جی پلاس/ به مناسبت سالروز شهادت؛
با میرزای شیرازی از تلاش برای استقلال عراق تا شهادت به دست انگلیسی ها
میراز محمد تقی شیرازی در سال 1256 قمری به دنیا آمد. وی به میرزای دوم شهرت داشت. او مدتی مسئول حوزه علمیه سامرا بود و پس از آن اداره حوزه علمیه کربلا را عهده دار شد. وی علیه انگلیس ها که شریان کشور اسلامی عراق را به دست گرفته بودند، اعلام جهاد کرد.
به گزارش خبرنگار جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که مفید فایده افتد. این قسمت به زندگی اختصاص میرزا محمدتقی شیرازی دارد.
زندگینامه محمدتقی شیرازی
محمدتقی شیرازی(۱۲۵۶-۱۳۳۸ق)، معروف به میرزای دوم یا میرزای کوچک، از مراجع تقلید و رهبر سیاسی نهضت استقلالطلبی عراق در برابر سلطه انگلستان بود. از معروفترین اقدامات وی، صدور فتوا با مضمون وجوب نبرد با انگلیسیهاست.
اطلاعات فردی
محمدتقی شیرازی
نام کامل میرزا محمدتقی شیرازی
لقب میرزای کوچک، میرزای دوم
نسب ایل زنگنه
تاریخ تولد ۱۲۵۶ق
محل زندگی شیراز، کربلا، سامرا، کاظمین
تاریخ وفات ۱۳۳۸ق
محل دفن حرم امام حسین(ع)
شهر وفات کربلا
خویشاوندان سرشناس قاآنی شیرازی (عمو)، شیخ محمدرضا شیرازی (فرزند)
اطلاعات علمی
استادان فاضل اردکانی، میرزا محمدحسن شیرازی
محل تحصیل کربلا، سامرا
تألیفات حاشیه بر مکاسب، رسالة الخلل، القصاید الفاخره، دیوان شعر
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی
سیاسی رهبری نهضت استقلالطلبی عراق
صدور فتوای جهاد علیه انگلیسیهای حاکم بر عراق
اجتماعی زعامت حوزه علمیه سامرا و حوزه علمیه کربلا
تولد و تبار
میرزا محمدتقی شیرازی در ۱۲۵۶ق در شیراز به دنیا آمد و از ۱۲۷۱ق در کربلا اقامت گزید. او فرزند میرزا محبعلی، نوه میرزا محمدعلی گلشن زنگنه و برادرزاده میرزا حبیب الله متخلص به قاآنی، شاعر معروف دوره قاجار است.[۱] تبار میرزا محمدتقی شیرازی از ایل زنگنه است که اجدادش در حکومت زندیان (۱۱۲۹–۱۱۷۴ش) در شیراز پایتخت حکومت ساکن شده[۲] و از جدش میرزا محمدعلی گلشن زنگنه به بعد به شیرازی مشهور شدهاند.[۳]
شیخ محمدرضا شیرازی فرزند او بود که توسط انگلیسیها در زمان جنگ جهانی اول و قیام ۱۹۲۰م عراق به اعدام محکوم شد اما از مرگ رهید و بعدها به عنوان نماینده در مجلس شورای ملی در ایران انتخاب شد.
تحصیل و تدریس
میرزا محمد تقی شیرازی در کربلا نزد فاضل اردکانی شاگردی کرد و در سال ۱۲۹۱ق با هممباحثه خود سید محمد فشارکی اصفهانی، به همراه میرزای اول به سامرا رفت و در درس میرزا شرکت کرد. در همان زمان از جانب میرزا برای گروهی از شاگردان او درس میگفت.[۴] او قبل از هجرت به سامرا، در درس زینالعابدین مازندرانی،[۵] و سید علی تقی طباطبایی نیز حاضر میشد.
