میرزا صادق آقا تبریزی، فقیه، اصولی و ادیبِ اهل آذربایجان در قرن چهاردهم بود. او پس از ۲۴ سال اقامت در نجف، به زادگاهش بازگشت و فعالیت خود را در تبریز آغاز کرد. تبریزی از مخالفان مشروطه بود. تبریزی در دوره رضا شاه به همدان یا سنندج تبعید شد و پس از آزادی به قم رفت و در همانجا اقامت گزید. او در ۱۳۱۱ش /۱۳۵۱ق درگذشت و در حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.
به گزارش خبرنگار جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که مفید فایده افتد. این قسمت به زندگی میرزا صادق آقا تبریزی اختصاص دارد.
زندگینامه میرزا صادق آقا تبریزی
میرزا صادق آقا تبریزی (۱۲۷۴-۱۳۵۱ق/۱۲۳۷-۱۳۱۱ش)، فقیه، اصولی و ادیبِ اهل آذربایجان در قرن چهاردهم بود. او پس از ۲۴ سال اقامت در نجف، به زادگاهش بازگشت و فعالیت خود را در تبریز آغاز کرد. تبریزی از مخالفان مشروطه و پیامدهای آن بود و در ۱۲۹۲ش با برخی علما به محمدعلی شاه تلگرام فرستاد و خواستار لغو مشروطیت شد. تبریزی در دوره رضا شاه به همدان یا سنندج تبعید شد و پس از آزادی به قم رفت و در همانجا اقامت گزید. او در ۱۳۱۱ش /۱۳۵۱ق درگذشت و در حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.
اطلاعات فردی
میرزا صادق آقا تبریزی
فقیه، اصولی و ادیب
تاریخ تولد ۱۲۷۴ قمری
زادگاه تبریز
تاریخ وفات ۶ ذیالقعده ۱۳۵۱ق(۱۲ اسفند ۱۳۱۱ش)
محل دفن حرم حضرت معصومه (س)
خویشاوندان سرشناس محسن مجتهد تبریزی(برادر)
اطلاعات علمی
استادان محمد فاضل ایروانی، محمدفاضل شربیانی، محمدحسن مامقانی، محمدهادی تهرانی و ...
شاگردان محمدعلی مدرس تبریزی، میرزا قاسم گرگری و ...
محل تحصیل تبریز، نجف، کربلا، قم
تألیفات المقالات الغریه، واجبات الاحکام، دیوان شعر ،دو رساله در مشروطیت و ...
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی
سیاسی مخالفت با مشروطیت، اعتراض به قانون نظام وظیفه اجباری
زندگی و خاندان
صادق در ۱۲۷۴ق در تبریز به دنیا آمد. پدرش محمد بن محمدعلی قره داغی/قراجه داغی از فقها بود. او را با القابی چون علامه، متکلم و مجتهد خطاب کردهاند.[۱] [۲] ملامحمد، پدر بزرگ صادق، عالم و صاحب چند تالیف و از مردان صاحب نفوذ در دوره ناصرالدین شاه قاجار بود.[۳] یکی از برادران صادق، محسن مجتهد تبریزی است که همراه وی به نجف رفت اما زودتر از وی به زادگاهش بازگشت. دو کتاب ایمان ابیطالب و تبیین المحجة الى تعیین الحجة از آثار اوست.[۴]
صادق در ۶ ذیالقعده سال ۱۳۵۱ق/اسفند ۱۳۱۱ش[۵] درگذشت و در حرم حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد. در تبریز، بازار تعطیل شد. مجالس متعددی منعقد شد. مردم اردبیل، مراغه، اهر، ارومیه نیز مجلس گرفتند. شیخ عبدالکریم حائری در قم و آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی نیز در نجف اشرف مجالس سوگ برپا کردند.[۶]
فرزندان
صادق داماد سید مهدی تبریزی(متوفای۱۳۲۰ق) بود.[۷] از فرزندان او، جواد و رضا به تحصیل علم پرداختند.[۸]
تحصیلات
صادق در زادگاهش به فراگیری مقدمات فقه و اصول پرداخت، سپس برای ادامه تحصیل همراه برادر خود، محسن، به نجف رفت. تاریخ این سفر را در ۱۲۸۸ق [۹] و در ۱۲۹۱ق[۱۰] نوشتهاند. در اعیان الشیعه نوشته شده: صادق تبریزی خطی بسیار خوش داشت و شعر نیک می سرود.[۱۱]
اساتید و شاگردان
اساتید تبریزی در نجف عبارتند از:
محمد فاضل ایروانی
محمدحسن مامقانی
محمدفاضل شربیانی
حسن اردکانی؛ صادق در کربلا نزد او درس خوانده است.[۱۲]
شیخ هادی تهرانی؛ او مهم ترین و معروف ترین استادش بود که تبریزی در نظریات اصولی خاص خود، از او پیروی میکرد.
