جی پلاس ـ منصوره جاسبی: از چند روز قبل که به نشست خبری معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهور دعوت شدم به این موضوع فکر می کردم که کدام پرسش در اولویت است که باید به آن پاسخ داده شود. پرسش ها یکی یکی مقابل دیدگان ذهنم رژه می رفتند: تصویب لایحه خشونت علیه زنان، کودک همسری، بیمه بانوان شهری و روستایی، عدالت جنسیتی، گشت ارشاد و... و... و... .
همه آنها برای زنانی که در جامعه ام زندگی می کنند به گونه ای اولویت دارد، پاسخ به برخی از آنها «عده زیادی» از جامعه را در بر می گیرد، بعضی «نیمی» و بعضی هم شاید «کمتر از ده درصد» را؛ اما به هر حال اینکه پاسخ به همه آنها -آن هم پاسخی که ضمانت اجرایی داشته باشد- مهم است و زمینه ساز آینده ای بهتر و درخشان تر برای جامعه ای که پرچمداری فرهنگ و احکام تشیع را بر دوش می کشد.
قصد پیش داوری نداشتم و ندارم، اما آنچه از خبرها و قوانین تصویب شده اطلاع دارم این است که لایحه ای مانند خشونت علیه زنان سال هاست که در راه پله های مجلس منتظر آن است که صندلی نشینان بهارستان غبار از چهره اش بزدایند و دست نوازشی بر سرش بکشند، اما دریغ و صد دریغ که مجلسی ها به زعم خودشان مسائل مهم تری را دنبال می کنند، حالا این میان اگر دختری هفده ساله را هم سر ببرند مگر اتفاق خارق العاده ای افتاده است؟!
از هر چه بگذریم سخن دوست خوشتر است، من اما هیچ کدام از این مسائل، دغدغه اصلی ام برای پرسش نبود. آنچه که این روزها ذهنم را بسیار به خود مشغول می دارد -هر چند که سال های قبل نیز با این پرسش و امثال آن روبرو بودم اما در چند ماهه اخیر انگار زخم کهنه ای سر باز کرده- این است که چهل و اندی سال از تشکیل جمهوری اسلامی می گذرد و امام به عنوان بنیانگذار این نظام، نگاهشان به زن برگرفته از نگاه اسلام به زن بود؛ یعنی نگاهی که در آن کرامت انسان مد نظر بود و هر چه که با خدشه دار کردن این کرامت در منافات بود، مذموم و ناپسند.
تنها کافی است در میان سطور صحیفه امام، جستجویی با کلید واژه «زن» داشته باشیم؛ آن وقت می بینیم که امام در جای جای سخنرانی هایشان، این قشر از جامعه را بسیار ستوده و آنان را پیشتاز در امر نهضت دانسته اند، به نقش آنان در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی، جبهه ها و پشت جبهه ها اشاره کرده اند، به مسئولیت مهم آنان در تربیت جامعه پرداخته اند و ... ؛ پس جامعه را چه شده است که اکنون پس از سال ها تلاش برای تحقق اهداف عالیه اسلام و با توجه به سخنان رهبری معظم انقلاب و برخوردهای گرم و پدرانه ایشان با دخترانی که ما آنان را بدحجاب یا کم حجاب می نامیم، به نقطه ای رسیده ایم که بانوان محترم جامعه مورد هجمه کلامی و تبلیغاتی برخی از مسئولان قرار گرفته اند تا جایی که در برخی از استان ها بخشنامه می شود که به زنان بدحجاب خدمات ارائه نشود یا در برخی از اماکن از ورود آنان جلوگیری شود.
در این میان آیا مسئولیت بخش های مختلف آموزشی و پرورشی چه در نظام آموزش و پرورش چه آموزش عالی با مردان نبوده است؟ آیا نقش زنان در جامعه به فراموشی سپرده شده است که امروزه مورد هدف قرار می گیرند؟ و با پرداختن به دوقطبی های مختلف از اهداف اصلی باز داشته می شوند؟ آیا دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر تا کنون از عدم خدمات رسانی به مردان اختلاس گر حرفی به میان آورده اند؟! آیا تناسبی میان مسئولیت های زنان با بسترهای فراهم شده برای آنان در جامعه فراهم شده است که اینگونه با آنان برخورد می شود؟!
