جمعی از اعضای انجمن اسلامی بهداری و بهزیستی در بیست و ششم تیر ماه سال ۵۸ در قم به دیدار امام رفتند.
به گزارش خبرنگار جی پلاس، امام خمینی (س) در بیست و ششم تیر ماه سال ۵۸ در جمع اعضای انجمن اسلامی بهداری و بهزیستی با اشاره به برتری تزکیه بر تعلیم فرمودند: منشأ تمام این گرفتاریها، در همه جا، این است که آنهایی که متکفّل امور ملت هستند تزکیه نشدهاند.
"بسم اللّه الرحمن الرحیم
برتری تزکیۀ نفس بر علم و حکمت
این آیهای که این آقا خواندند و آن آیهای که آن بانو خواندند از آیاتی است که در بیان آن طولانی می شود صحبت کرد. لکن من یک نکته ای را عرض میکنم و چون وقت نیست و من هم خیلی حال ندارم، میگذرم. فرموده است:لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَی الْمُؤمِنینَ إِذْ بَعَثَ فَیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ و یُزَکِّیهِمْ و یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَالْحِکْمَةَ[1] خداوند به مؤمنین منّت گذاشته است که از خودشان یک کسی را فرستاده است که آیات الهی را به آنها تلاوت کند، و تلاوت آیات برای تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت است. «تزکیه» را مقدم ذکر فرموده است، معلوم میشود که تزکیۀ نفس بالاتر از علم و حکمت است و همینطور هم هست یک ملت چنانچه افرادش تزکیه شده باشند، تربیت شده باشند، این ملت پیشرو است.
نفوس تزکیه نشده منشأ گرفتاریها
تمام گرفتاریهایی که برای ملتها هست برای این است که تزکیه در کار نبوده است. چنانچه سران قوم، آنهایی که کشور را اداره میکنند، تزکیه شده بودند، نفسشان تزکیه شده بود، تربیت شده بود، این گرفتاریها برای ملت ما پیش نمیآمد. نه آن گرفتاریها برای ملت پیش میآمد و نه آن گرفتاریها برای خودشان. منشأ تمام این گرفتاریها، در همه جا، این است که آنهایی که متکفّل امور ملت هستند تزکیه نشدهاند. یک نفر آدمی که تزکیه نشده، سلطه بر یک ملت پیدا بکند، اینهمه گرفتاریهایی که در طول پنجاه و چند سال برای ملت ما پیش آمد، اینهمه گرفتاریها را ایجاد میکند. آن کسی که به یک ملتی سلطه دارد، به یک ملتی حکومت دارد، این چنانچه عدالتپرور باشد، دستگاه او عدالتپرور خواهد شد؛ قشرهایی که به او مرتبط هستند قهراً به عدالت گرایش پیدا میکنند؛ تمام اداراتی که تابع آن مملکت است، تابع آن حکومت است، خواه ناخواه به عدالت گرایش پیدا میکند. عدالت گسترده میشود. در صورتی که یک نفر که به مردم حکومت میکند مزکّی باشد و تزکیه شده باشد. اگر همۀ ملت تزکیه بشوند، همین دنیا بهشت آنهاست؛ تمام گرفتاریها از بین میرود. از آن طرف، از باب اینکه حکومتهایی که در رژیم طاغوتی بر مردم حکومت کردند حکومتهایی بودند که تزکیه نشده بودند وقتی حکومت تزکیه نشد، شخص اول یک مملکتی به حسب حکومت تزکیه نشد، اخلاقش مزکّی نباشد، عقاید تزکیه شده نباشد، اعمال، اعمال مزکّی نباشد، همین یک نفر یک مملکت را به هلاکت میکشاند. چنانچه شما دیدید سرچشمه میگرفت از رضاخان تمام مفاسد و تمام قشرهایی که دوروبَر او جمع شده بودند از خودش بودند. در پاریس که بودیم، یک نفر ـ که حالا یادم نیست کی بود ـ آمد پیش من نقل کرد از یکی دیگر که او گفت که اگر پنج نفر آدم فاسد در ایران پیدا بشود؛ این محمدرضا هر پنج تا را انگشت رویش میگذارد و جلبش میکند! آن اشخاصی که مزکّی نیستند با تزکیه شدهها سرو کار ندارند؛ نمیروند سراغ اشخاص امین. آدمی که خودش امین نیست جنس خودش را طالب است؛ میرود سراغ اشخاصی که نظیر خودش باشند، چنانچه اشخاص امین باشند، آنها میروند سراغ پیدا کردن اشخاصی که همجنس خودش باشند. و لهذا از حکومتها سرچشمه میگیرد مفاسد و سرچشمه میگیرد مصالح. حکومتِ عدل، تمام مصالح کشور را تأمین میکند به اندازۀ قدرت. و حکومت ظلم، تمام بدبختیها را برای یک ملتی ایجاد میکند. لهذا در آیۀ شریفه تزکیه را مقدّم ذکر کردهاند بر «تعلیم» کتاب و حکمت، بلکه تعلیم کتاب و حکمت مقدمۀ تزکیه است.