او بعد از فراگیری علوم گوناگون، در فقه و اصول به درجه اجتهاد رسید و حلقه درسی تشکیل داد. در درس وی شاگردان بسیاری حاضر می شدند.[۱۳] از جمله شاگردان وی محمد علی مدرس (مؤلف ریحانة الادب) و میرزا قاسم گَرگَری بودند.[۱۴]
مرجعیت
تبریزی پس از حدود ۲۴ سال اقامت در نجف، به زادگاهش بازگشت و از طرف بخشی از مردم، علما و دولتمردان استقبال شد. گفته شده او به عنوان مرجع در آذربایجان فعالیت خود را شروع کرد.[۱۵] او علاوه بر وعظ و ارشاد به تدریس سطوح عالی حوزوی و نیز اعتقادات پرداخت و مشغول تربیت طلاب دینی شد.[۱۶]
خدمات اجتماعی
عبدالحسین امینی، (متولد تبریز) درباره صادق تبریزی نوشته است: چیزی جز تدبیر در امور مردم، عدالت گستری در قضا و داوری در اختلافات، ثبات و استواری رأی، دغدغه فرهنگ و اصلاح گری، در برنامه زندگی میرزا نبود.[۱۷]
سیداحمد کسروی درباره او نوشته است: به مشکلات نیز مردم توجه داشت و درصدد رفع آنها برمی آمد.[۱۸] در جریان مهاجرت ارمنیان اردوباد به تبریز در زمستان ۱۲۹۹ش، دولت ایران از ساماندهی آنها عاجز ماند، تبریزی با موعظه و یادآوری وظایف مسلمانان سبب شد تا مردم تبریز مبلغ بسیاری به آنان کمک کنند.[۱۹] میرزا صادق با بازرگانان و اعیان شهر در تاسیس بانک ملی همراهی کرد. آنان به قصد رها شدن از استقراض خارجی قرار گذاشتند هرکس مقداری پول بیاورد و لیکن از اعطای کمک و وام به دولت ایران خودداری کنند تا پول ها به جیب تودهای نرود.[۲۰]
فعالیت های سیاسی
صادق تبریزی از مخالفان مشروطه و پیامدهای آن بود و در ۱۲۹۲ش با برخی علما به محمدعلی شاه تلگرام فرستاد و خواستار لغو مشروطیت شد.[۲۱] تبریزی در دوره رضا پهلوی از دستگاه حاکم دوری می جست. در جریان مهاجرت علما به قم در ۱۳۰۶ ش / ۱۳۴۶ق، و در اعتراض به قانون نظام وظیفه و اجباری شدن سربازی، در نامه ای حمایت خود را از رهبر این حرکت، نورالله نجفی اصفهانی، اعلام کرد و عازم قم شد؛ اما هنگامی که به آنجا رسید، اصفهانی از دنیا رفته بود.[۲۲]
در ادامه مخالفت با قانون نظام وظیفه، مردم تبریز در ۱۳۰۷ش۱۳۴۷ق، قیام کردند که تا اوایل ۱۳۰۸ ش ادامه یافت و تبریزی به همراهی دیگر علما رهبری مردم را بر عهده گرفت. حکومت، او را دستگیر و به همدان (یا سنندج) تبعید کرد، اما پس از چند روز رضاشاه دستور آزادی وی را صادر کرد.[۲۳] وی پس از آزادی به قم رفت و در همانجا اقامت گزید. امام خمینی در رابطه با تبعید او گفت: ... قیام آذربایجان را کی کرد؟ علمای آذربایجان، مرحوم آقا میزرا صادق آقا...؛ و قدرت، آن قدرتی بود که اینها را شکست داد، قیام ها را شکستند، علمای آذربایجان را گرفتند و در یکی از بلاد کردستان تبعیدشان کردند و بعد از مدت ها اجازه دادند که مرحوم آقا میرزا صادق آقا آمدند همین قم، و ما هم خدمتشان میرسیدیم. (و اگر) آنجا(تبریز) می رفت هم کاری نمیتوانست بکند.[۲۴]
تالیفات
المقالات الغریة در اصول فقه که آقابزرگ طهرانی[۲۵] و حرزالدین[۲۶] نام آن را المقالات الغرویه ذکر کرده اند، موسی جوان[۲۷] با استفاده از این کتاب برخی آرای اصولی او را گزارش کرده است.