پس از درگذشت میرزای بزرگ، در ۱۳۱۲ق، اداره حوزه علمیه سامرا را برعهده گرفت. در صفر ۱۳۳۶ق به کاظمین سپس به کربلا رفت و تا پایان عمر در آنجا ماند.[۶] مهاجرت او به کربلا، سبب هماهنگی عملی بین علمای کربلا و نجف و نیز تماس با عشایر و آمادگی برای مقاومت در برابر اشغالگران شد.[۷]
شاگردان
از جمله شاگردان
آقابزرگ تهرانی[۸]
عبدالکریم حائری
محمدجواد بلاغی نجفی
سید محمدحسن قزوینی حائری
حسین طباطبایی قمی
سید جمالالدین گلپایگانی
محمدکاظم شیرازی
محمدعلی شاهآبادی
سید شهابالدین مرعشی نجفی[۹]
مرجعیت
پس از درگذشت میرزا محمدحسن شیرازی در سال ۱۳۱۲ق، برخی از مقلدان او از محمدتقی شیرازی تقلید میکردند و با درگذشت آخوند خراسانی در ۱۳۲۹ق و شیخ عبدالله مازندرانی در ۱۳۳۰ق مرجعیت در چند نفر از جمله سید کاظم یزدی، شیخ الشریعه اصفهانی، شیخ مهدی خالصی و میرزا محمدتقی شیرازی تقسیم شد و پس از درگذشت سید کاظم یزدی در ۱۳۳۷ق مرجعیت تام شیعیان به میرزای شیرازی رسید. او در زمینه فقهی بسیار محتاط بود و احتیاطاتش را به فقیهانی همچون شیخ محمدحسن آل کبه بغدادی و سید احمد کربلایی ارجاع میداد. البته بنابر نقل سید محمدحسین حسینی تهرانی، سید احمد از این ارجاع ناراضی بود.[۱۰]
فتاوای جهاد
محمدتقی شیرازی در سال ۱۳۲۹ق پس از حمله نیروهای روس به شمال ایران و کشتار آزادیخواهان، فتوایی در لزوم مقابله با آنان صادر کرد.[۱۱]
فتوای میرزای دوم
«چون در این ایام عفت فرجام هجوم کفار بر ممالک اسلامیه عیناً مشهود و بر احدی مستور نیست، پس بر کافه مسلمین لازم و واجب است که کمر حمایت از اسلام را محکم بسته، در مقصد اتحاد و دفاع از استیلا کفار و اعادی دین مالاً و روحاً و نفساً ساعی و جاهد باشند تا این که اسلام و ممالک اسلامیه از غلبه کفار، محروس و مشاهد مشرفه و اذان و اقامه و نحو آنها که از شعایر اسلام است مبدل به کنایس و نواقیس و نحو آنها که از علایم عَبَده اوثان است نگردد.»
همچنین در آغاز جنگ جهانی اول در ۱۳۳۲ق/۱۹۱۴م که متفقین به دولت عثمانی اعلام جنگ دادند، وی نیز بر ضد تجاوزات متفقین به سرزمینهای عثمانی، اعلام جهاد کرد. پس از اشغال فاو توسط نیروهای انگلیسی که مقدمه اشغال عراق بود، میرزامحمدتقی در سامرا سه فتوای جهاد صادر کرد و عشایر و مسلمانان را بر ضد انگلیسیها دعوت کرد و فرزندش محمدرضا را برای پیوستن به مبارزان و همراهی آنها در جبهههای جنگ، به کاظمین فرستاد.[۱۲]
حمایت از تأسیس سازمان جمعیت اسلامی
فتوای میرزای کوچک:
«هیچ مسلمانی حق ندارد، غیرمسلمان را به فرمانروایی و حاکمیت بر مسلمین انتخاب کند.»
تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۸۱.
