جی پلاس؛
علت گِله مندی امام از پاپ ژان پل دوم چه بود؟/چه صحبت هایی میان امام و اسقف کاپوچی رد و بدل شد؟
اسقف کاپوچی برای دومین بار در تاریخ دوازدهم مرداد ماه سال 59 به دیدار امام آمد.
به گزارش خبرنگار جی پلاس، امام خمینی (س) در دوازدهم مرداد ماه سال 59 در دیدار با اسقف کاپوچی (نماینده پاپ ژان پل دوم) به انتقاد از مواضع روحانیت مسیح پرداخت. متن کامل سخنان امام به شرح زیر است:
"بسم اللّه الرحمن الرحیم
درخواست پاپ برای آزادی جاسوسان و ایجاد «مدرسه اندیشه»
این دفعۀ دومی است که آقای پاپ[1] برای من کاغذ میدهند و اشخاص را میفرستند؛ دفعۀ اول برای آن لانۀ جاسوسی بود که جوانهای عزیز ما اطلاع پیدا کردند که این مرکزی که در ایران به اسم سفارت امریکا هست سفارتخانه نیست، و اشخاصی که در آنجا هستند اشخاص دیپلمات نیستند، بلکه جاسوسانی هستند که در یک مرکز جاسوسی متمرکز هستند و برای ضرر ملت ما و کشور ما در آنجا مجتمع هستند، و آقای پاپ شاید ندانسته توصیه کردند برای آنها، و من در آن وقت مفصل تنبهاتی به ایشان دادم. و این دفعه برای مدارس خودشان به اسم «مدرسۀ اندیشه» کاغذ نوشتهاند و رسول فرستادهاند واز ما سفارش خواستهاند برای اینکه مدارسشان در اینجا باشد. ما با نصارا و با یهود و با سایر اقشار ملتها هیچ دشمنی نداریم، و از مدارس به هیچ وجه جلوگیری نمیکنیم، مادامی که مدرسه باشد و برای تعلیم و تعلم باشد؛ حالا چه تعلیم و تعلم دستورات مسیح ـ علیهالسلام ـ یا دستورات دیگران؛ لکن اگر ما فهمیدیم که در ایران مدارس طور دیگری هست، آنجا هم نظیر همان لانۀ جاسوسی است، نمیتوانیم تحمل کنیم که در مملکت ما به اسم تعلیم و تربیت و به اسم مدارس، یک امور دیگری انجام بگیرد. و البته این با دولت است که در این موضوع تأمل کند و این موضوع را درست بررسی کند؛ چنانچه مدارس، مدارس هستند، برای تعلیم و تربیت هستند، هیچ ممنوعیتی ایجاد نخواهد شد، و چنانچه خدای نخواسته این مدارس هم یک وضع دیگری دارند و به اسم مدارس هستند، آن هم ملت ما تحمل نمیکند و ما نمیتوانیم تحمل کنیم.