رسالة فی المشتقات (چاپ سنگی، تبریز ۱۳۱۹)
الصلوة
واجبات الاحکام؛ رساله عملیه میرزا صادق است.[۲۸]
حاشیه بر وسیلة النجاة آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی
حاشیه بر منهاج الرشاد آیت الله شیخ جعفر کاشفالغطاء
دیوان شعر[۲۹]
مباحث الفاظ[۳۰]
رسالة فی شرائط العوضین؛ این کتاب نیز چاپ شده است.
رسالة فی الربا
رسالة فی انتصاف المهر بالموت
شرح تبصرة المتعلّمین، اثر حسن بن یوسف بن مطهر حلی
الفوائد فی المسائل المتفرقة الفقهیه، شرح یازده قاعده از مشکلات مسائل فقه و اصول (چاپ سنگی، تبریز ۱۳۵۱ق) و رساله عملیه به زبان فارسی (۱۳۲۳، ۱۳۴۵).[۳۱]
دو رساله در مشروطیت؛ این دو رساله در مخالفت با مشروطیت نگاشته شده است که در سال ۱۳۹۰ش در کتاب تبیان صادق که به بررسی زندگانی میرزا صادق میپردازد برای اولین بار منتشر شد.[۳۲]
.
پانویس
۱. واعظ خیابانی، علمای معاصر، ۱۳۸۲ش، ص۲۵۳
۲. مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، المقدمة(ق۱)،۱۴۳۱ق، ص۳۳۵
۳. واعظ خیابانی، علمای معاصر، ۱۳۸۲ش، ص۴۸۱
۴. آقابزرگ تهرانی، الذریعة إلى تصانیف الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۵۱۳ و ج۳ ، ص۳۳۲
۵. حائری، علی، روزشمار قمری، ۱۳۸۱ش، وقایع ۶ ذیالقعده.
۶. تبریزی خیابانی، ص ۱۵۴ـ۱۵۵؛امین، ج۷، ص۳۶۶ـ۳۶۷.
۷. مدرس، ریحانه الادب، ۱۳۶۹ش، ج۵، ص۲۶۹
۸. امینی، ج۱، ص۲۹۵؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعه، جزء۱، قسم۲، ص۸۷۴؛ باقری بیدهندی، ص۱۴۷.
۹. تبریزی خیابانی، علمای معاصر، ص۱۵۳.
۱۰. آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعه، جزء۱، قسم۲، ص۸۷۳.
۱۱. امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۷، ص۳۶۶
۱۲. مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، ۱۴۳۱ق، المقدمة(ق۱)، ص۳۳۴
۱۳. تبریزی خیابانی، ص ۱۵۴
۱۴. کارنگ، ج۱، ص۳۴۰، پانویس ؛ تبریزی خیابانی، ص۱۵۴؛ امین، ج۷، ص۳۶۶؛ مدرس تبریزی، ج۵، ص۲۶۹.
۱۵. تبریزی خیابانی، ص۱۵۳ـ۱۵۴؛ امین، ج۷، ص۳۶۶.
۱۶. مشکور، تاریخ تبریز تا قرن نهم هجری، ۱۳۵۲ش، ص ۲۹۳.
۱۷. امینی، شهداءالفضیلة، ۱۳۳۹ش، ص۳۹۲.
۱۸. کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ص ۱۴۸، ۱۸۴ـ۱۸۹.
۱۹. هدایت، ص۳۲۲؛و ر.ک: رائین، ص۱۴۵.
۲۰. کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۱۳۳۰ش، ص۱۸۴.
۲۱. کسروی، تاریخ هیجده ساله آذربایجان، ص۵۷۶؛ویجویه، ص۲۱.
۲۲. مکی، ج۴، ص۴۱۶، ۴۲۰.
۲۳. سیدعلوی، ص۷۷؛ باقری بیدهندی، ص۱۴۸؛ بصیرت منش، ص۳۹۶، ۳۹۸؛ و ر.ک: امام خمینی، ج۱، ص۲۶۱، ج۸، ص۱۸۰، ج۹، ص۳۰، ج۱۱، ص۱۷۸.
۲۴. صحیفه نور، ج۹، ص۳۰ ؛ ج۱، ص ۲۶۱؛ ج،۸ ص۱۸۰.