پس از پایان جنگ جهانی اول و اشغال عراق از سوی انگلیس (۱۳۳۶ق) قرار شد زیرنظر انگلستان، انتخاباتی صورت گیرد تا حاکمی برای عراق انتخاب شود. این امر با مخالفت مراجع و علمای شیعه عراق مواجه شد. در کربلا محمدرضا، فرزند میرزا محمدتقی، در همین راستا سازمان «جمعیت اسلامی» را ایجاد کرد و روحانیونی چون سید هبةالدین شهرستانی، عبدالکریم عواد و حسین قزوینی در آن شرکت داشتند. میرزای شیرازی در راستای حمایت از این حرکت، در ۲۰ ربیعالاول ۱۳۳۷ق فتوایی صادر کرد.[۱۳] مدتی پس از آغاز فعالیت این جمعیت، انگلیسیها در ذیقعده ۱۳۳۷ق شش تن از سران آن را بازداشت کردند و به بغداد فرستادند تا به هندوستان تبعید شوند. میرزای شیرازی نامهای به حاکم انگلیسی عراق نوشت و ضمن اعتراض به این مسأله، آزادی بازداشتشدگان را درخواست کرد وقتی با پاسخ منفی حاکم انگلیسی مواجه شد اعلام کرد به ایران مهاجرت میکند تا از آنجا فتوای جهاد بر ضد انگلستان صادر نماید. در پی انتشار این خبر نامههای بسیاری مبنی بر همراهی با میرزا برای مهاجرت به ایران از نجف، کاظمین و دیگر شهرهای عراق ارسال گردید. این اقدامات باعث شد که تبعیدشدگان در کمتر از چهار ماه به وطن خویش بازگردانده شوند.[۱۴]
نامههای سیاسی
میرزامحمدتقی استقلال عراق و مقاومت در برابر اشغال آن توسط انگلیس را در عرصه عربی و بینالمللی نیز مطرح میکرد از جمله:[۱۵]
نامهای به شریفحسین، حاکم حجاز نوشت و از او خواست تا از جنبش استقلالطلبی مردم عراق حمایت کند.[۱۶]
نامهای به امیر فیصل در دمشق نوشت و از او درخواست کرد تا از طریق رسانههای آزاد در سراسر جهان و گفتگو با دولتمردان اروپا و امریکا، خبر اشغال عراق را منتشر کند.[۱۷]
در نامهای که به همراه شیخ الشریعه اصفهانی به رئیسجمهور وقت امریکا نوشت، تمایل مردم عراق به انتخاب دولت جدید و مستقل عربی اسلامی و انتخاب پادشاهی مسلمان، مقید به مجلس شورای ملی را به اطلاع او رساند.[۱۸]
فتوای تحریم استخدام در اداره قیومیت انگلیس
میرزای شیرازی طی فتوایی در ۹ جمادیالثانی ۱۳۳۸ق اول مارس ۱۹۲۰ استخدام در اداره قیومیت انگلیس را برای مسلمانان تحریم کرد و به دنبال آن تعداد زیادی از کارکنان آنجا استعفا دادند.[۱۹]
اندکی پیش از آن به درخواست میرزا در اواخر جمادیالاخر ۱۳۳۸ق نشستی محرمانه با حضور شماری از علما، سران عشایر و رهبران فرات میانه در نجف تشکیل شد که طی آن قرار شد، حملهای سراسری توسط نیروهای مردمی علیه انگلیسیها آغاز شود.[۲۰] همچنین در ۱۵ شعبان ۱۳۳۸ق برابر با ۳ مه ۱۹۲۰م اجتماع محرمانه دیگری در منزل او شکل گرفت و حاضران در مورد فراهم بودن شرایط انقلاب فراگیر علیه انگلیس سخن گفتند و تعهد دادند که از رهنمودهای رهبرشان اطلاعت میکنند.[۲۱] [۲۲]
به دنبال پارهای تحرکات انقلابیون مسلمان در بغداد، حاکم انگلیسی آن چند تن از رهبران مهم این جنبش را احضار کرد و مورد توبیخ و تهدید قرار داد. جعفر ابوالتمن، از رهبران مزبور نامهای به میرزای شیرازی نوشت و از او یاری طلبید.
