علیرضا تابش: بابک برزویه شانه از مسئولیت اجتماعی خالی نمیکرد و به میهنش ایران عشق میورزید
علیرضا تابش در مراسم تشییع پیکر مرحوم بابک برزویه گفت: او به رغم تراکم فعالیت هنری ، خبری و آموزشی ، شانه از مسئولیت اجتماعی خالی نمی کرد، در بحران هایی نظیر سیل و زلزله و حوادث دیگر کنار مردم بود، هم با دوربینش و هم با کمک رسانی به هم نوعانش به وظیفه انسانی خود عمل می کرد.
جی پلاس؛ متن سخنرانی علیرضا تابش در بدرقه پیکر مرحوم بابک برزویه بدین شرح است:
از بابک برزویه چه آموختم؟
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد؟ که سعیِ من و دل باطل بود
با بیتی از حضرت حافظ سخنم را آغاز میکنم و فقدان برادر و دوست عزیزم را به همه شما سروران و خانواده ارجمند برزویه و دوستداران این هنرمند خلاق و خستگی ناپذیر تسلیت می گویم.
ناباورانه پیکر هنرمند نجیب و دوست داشتنی «بابک برزویه» را در کنار خانواده باوفا و صبورش، بدرقه می کنیم، درست در روز جهانی عکاسی ، او که همه عاشقانهاش دوربین بود و عکس ، دقتش به جزییات در عکاسی زبانزد بود و آثاری ماندگار خلق کرد.
بابک برزویه ۵۳ سال فرصت زیستن در این جهان فانی را یافت و هنرمندانه، عاشقانه و مسئولانه زیست.
استاد امیرهوشنگ ابتهاج که این روزها سوگوار فقدان ایشان نیز هستیم، چه زیبا سروده اند
زندگی زیباست ای زیبا پسند
زنده اندیشان به زیبایی رسند
آنقدر زیباست این بی بازگشت
کز برایش میتوان از جان گذشت
مردن عاشق نمی میراندش
در چراغ تازه می گیراندش
باغها را گرچه دیوار و در است
از هواشان راه با یکدیگر است
شاخه ها را از جدایی گر غم است
ریشه هاشان دست در دست هم است
در این مجال به عنوان یکی از دوستان بابک چند نکته بارز را که از «او آموختم » بیان می کنم :
-عمل به جنبه های انسانی و اخلاقی را در کنار حرفه خود، وظیفه نمیدانست، بلکه انسان بودن، پاک بودن ، مسئول بودن و در اندیشهی سرنوشتِ دیگران بودن ، جزو صفاتش بود.
-روحیه باز و متکثری داشت برای همین می بینیم که در این جمع، از هر جنسیت، تیپ و سابقه و حرفهای ، به احترام او گرد هم آمده اند.
-به خانواده اش بها می داد ، از اینکه فرزندانش «پریا» و «بردیا» از کودکی کتابخوان هستند افتخار می کرد، فرزندانش را عاشق کتاب و کتابخوانی بار آورد، و اغلب آن دو را در جمعهایی با خودش همراه می کرد که از شایستگانِ جمع و محفل، ادب و احترام بیاموزند.
-به رغم تراکم فعالیت هنری ، خبری و آموزشی ، شانه از مسئولیت اجتماعی خالی نمی کرد، در بحران هایی نظیر سیل و زلزله و حوادث دیگر کنار مردم بود، هم با دوربینش و هم با کمک رسانی به هم نوعانش به وظیفه انسانی خود عمل می کرد .
-تقویم و زمان برای او اهمیت داشت یادآوری سالروز تولد اهالی هنر، چهرهها و مفاخر کشور ، همچنین یادآوری نقاط عطف تاریخ کشور در صفحات اجتماعی بابک برزویه، برون داد همین روحیه اش بود،
-همه را می دید، اهل تکبر نبود و از سر تواضع ، با شوخ طبعی همیشگیاش ، لبخند بر لب همه می نشاند.
-از روحیه تیمی خوبی برخوردار بود و در عکاسی، سینما ، تاتر ، تبلیغات و خبر ، به خاطر همین روحیه اش، منشا نوآوریهایی شد.
-به میهنش ایران عشق می ورزید، برای معرفی شکوه و زیباییهای ایران در قالب هنر تلاش میکرد، با این که به راحتی می توانست در آژانس های خبری دنیا کار کند، در ایران ماند و فعالیت هنری و رسانهای موثری را رقم زد.
-یادگیرنده و آموزش دهنده بود ، لحظهای از یادگیری و آموزش دادن غفلت نمی کرد، در لحظات ضروری اهل مشورت بود و از راهنمایی اساتید فن و پیشکسوتان استفاده می کرد.
-خستگی ناپذیر بود ، بیماری او را از تک و تا نیانداخت و با برگزاری کلاسهای آموزشی، تورهای آموزشی در شهرهای مختلف و مستر کلاسها، به آموزش نسل جوان و علاقمندان به هنر عکاسی توجه داشت و به همین دلیل با اینکه بیش از هفت ماه در کما بود، دعای خیر اهل هنر و رسانه و دوستداران او بدرقهاش بود.
-به خبر اهمیت میداد، روحیه خبری او سبب میشد بابک را در رخدادهای مهم ببینی و در فضای وب نیز از عنصر خبر غفلت نمی کرد، چه حیف که این روزها خبر رفتنش در رسانهها پیچیده و بر بیلبوردهای شهری ، رنگی از خود بر جای گذاشته است.
او که همه این سالها مهرش به دل هنرمندان جاری بود ؛ امید، زیبایی و سرزندگی را نشر می داد و زودهنگام با کارنامه ای درخشان درگذشت ،
به قول صائب تبریزی، که تعبیری دقیق در باره دنیا دارد :
به قرب گلعِذران دل مبندید
وصیتنامه شبنم همین است
نام و یاد و مشی و مرام «بابک برزویه عزیز» ماندگار و آثارش جاودانه باد.
دیدگاه تان را بنویسید