عملیات عاشورای سه در بیست و پنجم مرداد ماه سال 64 در منطقه عمومی فکه و با سه گردان از تیپ سیدالشهدا سلام الله علیه انجام شد. این عملیات در زمره عملیات های موفق دفاع مقدس است.
جی پلاس _ منصوره جاسبی: در بیست و پنجمین روز از مرداد ماه سال 64 به گردان های حضرت علی اصغر(ع)، حضرت قمر بنی هاشم(ع) و حضرت قاسم(س) از تیپی که بعدها به لشکر سیدالشهدا سلام الله علیه تغییر نام و ماهیت داد، ماموریت داده شد تا بلافاصله پس از عملیات عاشورای دو و در منطقه عمومی فکه وارد عمل شوند. تیپ سید الشهدا (س) عنوان خط شکنی را یدک می کشید و حریفی قَدَر برای لشکر گارد ریاست جمهوری رژیم بعث به شمار می آمد و حالا قرار بود سه گردان از این تیپ وارد عمل شوند.
پیش از این هم این منطقه، شاهد عملیات هایی همچون رمضان و والفجر مقدماتی بود و هنوز هم مین هایی از این دو عملیات در زیر رمل ها جا خوش کرده و از چشم ها پنهان شده بودند. اما چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان، حالا حاج محمود نوریان در قامت فرمانده تخریب تیپ سیدالشهدا(س) بچه هایش را به صف کرده بود تا مین ها را از زیر رمل ها بیرون بکشند و معبر را برای عبور رزمندگان تیپ مهیا کنند. قرار بود عملیات در ساعت دو و 19 دقیقه بامداد آغاز شود. رمز عملیات را یا سیدالشهدا(س) گذاشتند و با اعلام رسمی این رمز از پشت بی سیم رزمندگان وارد عمل شده و همان لحظه های اول عملیات توانستند دو گردان از تیپ 108 لشکر 16 ارتش عراق را در شمال فکه از پای در آورند.
لشکر بعثی 635 نفر تلفات داد، آنها کشته، زخمی یا اسیر شدند، دو دستگاه تانک، یک پارک موتوری، 19 انبار مهمات، یک دستگاه لودر و تعدادی از ادوات و تجهیزات مهندسی، تجهیزات نظامی بعثی ها بود که از بین رفت و رزمندگان توانستند شماری سلاح سبک و نیمه سنگین، مقادیری قبضه خمپارهانداز و وسایل مخابراتی و لجستیکی به غنیمت بگیرند.
عاشورای 3 مرکز پرواز یوسف شاه کرمی، علی افشاری، حسین حقیقت، علیرضا زمانی شریفآبادی، پرویز برومند صفا، علی سووری، رضا ساری، سعید شعبانی، نورالدین شمس و محمود محبی شد و آنها از همان جا راهی بهشت شدند.
حاج علی اصغر کوثری از جانبازان دفاع مقدس در دست نوشته ای درباره عاشورای سه اینگونه نوشته است:
نیروهای اعزامی از کرج در قالب چهار گروهان سازماندهی شده بودند، پس از طی یک دوره آموزشی در اردوگاه تیپ حضرت سیدالشهداء (ع) در ساختمانهای ستاد بازسازی جهاد سازندگی کرج که هنوز سقف نداشت، مستقر شدند. آن روزهای داغ مرداد ماه تابستان استان خوزستان که روزهای آن به مانند کوره داغ یکپارچه آتش بود با همت بچهها حسینیهای درست شد، رزمندهها ظهرها در آن هوای داغ و سوزان با اشتیاق برای برپایی نماز جماعت حضور به هم میرساندند گاهی اوقات بر اثر داغی تابش آفتاب پیشانی بچهها که روی مهر نماز قرار میگرفت، میسوخت، امام جماعت نماز را خیلی سریع میخواند تا بچهها در گرما اذیت نشوند اما این عاشقان دلباخته حضرت دوست گاهی اوقات تا یک ساعت بعد از نماز در حال سجده یا خواندن دعا و مناجات بعد از نماز بودند در این میان شهید ابوالقاسم کشمیری که مربی تخریب بود وقتی سر از سجده بر میداشت سجده گاه او از اشک چشمانش خیس شده بود.
در شب عملیات عاشورای 3 هنگامی که گردان در معبر میدان مین پشت سیم خاردار قرار گرفت شهید قاسم اصغری معاون گردان تخریب تیپ وقتی متوجه شد که انبر سیم چین جا مانده و درگیری در جناحین شروع شد، قبل از اینکه دشمن روبهرو هوشیار شوند و ما دچار تلفات شویم به فرمانده گردان گفت من روی سیم خاردارها میخوابم تا نیروها از روی من عبور کنند، وقتی که با مخالفت برادران روبرو شد بیدرنگ خود را به روی سیم خاردارها انداخت و با فریاد آنها را به نام مقدس بی بی حضرت فاطمه زهرا (س) قسم داد پس از اتمام عملیات امدادگرها به سراغ او رفتند او را غرق خون بی رمق و بی هوش یافتند و بدنش در اثر نشستن نیش سیم خاردارها سوراخ سوراخ شده بود . روحشان شاد راهشان پر رهرو باد.