پیام برای مردم عراق
میرزای شیرازی پس از توسعه دامنه مبارزه در بغداد و به دنبال کشته شدن یکی از تظاهرکنندگان به دست نیروهای انگلیس، در ۱۰ رمضان ۱۳۳۸ق/۲۹ مه ۱۹۲۰م ضمن پیامی برای مردم عراق از آنان خواست که از هر ناحیهای گروهی را برای مطالبه حق خویش به بغداد اعزام کنند.[۲۳] حزب «حرس الاستقلال» پس از دستیابی به نامه عمومی آن را در تیراژ وسیعی به چاپ رساند و در بغداد، کاظمین و دیگر نقاط عراق توزیع کرد. در ۱۰ رمضان ۱۳۳۸ق پانزده تن از بزرگان بغداد به نمایندگی اهالی آنجا برای مذاکره با ویلسون حاکم انگلیسی عراق درباره حقوق مشروع خویش نزد وی رفتند. در پی آن، شخصیتهای معروف کربلا و نجف نیز به چنین اقدامی دست زدند. میرزای شیرازی نیز نامههایی به این نمایندگان نوشت و به آنها توصیه کرد که در مطالبه حقوق مردم عراق، واهمهای به خود راه ندهند.
تبعید فرزند
مأموران انگلیسی، شیخ محمدرضا فرزند میرزای شیرازی و یازده تن از فعالان انقلاب را که از سران حرکتهای ضد انگلیسی به شمار میرفتند دستگیر و به جزیره «هنگام» تبعید کردند. «میجر بولی» فرماندار انگلیسی حله، در نامهای به میرزا، هدف از این کار را حفظ امنیت و دستگیری اشراری که قصد فساد، غارت اموال و ایجاد رعب و وحشت دارند، ذکر نمود. میرزا پس از دریافت نامه، نامهای به خط شیخ مهدی خالصی در پاسخ حاکم انگلیسی حله نوشت و او را تهدید کرد اگر از مذاکره سر باز زند توصیه به آرامش را ملغی اعلام میکند.[۲۴]
میرزای شیرازی در پاسخ به نامه میجر بولی
«به حاکم سیاسی حله میجر بولی که خداوند هدایتش کند. نامه شما را خواندیم و از مضمون آن دچار شگفتی زیادی شدیم. زیرا فراخوانی نیروهای نظامی برای مقابله با افرادی که حقوق حیاتی و مشروع خویش را مطالبه میکنند، غیرمعقول است و به هیچ وجه با اصول عدل و منطق همخوانی ندارد… هم اکنون میخواهم تا این پیام را به شما برسانم که توسل به نیروهای نظامی برای سرکوب خواستههای مردم، مخالف عدل و اداره کشور است و چنانچه این بار نیز از گفتگو با ما سر باز زنید، توصیه من به مردم مبنی بر رعایت آرامش از ریشه ملغی میشود و من، مردم و تصمیماتی را که میگیرند به حال خود رها میکنم. در این صورت مسئولیت همه پیامدهای سوء بر عهده تو و یارانت خواهد بود.»
تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۲۹۲
فتوای تاریخی
به گفته خالصیزاده، نامههای متعددی از رؤسای قبایل برای کسب تکلیف به دست میرزا میرسید مبنی بر اینکه انگلیسیها افرادی را برای دستگیری آنها فرستادهاند و چارهای جز مقاومت یا تسلیم ندارند، میرزا در پاسخ آنان تسلیم شدن را حرام و دفاع از خود را واجب اعلام کرد و پس از انتشار پاسخ میرزا، میان عشایر و انگلیسیها جنگ سختی درگرفت.
پاسخ میرزا در کسب تکلیف رؤسای قبایل
«من برای استقلال عراق، فرزند و کلیه کسانی را که در نزدم عزیز و گرامی بودند، فدا کردم. اینک آمادهام که جان خود را که همه دارایی من است فدا کنم. اما شما! چنانچه انگلستان بر غصب حقوقتان اصرار دارد و به جنگ و مقابله با شما برخاسته است، واجب است با تمام قدرت از خود دفاع کنید و تن در دادن و تسلیم شدن در مقابل آنان حرام است».