سکوت پاپ و دنیای مسیحیت در قبال ظلمها و جنایات
و من باید این مطلب را برای آقای پاپ به وسیلۀ شما پیام بدهم که شما آیا از اوضاع این امریکا و این اشخاصی که خودشان را منتسب کردهاند به مسیحیت بیاطلاع هستید، یا اینکه مطلع هستید و بدون اینکه توجهی به آن بکنید از آن میگذرید؟ آیا شما مطلع هستید که ما پنجاه سال در تحت سلطۀ انگلیس و امریکا تمام هستیمان به باد رفت؟ شما توجه دارید به اینکه کشور ما در تحت سلطهای که توسط رضاخان، انگلیسها به ما تحمیل کردند، و توسط محمدرضا که انگلیسها و امریکاییها و شورویها به ما تحمیل کردند، اینها چه کردند با مملکت ما، با کشور ما؟ شما آیا داد مظلومها را هیچ وقت بنایتان هست که گوش کنید؟ یا همان فریاد ظالمها را به آن ترتیب اثر میدهید؟ شما میدانید که با این جوانهای ما، با این دخترها و پسرهای دانشجوی ما الآن امریکا چه میکند، و پلیس امریکا با آنها چه کرده است؟ میدانید که خائنهایی که میخواستند در امریکا بر ضد کشور مظلوم ما میتینگ بدهند و تظاهر کنند، پلیس امریکا حمایت از آنها کرد و آنها کارهای خودشان را کردند، و وقتی دانشجویان مسلمان ما میخواستند آنها هم یک تظاهری بکنند و مظلومیت ملت ما را برسانند، پلیس امریکا چه کرد با آنها؟ آیا آقای پاپ میدانند که الآن جوانهای ما در غل و زنجیر با دندههای شکسته، بعضی در حال بیهوشی هستند و دخترهای جوان ما در حبس، در غل و زنجیر هستند و بعضی در حال بیهوشی؟ ایشان این مسائل را اصلاً توجه به آن دارند؟ توجه به این دارند که حضرت مسیح ـ علیهالسلام ـ با بشر چه جور بود، و شما که مدعی نیابت از او هستید توجه به این مسائل هیچ نمیکنید؟ کاش یک پیکی هم برای کارتر ایشان میفرستادند. کاش شما را میفرستادند با یک نامهای پیش کارتر که با این جوانهایی که میخواهند احقاق حق بکنند، میخواهند مظلومیت ملت ما را اظهار کنند، آنها را گرفتهاند و از حبسی به حبس دیگر میبرند و دست و پای آنها را غل زدهاند، زنجیر زدهاند و دندههای آنها را شکستهاند با چکمه، و الآن هم آنها در زیر زنجیر آنها و در زیر چکمۀ دژخیمان کارتر و امریکا از بین دارند میروند. من چطور جواب ملت را بدهم که ملت ما اگر بگویند که این روحانیت مسیح در خدمت ابرقدرتهاست، ما چطور جواب آنها را بدهیم؟ من متأسفم که نمیتوانم جواب اینها را بدهم؛ برای اینکه اگر من بخواهم دفاع کنم از روحانیت مسیح، علایمی که در کار است، شواهدی که در کار است، ملت ما برای ما آن شواهد را به رخ ما میکشند. چرا باید ایشان در این مدت طولانی که ما در زیر رنج بودیم، و جوانهای ما را در خیابانهای ایران میکشتند، و خون آنها را روی اسفالتها جاری میکردند، ایشان یک کلمه سفارش اینها را نکند؟ این تبعیض را چرا ایشان قائل هستند؟ مگر حضرت مسیح تعلیماتش تعلیمات تبعیضی است؟ مگر حضرت مسیح با یک طایفه خوبند و آن ثروتمندان، و با طایفۀ دیگر بد هستند و آن مظلومان و اشخاصی که بیچاره و فقیر هستند که شما دارید این کار را میکنید؟
وظیفه پاپ و دنیای مسیحیت در دفاع از مظلومین
