مهدی کاهانی مقدم جنایی‌نویس پیشکسوت که درگیر پرونده سعید حنایی بوده، می گوید: به جرأت می‌گویم که همزمان با وقوع این قتل‌ها مشهد و خراسان دارای بالاترین ظرفیت پلیسی در کشف جرم و شناسایی و دستگیری مجرمان داشت؛ مخصوصاً پلیس آگاهی که از وجود زبده‌ترین کارآگاهان تاریخ خودش بهره‌مند بود. به عبارتی دیگر از همان کشف جسد اولین قربانی سعید حنایی، تلاش گسترده‌ای برای شناسایی و دستگیری قاتل در دستور کار قرار گرفت و با زیاد شدن تعداد قربانیان نیز این تلاش و تحقیقات وسیع‌تر و منسجم‌تر ادامه یافت.

جی پلاس؛ فارس نوشت: جنایی‌نویس پیشکسوت که شاهد اعدام سعید حنایی بوده، می‌گوید: پزشکی قانونی اعلام کرده بود که از ۱۶ قتل، حدود ۱۰ مورد همراه با تجاوز بوده. نمی‌شود گفت چنین آدمی انگیزه مذهبی داشته است. در حالی که عنکبوت مقدس اینطور نشان می‌دهد.

مهدی کاهانی مقدم از قدیمی‌ترین خبرنگاران حوادث خطه خراسان است. او از آخرین ماه‌های سال ۱۳۶۹ فعالیت حرفه‌ای خود را به عنوان خبرنگار حوادث روزنامه قدس آغاز کرد و تا اواسط دهه ۸۰ در همین حوزه، خبرنگار و دبیر سرویس بود؛ یعنی دورانی که مدنظر ماست و به زمان وقوع قتل‌های زنجیره‌ای زنان خیابانی در مشهد مربوط می‌شود. او دوران خدمت رسمی‌اش را نیز با دبیر سرویسی حوزه شهری و استان‌های این روزنامه به پایان رسانده است.

 

در یک سالی که سعید حنایی دست به قتل‌های زنجیره‌ای زد، شما خبرنگار حوادث روزنامه قدس بودید. جزئیات مشاهدات خود را از پرونده سعید حنایی برای ما بگویید؟

۲۰ و چند سال از آن ماجرا گذشته و امیدوارم حافظه‌ام برای پاسخگویی به سوالات شما یاری‌ام کند. در آن زمان (سال‌های ۷۹ و ۸۰) من مسئول صفحه حوادث روزنامه قدس بودم. در حالی در آن مقطع روزنامه قدس دست کم در استان خراسان (بزرگ) و مخصوصاً در شهر مشهد به شدت مورد اقبال عمومی و محبوب مردم بود و مخاطبان بی‌شماری در تمام عرصه‌های خبری، رابطه بسیار تنگاتنگی با روزنامه قدس داشتند.

به همین خاطر هم بود که جنازه‌ اولین قربانی سعید حنایی که کشف شد، ما خبرش را زدیم و از آن به بعد هم معمولاً زودتر از دیگر رسانه‌ها خبرها را داشتیم و روزنامه‌های دیگر در این زمینه یکی ـ دو روز تأخیر داشتند.

 

پرونده سعید حنایی قاتل سریالی (4)

 

عکس «افسانه» اولین قربانی «سعید حنایی»

 

با توجه به عنوان فیلم عنکبوت مقدس از قرائن امر بر می‌آید در این فیلم سعی شده تا سعید حنایی به عنوان یک چهره مذهبی معرفی شود که برای پاک کردن دامن جامعه از آلودگی‌ها دست به چنین اقدام هولناکی زده است. چقدر این فرضیه با واقعیتی که شما شاهدش بودید مطابقت دارد؟

من با سعید حنایی حشر و نشر نداشتم. آشنایی من با او در همان حدی بوده که در جریان پیگیری پرونده و بعد از دستگیری او و در بعضی از بازجویی‌ها و رفت و آمدهای دادگستری و آگاهی و زندان و برخوردی که همه با او داشتیم، مثل بقیه خبرنگارها که بعد از دستگیری او زیاد هم شده بودند و حداقل پنج ـ شش نفر بودند، سئوالاتی می‌کردیم و جواب می‌داد.