همچنین میرزا وقتی شرایط را برای آغاز رویارویی سراسری انقلاب علیه اشغالگران آماده یافت، در پاسخ استفتاهایی مبنی بر استفاده از اسلحه در قبال اشغالگران فتوای دفاعیهای صادر کرد.[۲۵]
فتوای تاریخی میرزای دوم
«مطالبه حقوق بر عراقیان واجب است و بر آنان واجب است در ضمن درخواستهای خویش رعایت آرامش و امنیت را بنمایند و در صورتی که انگلستان از پذیرش درخواستهایشان خودداری ورزد، جایز است به قوه دفاعی متوسل شوند».
آقابزرگ تهرانی، نقباء البشر، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۶۳.
همچنین طی فتوایی که برای تمام مسلمانان فرستاد، آنها را به مقاومت در برابر انگلیسیها و بیرون راندشان از سرزمینهای اسلامی دعوت کرد.[۲۶]
نظارت بر اداره کربلا
پس از آزادی کربلا به دست انقلابیون در ۲۹ شوال ۱۳۳۸ق، مقرر شد شهر توسط دو مجلس علمی و ملی اداره شود: مجلس علمی متشکل از عدهای از علما همچون سید هبةالدین شهرستانی، سید ابوالقاسم کاشانی، میرزا احمد خراسانی، سید حسین قزوینی و میرزا عبدالحسین شیرازی (فرزند میرزای شیرازی) بود و رسیدگی به امور دینی و حکمیت در منازعات داخلی شهر و عشایر را برعهده داشت. مأموریت مجلس ملی، گرفتن مالیات، تعیین مسئولان نظامی و اداری و برقراری امنیت بود، میرزا نیز نظارت بر هر دو مجلس را بر عهده داشت.[۲۷]
درگذشت
میرزای شیرازی در ۱۳ ذیالحجه ۱۳۳۸ق درگذشت.[۲۸] بر اساس برخی از منابع وی در اثر مسمومیت به دست انگلیسیها به شهادت رسید.[۲۹] شیخ الشریعه اصفهانی بر جنازه او نماز خواند و در حرم امام حسین(ع) دفن شد.[۳۰] در کتاب ریحانة الادب درگذشت او در نجف و در ۶۸ سالگی ذکر شده است.[۳۱] به مناسبت درگذشت او مجالس ختمی در بیشتر شهرهای شیعهنشین برگزار و تعطیل عمومی اعلام شد.[۳۲][۳۳]شعرا و ادبا نیز در مرگ او قصاید متعددی سرودند.[۳۴]
آثار
به گفته آقابزرگ تهرانی میرزای شیرازی آثار بسیاری تألیف کرد برخی از آثار چاپ شده او عبارتاند از:
حاشیه بر مکاسب شیخ مرتضی انصاری
شرح الارجوزة الرضاعیة، سید صدرالدین عاملی
رسالة الخلل
رسالة صلاة الجمعه
دیوان شعر فارسی که بیشتر اشعار آن در ستایش و مرثیه اهلبیت است و به زبان فارسی نیز ترجمه شده است[۳۵] تخلص او «گلشن حائری شیرازی» بوده است.[۳۶]
القصاید الفاخره فی مدح العترة الطاهره.[۳۷]
پانویس
1. آقابزرگ تهرانی، نقباء البشر، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۶۳.
2. نگاه کنید به دانشیار، مدخل «ایل زنگنه».
3. «پایگاه اطلاعرسانی حوزه» میرزا محمدتقی شیرازی.
4. آقابزرگ تهرانی، نقباء البشر، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۶۱.
5. حرزالدین، معارفالرجال، ج۱، ص۲۳۳.
6. آقابزرگ تهرانی، نقباء البشر، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۶۱.
7. تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۷۶.
8. آقابزرگ تهرانی، نقباء البشر، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۶۲.
