ماجرای سارق مسلح طلافروشی که سریع دستگیر شد: خلافکار نیستم! بیکار شدم؛ میدانید تامین هزینههای بچه چقدر سخت است؟
مرد ۳۷ ساله که به طلافروشی دستبرد زد، می گوید: من خلافکار نیستم. هیچ سابقهای ندارم و این نخستینبار است که دست به خلاف میزنم که خب کارم اشتباه بود. راستش بعد از اینکه بیکار شدم، از صبح تا شب بهدنبال کار بودم اما نتوانستم کار مناسبی پیدا کنم. با وجود این با ماشینم مسافرکشی میکردم، اینطور نبود که بیکار بنشینم آن هم در این شرایط اقتصادی.
جی پلاس؛ همشهری آنلاین نوشت: مرد ۳۷ ساله که بهتازگی بیکار شده بود، نقشه سرقت مسلحانه از طلافروشی را کشید تا با فروش طلاهای سرقتی، بهگفته خودش کسبوکاری راه بیندازد و خرج زندگیاش را تامین کند اما تنها ۳۰ دقیقه بعد از سرقت در حالی دستگیر شد که قصد گروگانگیری داشت.
ساعت ۱۶یکشنبه پنجم تیر ماه امسال مغازهداران خیابانی در قرچک ورامین شاهد حادثه عجیبی بودند. مرد جوانی که یک کیف روی دوشش بود و اسلحهای در دست داشت، با عبور از میان دستفروشان به سمت یک مغازه طلافروشی رفت و یک وسیله آتشزا به سمت ویترین مغازه پرتاب کرد. او سپس مقداری بنزین روی آتش ریخت و در نهایت با سلاحی که در دست داشت، به سمت ویترین طلافروشی شلیک کرد.
مرد جوان در مقابل چشمان بهتزده شاهدان شیشه ویترین را شکست و بخشی از طلاهای ویترین را برداشت. در همین هنگام آژیر مغازه به صدا درآمد و همین اتفاق استرس به جان سارق مسلح انداخت. او ناگهان با اسلحه به سمت جمعیت برگشت و با تهدید مردم پا به فرار گذاشت.
تعقیب و گریز
دزد مسلح پس از سرقت سوار بر خودروی پژو۴۰۵ نقرهای خود شد تا فرار کند اما مأموران گشت پلیس قرچک که در همان حوالی بودند، به تعقیب متهم پرداختند. سارق وقتی متوجه شد پلیس در تعقیبش است، پایش را روی پدال گاز گذاشت و به سمت تهران حرکت کرد. مأموران که در تعقیب او بودند، چندینبار دستور ایست دادند و در نهایت به سمت خودروی وی تیراندازی کردند که شیشه پشت خودرو شکست اما متهم حاضر به تسلیمشدن نبود.
از سوی دیگر پلیس قرچک برای بازداشت سارق مسلح که در حال فرار بود، درخواست نیرو کرد که مأموران پلیس تهران نیز وارد عمل شدند. وقتی سارق وارد حوزه استحفاظی تهران شد و به حوالی سهراه افسریه رسید، بر تعداد خودروهای پلیس افزوده شده بود و سارق شروع به تیراندازی به سمت مأموران کرد که خوشبختانه به کسی آسیبی نرسید.
مأموران در ادامه لاستیک خودروی سارق را نشانه گرفتند و آن را متوقف کردند. مرد مسلح ناچار شد از خودرو پیاده شود و به سمت خودروهای عبوری برود که قصد داشت با گروگانگرفتن یکی از رانندهها به فرارش ادامه بدهد اما نقشهاش نافرجام باقی ماند و مأموران موفق شدند پیش از اقدام به گروگانگیری، وی را دستگیر کنند.
بهگفته سرهنگ جلیل موقوفهای، رئیس پلیس پیشگیری تهران، در بازرسی از خودروی متهم ۱۹فشنگ، ۲خشاب و ۱۳النگوی سرقتی که حدود ۲۰۰گرم طلا میشد، کشف شد. سرهنگ موقوفهای با بیان اینکه متصدی طلافروشی هماکنون با توجه به صدمه وارده در بیمارستان در حال مداواست، خاطرنشان کرد: تحقیقات بیشتر برای کشف جزئیات پرونده ادامه دارد.
