اسفند ماه سال 1300 بود که مهدی آذر یزدی در خانواده ای کشاورز در یزد به دنیا آمد. در 54 سالگی در حالی که به مدرسه نرفته بود با آموزشی که پدر به او داده بود، با ادبیات آشنا شد و نوشتن برای کودکان و نوجوانان را آغاز کرد. روز درگذشت او به نام روز ملی ادبیات کودک و نوجوان نام گرفته است.
به گزارش خبرنگار جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که مفید فایده افتد. این قسمت به زندگی مهدی آذر یزدی اختصاص دارد.
زندگینامه مهدی آذریزدی
مهدی آذریزدی در اسفند ۱۳۰۰ خورشیدی در شهر یزد چشم به جهان گشود، کودکیاش را به یاری پدر در کشاورزی پرداخت و سپس تا ۲۰ سالگی در پیشه بنایی مشغول به کار شد. این نویسنده یزدی ادبیات کودکان و نوجوانان هیچگاه به مدرسه نرفت اما در ۵۴ سالگی برای نخستین بار وقتی در مقابل یک کلاس درس ایستاد، نتوانست جلوی گریهاش را بگیرد. مهدی آذریزدی الفبا را از پدرش یاد گرفته بود، پدری که موافق رفتن او به مدرسه نبود و او را پای منبرهای مذهبی بزرگ کرد.
مدتی در مقطعی رهسپار حرفه جوراب بافی شد و این انتخاب سرآغاز آشنایی او با کتاب، قلم و قصه شد. زندگی او به طرف کتاب اینگونه جریان یافت که صاحب کارگاه بافندگی که مهدی در آنجا مشغول شده بود، تصمیم گرفت تا دومین کتابفروشی یزد را راه اندازی کند و اینگونه مهدی آذریزدی را برای کار به آنجا معرفی کرد. کار در حوزه کتاب همانا و آشنایی با نویسندگان، شاعران و اهالی ادب همانا، اتفاقی که آذریزدی خود در توصیف آن چنین گفت: «دیگر گمان میکردم به بهشت رسیدهام. تولد دوباره و کتاب خواندن من شروع شد.»
او پس از مدتی راهی تهران شد و در یک چاپخانه کار تازهای را آغاز کرد، در همین هنگام بود که قصهای از انوار سهیلی توجهاش را به خود جلب کرد تا آنجایی که تصمیم گرفت، آن را برای کودکان سادهنویسی کند و به این ترتیب نخستین جلد از کتاب «قصههای خوب برای بچههای خوب» نگاشته شد. او این مجموعه را شبها در یک اتاق دو در سه متری زیر شیروانی مینوشت و نگران بود که کتاب خوبی نشود و او را مسخره کنند. بزرگترین لذت زندگی پیر قصهگوی یزد از همان نوجوانیاش، کتاب خواندن بود و تنها هراسش در زندگی این بود که عمرش به پایان برسد و حسرت کتابهای نخوانده را با خود به همراه داشته باشد. همیشه با لذت کتاب میخواند و میگفت: «سرم را که توی کتاب میکنم، مثل یک آدم مست، دنیا روی سرم خراب میشود. این تنها لذتی است که میشناسم.»
او در خاطرات خود میگوید نخستین جلد کتاب «قصههای خوب برای بچههای خوب» توسط ناشرانی پس زده شد، حتی آن را به کتابخانه ابن سینا در چهارراه مخبرالدوله برد اما آنها هم پس از مدتی آن را رد کردند. وی تصمیم گرفت تا آخرین تلاش هایش را بکند و کتاب را نزد انتشارات امیرکبیر ببرد تا شاید آنجا مورد قبول واقع شود. او در این باره می گوید: «پس از قبول نکردن کتاب، گریهکنان آن را پیش آقای جعفری، مدیر انتشارات امیرکبیر بردم. ایشان حاضر شد، آن را چاپ کند.» از آن پس بود که آذر یزدی به نگارش دوباره داستانهای کهن ایرانی با قلمی روان و ساده برای کودکان پرداخت و حاصل آن در قالب مجموعه کتابهای «قصههای خوب برای بچههای خوب» به چاپ رسید. او برای «قصه های خوب برای بچه های خوب» در ۱۳۴۲ خورشیدی، برنده جایزه یونسکو شد و در ۱۳۴۵ خورشیدی جایزه سلطنتی کتاب سال را از آن خود کرد.
بازنویسی آثار کهن
آذریزدی یکی از پیشگامان و برجسته ترین نویسندگانی است که با بازنویسی متون کهن برای کودکان و نوجوانان در فاصله سال های ۱۳۳۶ تا ۱۳۶۹ خورشیدی آثار ماندگاری را به یادگار گذاشت. برای نمونه وی در مجموعه هشت جلدی قصه های خوب برای بچه های خوب، برخی آثار کهن همچون «کلیله و دمنه، مرزبان نامه» و مثنوی مولوی را بازنویسی کرده است.