9. اصغری نژاد، گلشن ابرار، ج۱، ص۴۵۳
10. حسینی تهرانی، توحید علمی و عینی، ۱۴۱۷ق، ص۳۲.
11. تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۲۶.
12. تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۴۲-۱۴۳.
13. حسنی، العراق فی دوری الاحتلال و الانتداب، ج۱، ص۷۴.
14. تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۸۶.
15. تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۸۴.
16. وثائق الثورة العراقیة الکبری، ج۳، ص۷۲.
17. وثائق الثورة العراقیة الکبری، ج۳، ص۶۸.
18. تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۸۵، ۲۸۴.
19. تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۸۹
20. تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۹۰.
21. آقابزرگ تهرانی، نقباء البشر، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۶۳.
22. تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۹۰
23. الحسنی، العراق فی دوری الاختلال و الانتداب، ج۱، ص۹۷-۹۸.
24. الحسنی، العراق فی دوری الاحتلال و الانتداب، ج۱، ص۱۰۲
25. آقابزرگ تهرانی، نقباء البشر، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۶۳.
26. تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۹۹
27. تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۲۰۳-۲۰۴، پانویس۲۰۳.
28. آقابزرگ تهرانی، نقباء البشر، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۶۳.
29. البلدوی، تاریخ التشیع فی سامراء، ص ۴۳.
30. آقابزرگ تهرانی، نقباء البشر، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۶۳.
31. مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۶، ص۶۵.
32. تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۸۳
33. دانشنامه انقلاب اسلامی و تاریخ ایران
34. آقابزرگ تهرانی، نقباء البشر، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۶۳.
35. آقابزرگ تهرانی، نقباء البشر، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۶۳.
36. آقابزرگ تهرانی، نقباء البشر، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۶۱.
37. ریحانة الادب، ج۶، ص۶۵
منابع
«پایگاه اطلاعرسانی حوزه» میرزا محمدتقی شیرازی، انتشار ۱۸ مهر ۱۳۸۷ش، مشاهده ۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ش.
آقابزرگ، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه، نقباء البشر فی القرن الرابع العشر، دارالمرتضی، مشهد، ۱۴۰۴ق.
دانشیار، مرتضی، «ایل زنگنه»، دانشنامه جهان اسلام (ج۲۱)، ۱۳۹۵ش.
البلدوی، أیاد عیدان، تاریخ التشیع فی سامراء، بغداد، مؤسسة البلداوی الثقافیة، ۱۴۲۹ق.
الحسنی، عبدالرزاق، العراق فی دوری الاحتلال و الانتداب، صیدا، لبنان، ۱۹۳۵م.
جبوری، کامل سلمان، وثائق الثورة العراقیة الکبری و مقدماتها و نتایجها ۱۹۱۴-۱۹۲۳، دارالمورخ العربی، بیروت، ۱۴۳۰ق/۲۰۰۹م.
حرزالدین، محمد، معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، تعلیق محمد حسین حرزالدین، منشورات مکتبة آیت الله العظمی المرعشی النجفی، قم، ۱۴۰۵ق.
حسینی طهرانی، محمدحسین، توحید علمی و عینی در مکاتیب حکمی و عرفانی میان آیتین علمین: حاج سید احمد کربلایی و حاج شیخ محمدحسین اصفهانی (کمپانی)، علامه طباطبایی، مشهد، ۱۴۱۷ق.
رهیمی، عبدالحلیم، تاریخ جنبش اسلامی در عراق (تاریخ الحرکة الاسلامیة فی العراق) ۱۹۰۰-۱۹۲۴، مترجم: جعفر دلشاد، چهار باغ، اصفهان، ۱۳۸۰ش.
فهد نفیسی، عبدالله، نهضت شیعیان درانقلاب اسلامی در عراق، مترجم: کاظم چایچیان، امیرکبیر، تهران، ۱۳۶۴ش.
مدرس، میرزا محمدعلی، ریحانة الادب، انتشارات خیام، ۱۳۶۹.
دیدگاه تان را بنویسید