فیلم «عنکبوت مقدس» را هم که هیچ کدام از ما ندیده‌ایم و شناخت ما از فیلم در حد همین تیزرش هست و شنیده‌هایی که می‌گویند داستان فیلم این جوری و آن جوری است و از این حرف‌ها. ولی آنچه مسلم است در جریان قتل‌های زنجیره‌ای سعید حنایی، هدف او زنان خیابانی بودند که بسیاری از خانواده‌هایشان ادعا داشتند او اصلاً خیابانی نبوده و مثلاً رفته چیزی بخرد و به چنگ سعید حنایی افتاده است. در عین حال ما مجبوریم به اسناد معتبر استناد کنیم. آنچه اسناد پزشکی قانونی، آگاهی و دادگستری به ما ارائه می‌دهند این است که سعید حنایی حداقل حول و حوش ۱۱ تجاوز داشته و این را پزشکی قانونی اعلام کرده و قاضی هم حتماً در پرونده‌اش نوشته و ذکر کرده است.

در فاصله‌ای که این قتل‌ها صورت می‌گرفتند، مردم فکر می‌کردند یک جریان مذهبی پشت این قضایا هست و اگر تیم یا گروهی هم هستند، هدفشان این است که این فساد را ریشه‌کن کنند و در نتیجه، خود ماجرا یک بار مذهبی گرفت. سعید حنایی هم که اغلب می‌آمد و سر صحنه کشف جسد بود و ملت را می‌دید؛ مخصوصاً در تجمعات پس از کشف جسد حضور پیدا می‌کرد که واکنش‌های مردم را ببیند و وقتی می‌دید یک موج به این شکل راه افتاده، من این طور فکر می‌کنم و برداشتم این است که او سوار این موج شد؛ چون حاشیه امنی پیدا کرده بود و بیش‌تر در این جو مذهبی بودن و یا به قول خودش مورد حمایت طیف مذهبی جامعه بودن، موج‌سواری کرد؛ ولی پزشکی قانونی می‌گوید که تجاوز کرده. آدم مذهبی که نمی‌تواند تجاوز کند و بعد بکشد.

انگیزه‌ او هرچه می‌خواست باشد، بعید می‌دانم انگیزه مذهبی در این ماجرا جایی داشته باشد. ضمن اینکه اکثریت قریب به اتفاق جامعه ما مذهبی و دین‌دارند و حتی بخش اعظمی تعصب دینی دارند؛ ولی در عین حال که تعصب دارند و به‌شدت پایبند اعتقادات دینی و مذهبی‌شان هستند، جنایت را برنمی‌تابند. بالاخره سلسله قتل‌هایی پشت سر هم انجام می‌شد و اگر مقتوله خلافی کرده و مرتکب اعمال منافی عفت شده، هر کاری هم که کرده مجازات شرعی و قانونی وجود دارد. نمی‌شد هرکس دست به جنایات بزند و یک پوشش مذهبی هم برایش درست کند.

با توجه به مشاهداتی که من داشتم و دورانی که این قضیه را پیگیری می‌کردم، ابداً نمی‌توانم بپذیرم که انگیزه او مذهبی بوده باشد. حالا باید ببینیم فیلم «عنکبوت مقدس» چه می‌گوید و جریان از چه قرار است. شاید انگشت روی مسائلی گذاشته باشد که با واقعیت‌های موجود در آن مقطع از زمین تا آسمان اختلاف دارد، ولی اگر این فیلم بخواهد کلیت ماجرا و همه چیز را به مذهب و انگیزه‌های مذهبی ربط بدهد، قطعاً به بیراهه رفته است؛ چون اسناد و مشاهدات ما این را نشان نمی‌دهد.

 

پرونده سعید حنایی قاتل سریالی (2)

 

در جریان قتل زنان خیابانی، شما با چه صحنه‌هایی روبه‌رو می‌شدید؟ آیا مردم با سعید حنایی همراهی می‌کردند و او ـ آن طور که فیلم «عنکبوت مقدس» می‌گوید ـ واقعاً به عنوان یک قهرمان، نزد مردم شناخته می‌شد؟

طبق معمول هر کشف جسدی، جنازه‌ای زیر یک تکه پارچه در گوشه‌ای رها شده و جمعیت زیادی از مردم کنجکاو اطراف جنازه و مأموران و کارآگاهان حلقه زده و به دنبال کشف راز مرگ صاحب جسد بودند. همان ‌طور که ماجرا پیش می‌رفت، مردم از طریق اخبار و گزارش‌های صفحات حوادث، به ماهیت قربانیان پی برده و باتوجه به اینکه تقریباً تمام قربانیان، زنان خیابانی (کارگران جنسی) و بیش‌ترشان علاوه بر اعتیاد، سابقه‌دار نیز بودند، این ماجرا به نوعی رنگ مذهبی به خود گرفت و بیش‌تر مردم فکر می‌کردند که فرد یا گروهی از افراد غیرتی و مذهبی عامل قتل‌ها بوده و یا پشت این قضیه هستند.