من میدانم که مذهب مسیح این نیست، و هر کس که دنبالۀ مسیح باشد باید حامی مظلومان باشد، و باید با ابرقدرتها مقابله کند، همان طوری که کسی که تابع مذهب اسلام است باید با ابرقدرتها مخالفت کند، و مظلومان را از زیر چنگال اینها بیرون بیاورد. چرا باید آقای پاپ احوالی از این دخترها و پسرهایی که امروز، الآن که من دارم با شما صحبت میکنم، در حبسها و زنجیرها و گرفتاریها و شکنجهها بهسر میبرند، ایشان یک کلمه راجع به این مسائل صحبت نکند؟ چرا نباید به این اشخاصی که خودشان را مسیحی میدانند و خودشان را اهل کلیسا میدانند یک کلمه نگویند که شما که مسیحی هستید چرا این کارها را میکنید؟ من جواب این مظلومها را چه بدهم؟ اینها که به ما اشکال میکنند که شما طرفدار روحانیت هستید، و این روحانیت هیچ کلمهای در مقابل قدرتهای بزرگ و ظلمهایی که بر مردم میشود، بر مظلومین میشود، حتی ظلمهایی که بر خود اشخاصی که در امریکا هستند میشود، یک کلمه صحبت نمیشود، و یک پیام فرستاده نمیشود، و یک رسول فرستاده نمیشود؛ لکن وقتی که یک لانۀ جاسوسی را ما میگیریم که جاسوسیّتش مسلّم است، ایشان رسول میفرستند و نامه میفرستند، و حالا هم که مدارس اینجا، مدارس علمیشان اینجا هست، و اشخاص میگویند ـ من این را مطلع الآن نیستم ـ اشخاص که رفتهاند و دیدهاند میگویند اینجا هم مرکز تعلیم و تعلم نیست، بلکه مرکز دیگری است، ایشان حالا باز نامه فرستادهاند و سفارش کردهاند. مگر ما با علم مخالفیم؟ مگر ما با تعلیمات مخالفیم؟ مگر ما با مدارس مخالفیم؟ با مدارس نصارا، با مدارس زرتشتی، با مدارس یهود ما کی مخالف هستیم؟ اما اگر مدارس جور دیگری باشند، ما نمیتوانیم تحمل بکنیم. ایشان باید اول ببینند این مدارس چه بوده؛ بفرستند اشخاص را مشاهده کنند که این مدارس چه وضعی داشته است که دولت ما نتوانسته تحمل کند. و البته این با دولت است، لکن آنچه که من به شما میگویم که به آقای پاپ بگویید این است که شما رویۀ خودتان را که روحانی هستید عوض کنید، و با مظلومین و با اشخاصی که زیر چکمۀ امریکا دارند از بین میروند، و با این دختر و پسرهای جوان ما که الآن در حبسهای امریکا به سر میبرند، و آنها را از یک حبسی به حبس دیگر، و اخیراً در یک سلولهای منفرد آنها را حبسی کردهاند، بپرسند چرا این کار شده است. چرا گوشمان نمیشنود یکوقت از آقای پاپ که طرفداری مظلومینی که مال ایران هست، یا افرادی که در خود مملکت امریکا هست و تحت ظلم و شکنجه هستند، یک بازخواستی نمیکند؟ شما از قول من به ایشان سلام برسانید و بگویید که این رویه را طرد بکنید. شما طرفدار مظلوم باشید. شما طرفدار باشید از اشخاصی که چپاول شدهاند، مظلومند، زیر چکمه هستند. شما از این جوانها و دخترها و پسرهای ما که الآن در زیر چکمۀ دژخیمان امریکا هستند طرفداری کنید. به این اشخاصی که اظهار تبعیت از شما میکنند دستور بدهید که اینها را رها کنند. ما نمیتوانیم دیگر زیر بار امریکا برویم. امریکا اگر تمام افراد ما را هم از بین ببرد، دیگر نمیتواند در اینجا بیاید منافع خودش را جبران کند و منافع خودش را تأمین کند و ملت ما را به ستم و زور در تحت شکنجه و اختناق قرار بدهد. امریکا باید این را بداند که دیگر گذشته است از اینکه او خیال بکند که میتواند باز در ایران با این شیطنتها برگردد، و آقای پاپ هم سفارش کند به این امریکا که نکنند اینطور با بشر، اینطور دژخیمی نکنند با بشر، اینطور ظلم نکنند به بشر. بشر اشخاصی هستند که عباداللّه هستند، بندگان خدا هستند، با بندگان خدا اینطور نکنند، اینقدر ظلم نکنند، اینقدر ستم نکنند. من امیدوارم که آقای پاپ به وظیفۀ دینی خودشان به وظیفۀ مسیحیت خودشان عمل کنند، و این کارهایی که دژخیمان امریکا میکنند و پلیس امریکا میکنند جلوگیری کنند. و ما در مقابل امریکا ایستادهایم تا آخر، و نخواهیم گذاشت امریکا باز برگردد، یا آن اشخاصی که تبع او هستند برگردند. و ملت ما تا آخر نفَس برای دفاع از حق حاضر است و تحت بار ظلم نخواهد رفت.
والسلام علی من اتبع الهدی"
1 - پاپ ژان پل دوم، رهبر کاتولیکهای جهان.
دیدگاه تان را بنویسید