۲۵. آقابزرگ طهرانی، طبقات، جزء۱، قسم۲، ص۸۷۴.
۲۶. حرزالدین، ج۱، ص۳۷۶.
۲۷. موسی جوان،ج۲، ص۱۵۷ـ۲۳۲.
۲۸. تهرانی، طبقات أعلام الشیعة، ج۱۷، ص۳۱۹
۲۹. غروی، مع علماء النجف الأشرف، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص ۴۲۹
۳۰. تبریزی، مرآة الکتب، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۱۰
۳۱. آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۱۰، ص۶۶ـ۶۷، ج۱۳، ص۴۵، ۱۳۵، ج۱۶، ص۳۲۰، ج۲۱، ص۴۱، ۳۹۲؛تبریزی خیابانی، ص۱۵۷؛ مشار، ستون ۴۳۴، ۸۸۵؛ ثقة الاسلام تبریزی، ج۳، ص۹، پانویس ۱؛ باقری بیدهندی، ص۱۴۴ـ ۱۴۵.
۳۲. سید علوی، تبیان صادق، ۱۳۹۰ش، ص۲۷
۳۳. غروی نوشته است: نبوغ، ذکاوت و جدیتش در نجف زبانزد بود و جایگاه والایی در میان علمای عصر داشت. وی تدریس نیز می کرد و شاگردان زیادی از او کسب علم کرده اند.غروی، مع علماء النجف الأشرف، ج۲، ص۴۲۸.
۳۴. میرزا صادق نسبت به او و حقی که بر گردنش داشت، اعتقاد زیادی داشت.واعظ تبریزی، علمای معاصر، ۱۳۸۲ش، ص۲۵۸.
۳۵. منظور از توده، حزب توده ایران بود که عقاید چپی و طرفدار شوروی کمونیست داشت.
منابع
محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعة، جزء۱: نقباءالبشر فی القرن الرابع عشر، مشهد ۱۴۰۴ق.
امین.
امینی، محمدهادی، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام، نجف، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۲م.
باقری بیدهندی، ناصر، «نجوم امت: مرحوم آیت اللّه العظمی آقامیرزا صادق آقا مجتهد تبریزی» ، نور علم، دورة۳، ش ۵ (دی ۱۳۶۷).
بصیرت منش، حمید، علما و رژیم رضاشاه: نظری بر عملکرد سیاسی ـ فرهنگی روحانیون در سالهای ۱۳۰۵ـ۱۳۲۰ش، (تهران)، ۱۳۷۶ش.
تبریزی خیابانی، علی، علماء معاصرین، چاپ سنگی، تهران، ۱۳۶۶ق.
ثقة الاسلام تبریزی، علی بن موسی، مرآة الکتب، چاپ محمدعلی حائری، قم، ۱۴۱۴ـ ۱۴۲۰ق.
جوان، موسی، مبانی حقوق، ج۲، تهران، ۱۳۲۷ش.
محمدبن علی حرزالدین، معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، قم، ۱۴۰۵ق.
خمینی، روحالله رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، صحیفة نور، تهران، ۱۳۶۱ش.
رائین، اسماعیل، ایرانیان ارمنی، تهران، ۱۳۵۶ش.
سیدعلوی، ابراهیم، «بیان صادق: شرح حال، آثار، افکار و مبارزات آیت الله آقامیرزا صادق»، کیهان اندیشه، ش ۱۶ (بهمن ـ اسفند ۱۳۶۶).
سید علوی، سید ابراهیم، تبیان صادق، مؤسسهی کتابشناسی شیعه، قم، چ اول، ۱۳۹۰ش
کارنگ، عبدالعلی، آثار و ابنیة تاریخی شهرستان تبریز، در آثار باستانی آذربایجان، ج۱، تهران: انجمن آثار ملی، ۱۳۵۱ش.
مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب، تهران، کتابفروشی خیام، چاپ سوم، ۱۳۶۹ش
کسروی، احمد، تاریخ مشروطة ایران، تهران، ۱۳۶۳ش.
کسروی، احمد، تاریخ هیجده سالة آذربایجان، تهران، ۱۳۵۵ش.
مشار، خانبابا، فهرست کتابهای چاپی عربی، تهران، ۱۳۴۴ش.
مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، ج۴، تهران، ۱۳۶۲ش.
ویجویه، محمدباقر، تاریخ انقلاب آذربایجان و بلوای تبریز، چاپ علی کاتبی، تهران، ۱۳۵۵ش.
هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، تهران، ۱۳۶۳ش.