خوب می دانیم که بسیاری از دختران و زنانی که امروز از آنان به عنوان «بد حجاب» یاد می شود، در همین نظام تربیتی رشد کرده اند، در مدارس جمهوری اسلامی تحصیل کرده اند و به دانشگاه رفته اند، پس آیا پیچیدن نسخه های تکراری برای برخورد با آنان جز به سرانجام نرسیدن چه حاصلی در پی خواهد داشت؟!
حجاب از قوانین شرع مبین اسلام است و در احکام شرعی چون و چرایی نیست و من به عنوان کسی که خود را در دایره این دین می دانم باید به احکام آن عمل کنم و اگر بیشتر بخواهم بدانم به دنبال فلسفه آن بروم، اما آنچه مهم است این است که در عصری که با هجمه های تبلیغاتی دشمنان شریعت اسلام مواجهیم، کدام الگو به نتیجه می رسد؟! اینکه بخواهیم با ضرب و زور و فشار فقط به انداختن تکه پارچه ای بر سر زنان اکتفا کنیم و بس، یا اینکه با بسترسازی فرهنگی زمینه رشد آموزه های دینی را برای نوجوانان و جوانانمان فراهم کنیم؟!
اینکه مدام از تریبون های مختلف به مسأله حجاب پرداخته شود بی آنکه جلوی فسادهای خانمان برانداز مانند دزدی ها و اختلاس ها و بی قانونی ها گرفته شود، جز به لج انداختن چه سودی در پی خواهد داشت؟!
کاش پیش از آنکه از این هم دیرتر شود و دو قطبی های بی حجاب و با حجاب در جامعه پررنگ تر شود، مسئولان به فکر چاره می افتادند.
با همه این غصه ها و دردها برای جامعه ای که به آن عشق می ورزم و نگرانی اش گاهی امانم را می برد، راهی سالن کوثر محل نشست خبری می شوم، درست راس ساعت گفته شده، سرکار خانم انسیه خزعلی به همراه یکی دو تن از معاونانشان وارد شدند و پس از آن مراسم کلید خورد.
در میان پرسش ها دو تن از همکاران خبرنگارم از رسانه های دیگر به مساله گشت ارشاد و برخوردهای نامناسب آن با زنان پرداختند، اما نه تنها آنان قانع نشدند که به طور حتم خود معاون رئیس جمهور هم می دانستند که این پاسخ برای هیچ کس قانع کننده نیست. اینکه «گشت ارشاد نداریم، بلکه پلیس امنیت اجتماعی داریم» چه تفاوتی در اصل مساله دارد؟! مهم، بودن چنین پلیسی است که وجهه پلیس را مخدوش می کند. کمی که فکر کنیم می بینیم آیا برای تک تک بانوان بدحجاب پلیسی اختصاص داده شده است که با رفتارهای ناشایستی که از بعضی از آنان سر می زند، همه این نیروی زحمتکش زیر سوال برده می شوند. آیا آنچه که در خیابان های شهر و کوچه و برزن شاهدش هستیم با آنچه که مدام بر شیپور آن از تریبون های رسمی نواخته می شود همخوانی دارد؟ پس چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی؟
پرسش من درباره حفظ جایگاه زنان و کرامت آنان در پستوی ذهنم ماند و مطرح نشد، اما ای کاش پیش از آنکه دیرتر شود و سکان این مساله مهم به دست خارج نشینان و آنان که از اساس با این نظام ضدیت دارند، بیفتد، مسئولان به جای این همه گردهمایی و دور هم نشستن ها، بسترهای مناسبی را برای رشد فرهنگ متعالی اسلام و تشیع علوی که خود به خود پوشش مناسب و درخور جامعه علوی را به همراه می آورد، فراهم کنند.