفنمان ایرانی ها می شود بسترهایی ایجاد کرده است که هر بحثی درباره زنان را در این چارچوب شکل می دهد اما از دوره مشروطه بود که با ورود زنان به مطبوعات (به عنوان اولین عرصه ای از جامعه که وارد آن شدند) مسائل زنان پررنگ شد.
عباسی همچنین خاطرنشان کرد: برخی خانواده های روشنفکران و دختران شاه با تشکیل انجمن هایی، هرگونه طی کردن مسیر توسعه را با مشارکت دادن زنان به عنوان تربیت کنندگان مردان میسر دانستند. همزمان مساله پوشش زنان نیز در کنار این مسائل مطرح می شد. در مجلس اول هم بحث زنان مطرح می شود و جالب است بدانید وقتی در کشورهایی مانند آمریکا اصلا بحث حق رای زنان مطرح نبوده در کشور ما مسائلی درباره لزوم اعطای حق رای به زنان در مجلس اول طرح شد که البته با مخالفت قاطع اعضا از دستور کار خارج شد. در دوره مشروطه مدارسی توسعه پیدا می کند که مساله آموزش زنان را پیگیری می کرد تا زن ایرانی بتواند کشور را در مسیر توسعه یاری کند. این رویکرد تا دوره پهلوی اول تداوم پیدا می کند. در این دوره ورود زنان به دوره عالیه رخ می دهد. پس از سیاست نادرست کشف حجاب، تنگاناهایی برای زنان که دارای انجمن ها و مطبوعات بودند رخ داد چراکه کنترل این انجمن ها در دست دولت قرار گرفت. همین مساله باعث شد بخش زیادی از زنان ایرانی از مسیر توسعه جا ماندند. اگر این چالش که بدن زن را به مثابه مسیری برای توسعه در نظر گرفته بود، رخ نمی داد زنان ایران خیلی پیش رو تر می شدند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه اصلاحات حقوقی توسط پهلوی، تداوم سیاست های قبلی آن بود گفت: تمام این تناقض ها نشان می دهد علی رغم اینکه امروز بخش هایی از جامعه درانتقاد وضع موجود به دوره قبل اشاره می کنند، وضعیت گل و بلبلی در کشور وجود نداشته است و کنترل بدن زنان از آن دوره نشات گرفته است. نکته مهم این است که زنانی که پوششی بر خلاف پوشش مورد نظر حاکمیت را انتخاب می کردند به هیچ وجه در مراتب حکمرانی بکار گرفته نمی شدند. حتی با تاسیس مدرسه عالی زنان که امروزه دانشگاه الزهرا نامیده می شود، همچنان اهداف عالیه این مرکز که نیمی از زنان دانشجو را پذیرش می کرد، تربیت مادران نمونه بود و امتیازاتی همچون حق رای و ... عطیه ملوکانه نامیده می شد. ازسوی دیگر اقداماتی که در انقلاب سفید رخ داد باعث شد که برخی چالش های پیش روی توسعه زنان به مرور از بین برود تا جایی که می بینیم در سال 1357 زنان بکار گرفته می شوند.
وی در پایان سخنان خود با اشاره به اینکه در طول تاریخ معاصر 4 رویکرد توسعه ای نسبت به زنان مطرح شده است، گفت: نوگرایان سکولار به دنبال مدل کردن زنان بودند اما دگرگون کردن مناسبات جنسیتی را برنمی تابیدند و قوانین شریعت را به پرسش نمی گرفتند. گفتمان دوم، تجددطلبان سکولار بودند که به دنبال تقویت هنجارهای جنسیتی بودند حتی اگر با شریعت در تضاد باشند. گروه سوم، گفتمان مذهبی تجدد ستیز و محافظه کار است که سرسختانه مخالف هرنوع اصلاح بودند. گفتمان مذهبی نوگرا دیگر گروهی هستند که به دنبال آشتی دادن اسلام با مدرنیته بودند. هر کدام از این گفتمان ها به نوعی در مساله زنان تاثیرگذار بوده اند. اگر بخواهیم یک جمع بندی نهایی داشته باشیم، این چالش ها حل نخواهد شد تا زمانیکه کنترل حکومت ها بر زنان حل نشود. ایران توسعه نخواهد یافت تا زمانی که مساله زنان از کنترل دولت ها خارج شود.
دیدگاه تان را بنویسید