بیکاری به من فشار آورده بود
متهم متولد سال۶۴ است. او دیروز برای تحقیق به شعبه اول بازپرسی دادسرای ویژه سرقت منتقل شد و پس از تحقیقات اولیه، از آنجا که جرم در قرچک ورامین اتفاق افتاده بود، بازپرس اکبری پرونده را به دادسرای قرچک فرستاد تا در آنجا به این پرونده رسیدگی شود. گفتوگو با این سارق مسلح را بخوانید.
چرا کارت را از دست داده بودی؟
من در کارخانه تولید بستنی کار میکردم. کار را دامادمان برایم جور کرده بود. دامادمان مدیر بخشی در کارخانه بود اما مدتی قبل با پدرم دچار اختلاف شده بود. همین اختلاف، دامن مرا هم گرفت و موجب شد تا دامادمان مرا از کارخانه اخراج کند.
و بعد تصمیم به سرقت مسلحانه گرفتی؟
من خلافکار نیستم. هیچ سابقهای ندارم و این نخستینبار است که دست به خلاف میزنم که خب کارم اشتباه بود. راستش بعد از اینکه بیکار شدم، از صبح تا شب بهدنبال کار بودم اما نتوانستم کار مناسبی پیدا کنم. با وجود این با ماشینم مسافرکشی میکردم، اینطور نبود که بیکار بنشینم آن هم در این شرایط اقتصادی.
اما زندگیام رو به تباهی رفته بود و خرج خانوادهام تامین نمیشد. تا قبل از این، هم در کارخانه کار میکردم و هم مسافرکشی. با این حال هنوز به آخر ماه نرسیده پول کم میآوردم و حالا مدتی بود که کار اصلیام را هم از دست داده بودم و همه اینها به من فشار میآورد.
متاهلی؟
یک دختر ۶ماهه دارم و میدانید که تامین هزینههای بچه چقدر سخت است. از طرفی ماهی ۳.۵میلیون تومان کرایه خانه میدهم و قسط وام هم دارم. شاید باور نکنید اما من ۲بار میخواستم دست بهخودکشی بزنم اما بهخاطر فرزندم بیخیال شدم.
به خاطر اینکه بیکار شده بودم، ناچار شدم از اطرافیانم پول قرض بگیرم و بدهی داشتم. همه اینها دست بهدست هم داد تا اینکه فکر سرقت از طلافروشی به سرم زد.
حالا چرا سرقت از طلافروشی؟
هر روز آمار قیمت طلا و دلار را داشتم. با خود گفتم اگر طلا سرقت کنم، میتوانم طلاهای سرقتی را بفروشم و یک کسبوکار برای خودم راه بیندازم اما تصوراتم اشتباه بود.
طلافروشی را چطور شناسایی کردی؟
طلافروشی در نزدیکی خانهمان بود و من ۲روز قبل آنجا را رصد کرده و میدانستم حوالی ظهر، مغازهدار، طلافروشی را تعطیل میکند و بین ساعت ۱۵:۳۰ تا ۱۶:۳۰بهترین زمان برای سرقت است. اسلحه را هم ۲هفته قبل به همراه خشاب و فشنگ تهیه کرده بودم اما قصد استفاده از آن را نداشتم و نمیخواستم به کسی آسیب برسانم. فقط قصدم این بود که با اسلحه، مغازهدار یا مردم و افراد دیگر را تهدید کنم. درواقع راهی برای فرار بود.
اما به سمت مأموران تیراندازی کردی. ممکن بود جان مأموران را به خطر بیندازی.
خوشبختانه کسی آسیب جانی ندید. من در مخمصه گرفتار بودم و بهدنبال راهی برای فرار میگشتم. ناچار شدم تیراندازی کنم تا شاید راهی برای فرار از دستگیری پیدا کنم اما نشد. امروز هم شنیدم مردی در مغازه طلافروشی بوده که مصدوم شده است. فکر میکنم مغازه را بسته و داخل آن در حال استراحت بود، چون معمولا مغازه ظهرها بسته بود و صاحب آن برای استراحت به خانهاش میرفت.
در روز روشن و جمعیتی که اطراف طلافروشی بود چطور ریسک کردی و دست به سرقت زدی؟
دیگر رفته بودم برای انجام سرقت و در آن لحظه فقط به این فکر میکردم که طلاها را بردارم و فرار کنم.
چرا آتش به پا کردی؟
میخواستم دود ناشی از آتش، دوربینها را محو کند و چهرهام ثبت نشود. از طرفی دیگر مردم متوجه نشوند یعنی دود آتش، دید آنها را محدود کند.
دیدگاه تان را بنویسید