وظیفۀ مادران در راستای وظیفۀ انبیا
انبیا آمدهاند که انسان درست کنند، انبیا مأمورند که افراد را ـ افرادی که بشر هستند و از همین با حیوانات فرق ندارند ـ آمدهاند که اینها را انسان کنند؛ تزکیه کنند، مزکّی کنند؛ پاکیزه کنند. شغل انبیا همین است و باید شغل مادرها همین باشد نسبت به بچههایی که در دامنشان هست. بچهها را از آن اول که در دامنشان هست تزکیه کنند. آنها با اخلاق خوب، با اعمال خوب در آنجا بچهها بهتر تربیت میشوند. در دامن مادر، بچهها بهتر تربیت میشوند تا در پیش استاد. آن علاقهای که بچه به مادر دارد به هیچ کس ندارد. و آن چیزی که در بچگی از مادر میشنود یا میبیند، آن نقش میبندد در قلبش؛ و تا آخر همراهش هست. مادرها باید توجه به این معنا بکنند که این بچهها را خوب تربیت کنند، مزکّی تربیت کنند؛ یک مدرسۀ علمی ـ ایمانی باشد دامنهایشان، و این یک مطلب بسیار بزرگی است که از مادرها میآید. و از کس دیگر نمیآید. آنقدری که بچه از مادر چیز میشنود از پدر نمیشنود. آنقدری که اخلاق مادر تأثیر دارد در بچۀ کوچولوی نورس و به او منتقل میشود از دیگران نمیشود، مادرها مبدأ خیراتند و اگر خدای نخواسته مادری باشد که بچه را بد تربیت کند، مبدأ شرورند.
تأثیر تربیت مادر
یک مادر ممکن است که بچه را تربیت کند و خوب تربیت کند، و آن یک بچه یک امت را نجات بدهد و ممکن است که بد تربیت کند و موجب هلاکت یک امت بشود. معالأسف در این طول سلطنت، اینها کوشش کردند که مادرها را از بچهها جدا کنند. به مادرها تزریق کردند که بچهداری چیزی نیست، شما توی ادارات بروید. جدا کردند این بچههای معصوم را که باید تربیت بشوند از دامنهای مادر و بردند در پرورشگاهها و جاهای دیگر و اشخاص اجنبی، اشخاص غیر رحیم، آنها را تربیت میکردند، تربیت فاسد. بچهایی که از مادرش جدا شد پیش هر که باشد عقده پیدا میکند، عقده که پیدا کرد، مبدأ بسیاری از مفاسد میشود. بسیاری از این قتلهایی که واقع میشود روی عقدههایی است که پیدا میشود، و عقدهها بسیاریاش از این پیدا میشود که مادر از اولاد جدا باشد. او در یک جای دیگر؛ و او در یک جای دیگر، بچۀ کوچولو به مادر احتیاج دارد. مادر یک شغلی دارد که همان شغل انبیاست، این شغل بزرگ انبیا را در نظر مادرها کوچک کردند. اینکه اصلاً انبیا آمدهاند، خدای تبارک و تعالی منت گذاشته است بر مردم به اینکه پیغمبر فرستاده است از خود مردم، تا اینکه تزکیه بکند بچههای مردم را. شغل انبیا این است که مردم را تزکیه بکنند، آدم بکنند، این همینی است که مادر باید بکند، همینی است که معلم باید بکند، همینی است که دانشگاهها باید بکنند، از دامن مادر شروع میشود، تا برود به مدارس و به دانشگاهها و به جاهای دیگر. چنانچه از دامن مادر که شروع شد خوب شروع شد، بچه را خوب تربیت کردند، آنکه تحویل داد به دبستان دبستان خوب تربیت کرد. آنکه تحویل داد به دبیرستان آنجا هم همینطور، آنکه به دانشگاه یا به مدارس علمی دیگر آنها هم خوب، یکوقت در یک برهه از زمان میبینید که جوانها همه خوب از کار در میآیند؛ یک مملکت را به خوبی میکشند.
ضرورت تحول تربیت طاغوتی به تربیت انسانی ـ اسلامی
و جدیت کرد این رژیم خائن سابق به اینکه با همۀ جهات، با همۀ قدرت، مبارزه با تزکیه بکند نگذارد جوانهای ما صحیح بار بیایند. در تهران میگویند که در آن زمان، در آنوقت ـ انشاءاللّه حالا دیگر نیست ـ شراب فروشیها بیشتر بوده از کتاب فروشیها! میدانید که چقدر مراکز فساد درست کرده بودند، مراکزی که باید آموزشی باشد به فساد کشیده بودند؛ مثل سینما، مثل رادیو، مثل مطبوعات. با تمام قوا کوشیدند که نگذارند رشد انسانی پیدا کنند جوانهای ما، باید این نسل متحول بشود.
باید این تربیتهای طاغوتی متحول بشود به تربیتهای انسانی ـ اسلامی. و امید است که از دامن مادرها شروع بشود، و به دانشگاه و بالاتر ختم بشود و مدارس ما هم همینطور. سعادت یک ملت به این است که سران آن ملت، کسانی که مقدرات آن ملت به دستشان است، مزکّی باشند؛ تزکیه شده باشند.خداوند انشاءاللّه همۀ شما را به راه راست خودش هدایت کند، و همۀ ما را خدمتگزار به اسلام و به مسلمین قرار بدهد.
والسلام علیکم و رحمةاللّه"
1 - بخشی از آیۀ 164 سورۀ آل عمران: «خداوند بر اهل ایمان منت گذارد که رسولی از خودشان در میان آنان برانگیخت که بر آنها آیات خدا را تلاوت کند و نفوسشان را از آلایش و نقص پاک گرداند، و احکام شریعت و حقایق حکمت را به آنان بیاموزد».