آن موقع مثل حالا نبود که تلفن و فضای مجازی وجود داشته باشد. زنان خیابانی آن روزها در خیابان‌ها جولان می‌دادند و ناچار بودند به دنبال مشتریان خاص خودشان، به خیابان بیایند و خیابان‌ها چه به خاطر حضور آنان و چه به خاطر تردد مشتریانشان که در بسیاری از موارد هم مزاحم نوامیس مردم می‌شدند، واقعاً شکل زشتی پیدا کرده بود.

همه از این وضعیت شاکی و ناراضی بودند. هرچند در مناطق مرفه شهر هم این افراد حضور و فعالیت داشتند، اما مخصوصاً در محلات پایین‌تر شهر، این چهره زشت بیش‌تر خودش را نشان می‌داد. زنان خیابانی بیش‌تر معتاد و ظاهری مشمئزکننده داشتند و در مقابل مردم این محلات، مذهبی، متعصب و حساس تر بودند.

به خاطر همین، مردم به نوعی همراه و همدل عامل قتل‌ها شده بودند. اوایل نمی‌دانستند که عامل قتل‌ها ممکن است یک نفر باشد؛ چون تعداد قربانیان زیاد شده بود، بیش‌تر بر این باور بودند که یک نفر نمی‌تواند این تعداد آدم را بکشد. حتماً هم دست یا همدستانی دارد و سازماندهی شده عمل می‌کنند.

مسئولین امنیتی و اجرایی مشهد بعد از چند قتل به فکر دستگیری حنایی افتادند؟ اصلاً اراده‌ای برای دستگیری او وجود داشت؟

به جرأت می‌گویم که همزمان با وقوع این قتل‌ها مشهد و خراسان دارای بالاترین ظرفیت پلیسی در کشف جرم و شناسایی و دستگیری مجرمان داشت؛ مخصوصاً پلیس آگاهی که از وجود زبده‌ترین کارآگاهان تاریخ خودش بهره‌مند بود. به عبارتی دیگر از همان کشف جسد اولین قربانی سعید حنایی، تلاش گسترده‌ای برای شناسایی و دستگیری قاتل در دستور کار قرار گرفت و با زیاد شدن تعداد قربانیان نیز این تلاش و تحقیقات وسیع‌تر و منسجم‌تر ادامه یافت؛ تا جایی که علاوه بر تمام توان پلیس آگاهی مشهد و استان، کلانتری‌ها و سایر یگان‌های پلیس نیز برای حل معمای این پرونده به کار گرفته شدند.

فیلم «عنکبوت مقدس» به این نکته اشاره دارد که از بالا دستور آمده بود ماجرا را پیگیری نکنید؛ در حالی که شما می‌فرمایید این تأکید وجود داشت که قاتل هر چه سریع‌تر دستگیر شود.

فکر می‌کنم از قتل پنجم یا ششم به بعد بود که من شروع کردم به انتقاد از دستگاه‌های امنیتی، انتظامی و قضایی که چه نشسته‌اید و این چه وضعی است؟ چرا کسی کار جدی نمی‌گیرد و... تمام هدفم هم این بود که به این وسیله مرکزنشینان را به تجهیز و تقویت پلیس و آگاهی مشهد وادار کنم.

 

مهدی کاهانی

 

مهدی کاهانی مقدم، جنایی نویس پیشکسوت

 

البته این اتفاق ‌افتاد و خیلی زود نیروهای کمکی به مشهد اعزام شدند و بخشی از تجهیزات پیشرفته آن زمان کشف جرم به این شهر منتقل شد. از آن به بعد تلاش‌ها شکل جدی‌تری به خود گرفت شد و دستگیری عامل یا عاملان این جنایت‌ها به پروژه‌ای ملی بدل شد تا اینکه بالاخره سعید حنایی به دام افتاد.