مرحوم محمدعلی اسلامی ندوشن نویسنده و منتقد برجسته معاصر معتقد بود که چند نسل جدید با قصه هایی که آذریزدی از میان کتاب های قدیمی بیرون آورد، زندگی کردند. در واقع، بازنویسی آذریزدی از قصه هایی که از متون کهن استخراج می کرد، برای نسل های جدید ما بسیار آموزنده و اثربخش بود. کاری که آذریزدی در این سال ها انجام داد، کاری بسیار مفید بود که کم تر شخصی به این موضوع پرداخت و او جزو نخستین افرادی است که به بازنویسی متون کهن برای کودکان توجه کرد.
همچنین، مصطفی رحماندوست شاعر و داستان نویس حوزه کودک و نوجوان بر این باور است که آذریزدی در دوران خود بازنویسی متون کهن را آغاز کرد. وی شاید در زمان معاصر، جزو نخستین افرادی بود که به بازنویسی قصه های کهن پرداخت. از این رو قصه های خوب برای بچه های خوب با هدف مشخص و نثر خوب بازنویسی شده و خواننده می تواند آن را به راحتی بخواند. کمترین کمک آذریزدی به بچه ها این بود که در دوره ای که همه فکر می کردند، متون کهن غیرقابل دستیابی است، آنها را عمومی کرد.
آثار برجای مانده از آذر یزدی
مجموعه قصه های خوب برای بچه های خوب، تا به امروز به زبانهای اسپانیایی، ارمنی، چینی و روسی ترجمه شده است و دوره هشت جلدی این کتاب تا به حال بیش از ۶۴ بار تجدید چاپ شده است. این کتابها بازنویسی کلیله و دمنه، مرزبان نامه، سندبادنامه و قابوسنامه، گلستان، مثنوی و آثار عطار است. همچنین از این مجموعه انیمیشنی ۲۶ قسمتی نام «قصههای خوب، برای بچههای خوب» به تهیهکنندگی مرکز پویانمایی صبا تولیده شده است که در اقدامی جالب قصهها توسط خود او برای کودکان روایت میشود. کتاب «قصههای خوب برای بچههای خوب» محبوبیت و مقبولیت مثال زدنی دارد، چنانچه پس از گذشت سالیان متمادی در میان علاقهمندان و دوستداران کتاب همچنان مورد قبول است. گواه این ادعا هم حضور متوالی این کتاب در میان پرفروشترین آثار بازار کتاب در طول سالهای گذشته است.
«قصههای خوب برای بچههای خوب و قصههای تازه از کتابهای کهن» آثار منثور این نویسنده هستند. البته این نویسنده یزدی در کتابی با عنوان «قند و عسل» شعر سروده و در کتاب «گربه ناقلا و گربه تنبل»، داستان سرایی کرده و با همین آثار در قلب و ذهن کودکان دیروز و امروز ماندگار شده است. «بچه خوب، مثنوی و مجموعه قصههای ساده» نیز از جمله آثار آذر یزدی به شمار می روند.
سبک داستان نویسی
آذریزدی با سبک ویژه خود در نویسندگی توانست، آثار ماندگاری خلق کند. همگان به این موضوع واقف هستند که سبک به عنوان یکی از عناصر داستان از دیگر عناصر داستانی تاثیر می پذیرد و بر آن تاثیر می گذارد. سادگی، پرهیز از خودنمایی و تسلط بر جوهر نویسندگی از مهمترین ویژگی های سبکی به شمار می رود. زمینه های اخلاقی و تربیتی بیشترین رویکرد و درونمایه آثار آذریزدی را شکل می دهند. آذریزدی با بازنویسی های خود از قصه های عرفانی تصویری متفاوت به وجود آورد و توانست آفرینش تازه ای را در این زمینه رقم بزند.
سرانجام مهدی آذر یزدی
مهدی آذریزدی از نگاه بسیاری، پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران شناخته میشود زیرا نخستین نویسندهای است که به فکر نوشتن کتاب برای کودکان افتاد و به همین دلیل هم روز درگذشت این نویسنده به نام روز ملی ادبیات کودک و نوجوانان ایران نام گذاری شده است. او نزدیکترین دوست کودکان ایرانی بود که هیچ چیز به اندازه کتاب خواندن و نوشتن برایش لذت بخش نبود. او تا پایان عمر خود که در مجردی به سر برد و تنها کتاب را فرزند عزیز خود می دانست که پس از این همه سال برایش نام نیکی را به یادگار گذاشته است. آذریزدی در ۱۳۸۸ خورشیدی پس از مدتی دست و پنجه نرم کردن با بیماری در ۸۸ سالگی چشم از جهان فروبست.
پی نوشت:
۱- عارفی، اکرم، «دگرگونی درونمایه قصه های عرفانی در بازنویسی آذریزدی»، فصلنامه کاوش نامه، سال پانزدهم، ۱۳۹۳، شماره ۲۸، ص۱۰
۲- در جستجوی ریشه های ایرانی- اسلامی، پیشین