شما در برخی موارد حتی زودتر از مأموران در محل کشف جسد حاضر می‌شدید و پیگیر ماجرا بودید. چطور این اتفاق می‌افتاد؟

صفحه حوادث روزنامه قدس نه تنها در خراسان که در کل کشور جایگاه خاصی داشت و از جمله معدود صفحات حوادث پرطرفدار در میان رسانه‌ای کشور بود. به همین دلیل هم بود که مردم اصلی‌ترین منابع خبری ما بودند و اگر حادثه‌ای در جایی رخ می‌داد، بیش‌تر مردم، قبل از آنکه به پلیس زنگ بزنند، به ما خبر می‌دادند. نیروهای انتظامی و مقام‌های قضایی هم ارتباط تنگاتنگی با ما داشتند. در نتیجه من و همکارانم اولین‌ کسانی بودیم که از اخبار و حوادث مطلع و گاه حتی زودتر از مأموران کلانتری محل در صحنه جرم حاضر می‌شدیم.

آن دختری که اسمش مژگان بود و توانسته بود از چنگ سعید حنایی فرار کند، فکر می‌کنم پیش از همه همکاران، من با او حرف زدم و صحبت کردم. اگر اشتباه نکنم، ما به آگاهی اطلاع دادیم که ماجرا از این قرار است و سپس آنها به سراغش رفتند و با سرنخ‌هایی که مژگان داد سعید حنایی به دام افتاد.

نکته جالب در این ماجرا، شک و ظن برخی دستگاه‌های مسئول در پرونده به من بود که چرا زودتر از همه به اخبار و اطلاعات دسترسی دارم. موضوع وقتی جدی شد که به طور تصادفی برای شانزدهمین قربانی، تیتر زدم: «جسد آخرین قربانی شکارچی زنان خیابانی کشف شد» بعد هم دیگر قتلی اتفاق نیفتاد و جنازه‌ای کشف نشد.

همان دستگاه مسئول تا زمان دستگیری سعید حنایی مدام دنبال پاسخ به این سؤالش بود که من اگر ارتباطی با ماجرا (و شاید عامل قتل‌ها) ندارم، از کجا فهمیدم این آخرین قربانی بوده است! در حالی‌ که کاملاً اتفاقی این تیتر را زده بودم و منظورم آخرین قربانی نسبت به قربانیان ماقبل از آن بود.

شما با سعید حنایی و خانواده‌های قربانیان گفت‌وگو کرده اید. تحلیل خود شما از شخصیت سعید حنایی چه بود و فکر می‌کنید واقعاً چه نیتی از ارتکاب این قتل‌ها داشت؟ آیا آنطور که مدعی بود، انگیزه مذهبی داشت؟

علاوه بر سعید حنایی با خانواده‌های ۷، ۸ نفر از قربانیان او صحبت کرده‌ام. بعضی‌هایشان بچه داشتند. با آنها هم حرف زدم. در بازجویی‌های سعید حنایی نیز حضور داشتم و قبل از اعدام هم با او حرف زدم.

از یک طرف افرادی را داشتیم که به خاطر فقر و تأمین هزینه‌های اعتیاد و سیر کردن شکم خود و فرزندانشان، ناچار به تن‌فروشی شده بودند و در مقابل، کسانی که به دنبال راحت‌ترین راه یعنی پاک کردن صورت مسئله بودند.

شاید بخشی از ساکنان محله‌های پایین شهر با این ماجرا موافق بودند؛ چون زنان و دخترانشان توسط مشتری‌های زنان خیابانی، مورد اهانت و آزار و اذیت قرار گرفته بودند و دوست داشتند بساط این افراد از محله‌شان جمع شود و چه کسی بهتر از سعید حنایی که داشت یکی‌یکی آنها را می‌کشت تا زن و بچه‌ مردم با امنیت بیش‌تری در محل تردد کنند.

 

چرا به قاتل عنکبوتی مشهور شده بود؟

 نام‌گذاری بزهکاران، روال سنتی روزنامه نگاران بوده که به منظور نشان‌دار کردن یک مجرم یا باند تبهکار و ایجاد جاذبه برای مخاطبان صورت می‌گیرد. البته من از همان اول با این اسم مخالف بودم. «شکارچی زنان خیابانی» اسمی بود که من انتخاب کرده بودم. چرا که سعید حنایی ـ همانند عنکبوت ـ دامی برای قربانیانش پهن نمی‌کرد، بلکه به دامی که آنها برای مشتریان خود پهن کرده بودند، وارد شده و شکارشان می‌کرد.

درباره انگیزه‌های سعید حنایی روشن‌تر صحبت کنید.

وجه انتقام‌جویی او به دیگر انگیزه‌هایی که داشت یا ادعا می‌کرد، غالب بود. او اول می‌خواست انتقام ماجرای خانمش را بگیرد که سریال قتل زنان خیابانی را کلید زد.

برای خانمش چه اتفاقی پیش آمده بود؟

ظاهراً همسر سعید حنایی در یک سواری مسافرکش مورد بی‌حرمتی و اذیت و آزار راننده که فکر می‌کند او زن مسئله‌داری است، قرار می‌گیرد. زن می‌خواهد از ماشین پیاده شود، ولی راننده نگه نمی‌دارد. بالاخره زن خودش را از ماشین در حال حرکت بیرون می‌اندازد و زخمی می‌شود. سعید حنایی وقتی ماجرا را می‌شنود، تصمیم به انتقام می‌گیرد. ابتدا با راننده‌های به ظاهر مسافرکش و مردهای مزاحم درگیر می‌شود که او را کتک می‌زنند و در حالی که به یکی از همین خودروها آویزان شده، روی زمین کشیده می‌شود. بعد می‌بیند زورش به این همه مرد جوان و لات و لوت نمی‌رسد، تصمیم می‌گیرد زن‌های خیابانی را جمع کند. بعد هم که ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای اتفاق می‌افتد.

پس حس انتقام‌جویی از بقیه موارد قوی‌تر بوده است. بعد که پیش می‌رود و حمایت و تشویق بعضی‌ها را می‌بیند، جدی‌تر به کارش ادامه می‌دهد. البته در پزشکی قانونی اسناد متقنی مبنی بر چند مورد تجاوز ثبت شده است؛ در حالی که اگر کسی انگیزه مذهبی داشته و از این نظر آدم پاکی باشد، قاعدتاً نباید به قربانیانش تجاوز کند و‌ فقط آنها را به قتل می‌رساند؛ ولی پزشکی قانونی اعلام کرده بود که از ۱۶ قتل، حدود ۱۰ مورد همراه با تجاوز بوده؛ چنین آدمی را نمی‌شود گفت انگیزه مذهبی داشته است.

پس پیش‌فرض مذهبی بودن این آدم با توجه به صحبت‌های شما مردود است. ولی یک عده‌ای بدشان نیامد که چنین فردی، منطقه را از وجود زنان بدکاره پاکسازی کند. آیا قبل از این هم قتل‌های سریالی در مشهد اتفاق افتاده بود؟

در اوایل دهه ۷۰ چند قتل پی در پی در مشهد اتفاق افتاد که عاملان این قتل‌ها سه نفر اعضای یک باند موسوم به «عقرب» بودند. قربانیان باند عقرب هم چند زن عمدتاً مسافر بودند که اعضای باند به طمع سرقت پول و زیورآلات طلای آنها، مرتکب جنایت می‌شدند. این افراد البته خیلی زود به دام افتادند و تعداد قربانیانشان به تعداد انگشتان یک دست هم نرسید.

آیا شما در لحظه اعدام سعید حنایی حضور داشتید؟ روحیه و وضعیت جسمی او در آخرین لحظه چطور بود؟

بله. مراسم اعدام جزو مقام‌های قضایی و معدود مسئولان و خبرنگاران، شاهدی نداشت. مراسم در محوطه کوچکی از هواخوری یکی از بندها انجام شد. گمانم بند ۸ زندان بود.

 

پرونده سعید حنایی قاتل سریالی (6)

 

لحظه اعدام قاتل سریالی «سعید حنایی» معروف به «قاتل عنکبوتی» در زندان

 

قبل از آن هم او را به سالن کوچکی منتهی به همین محوطه آوردند که آخرین حرف‌هایش را به خبرنگاران بزند؛ عکس‌هایی که الان موجودند، مربوط به همان سالن کوچک است. آخرین صحبت‌ها که تمام شد، او را از سالن بیرون آوردند. خونسرد، خندان، شاد و راحت بود. تصور نمی‌کرد اعدام بشود. حنایی تا آخرین لحظه گمان نمی‌کرد اعدامش ‌کنند. امیدوار بود در آخرین لحظه بی‌خیالش می‌شوند. اما اراده دستگاه قضایی این بود که او را از پای در آورد.

هر سئوالی که می‌پرسیدیم، بدون اضطراب، با خنده و خونسردی جواب می‌داد. ما خبرنگاران حوادث، مراسم اعدام تبهکاران بسیاری را دیده‌ایم. خودم به معنای واقعی کلمه، مرده متحرک را پای چوبه دار دیده‌ام؛ یعنی آدم‌هایی که قبل از قرار گرفتن روی سکوی اعدام، تمام حواس خود را از دست داده و همان پایین مرده بودند، اما سعید حنایی خیلی راحت و آسوده بود و به شدت مراقب بود در صورت اعدام همین تصویر از او در اذهان باقی بماند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.