حسین اکبری فعال کارگری به جماران می گوید: «وقتی که این تعداد مهاجر بی هیچ ضابطه ای وارد کشور شد، می گویند به دلیل بالارفتن حداقل دستمزد است که نیروی کار ارزان افغانستانی جای کارگر ایرانی را گرفته! وضعیت مهاجران افغانستانی که قاچاقی و به دلیل عدم کنترل مرزها وارد کشور می شوند نیز مساله دیگری است که گریبان گیر کشور است. بنابراین، دلایلی که دست به دست هم داده تا کارگر ایرانی امنیت شغلی نداشته باشد و نتواند آنچنان که درخور یک شهروند و یک انسان است زندگی کند، ساختاری و متعدد است اما مساله نیروی کار ارزان که مهاجران اند مطرح می شود تا دلایل واقعی بروز بحران در معیشت کارگران ایرانی از دیده ها مخفی بماند».
پایگاه خبری جماران: مهاجرت گسترده افغان ها به ایران در ماه های اخیر و هم زمان، افزایش حداقل دستمزد کارگری و نرخ بیمه کارفرمایی، بسیاری از کارفرماها در بخش های ساخت و ساز، تولیدی و خدماتی را به استفاده از نیروی کار ارزان افغان به جای کارگر ایرانی علاقمند کرده است.
جواد هدایتی مدیرکل دفتر ترانزیت و حمل و نقل بینالمللی سازمان راهداری در این خصوص گفته: روزانه حدود ۵۰۰۰ نفر افغانستانی از مرزهای رسمی وارد کشور می شوند، این رقم قبل از تحولات افغانستان چیزی بین ۷۰۰ و ۸۰۰ نفر در روز بود. وی افزوده: بخش دیگری از مهاجرین افغان افرادی اند که به شکل قاچاق وارد کشور می شوند به طوری که بسیاری از تصادفات نوروزی متعلق به خودروهای حامل مهاجران غیرمجاز افغان بوده
فعالین اقتصادی در بخش خصوصی و کارفرمایان حوزه تولید و خدمات، ادعا می کنند که کارگران ایرانی به دلیل دستمزد پایین حاضر به کار در این بخش ها نیستند و کارفرما چاره ای جز استخدام اتباع افغانستانی ندارد.
هرویک یاریجانیان، عضو هیات نمایندگان اتاق تهران در این خصوص مدعی شده است: «کسی با حقوق تعیین شده وزارت کار حتی بالاتر از آن، دیگر کار نمیکند و مدیران واحدهای تولیدی دنبال کارگران افغانستانی هستند؛ چرا که نیروی کار ایرانی ترجیح می دهد پیک موتوری، اسنپ و یا دستفروش باشد تا با دستمزد حداقلی در یک کارگاه تولیدی کار کند.»وی افزود: «کارفرمایان در بخش خصوصی خواستار صدور مجوز کار برای نیروی کار افغان از طرف دولت اند».
سرپرست یک گاوداری بزرگ در لرستان می گوید: «سرپرست کارگاه هایی مثل بلوک زنی یا همین گاوداری ها و مرغداری ها و رستوران های بین راهی و کلا مشاغلی که به کارگر ساده نیاز دارند ترجیح می دهند کارگر افغان استخدام کنند چون به جای چند نفر از او کار می کشند و کمترین حقوق را می دهند بیمه هم نمی کنند».
«حسین راغفر» اقتصاد دان در خصوص حداقل دستمزد در سال 99 گفته بود: «سهم دستمزد در GDP ( تولید ناخالص داخلی) ایران به کمتر از ۴ درصد رسیده؛ در حالی که این نرخ در استرالیا، اسپانیا و روسیه حدود ۱۰ درصد، در دانمارک، نروژ، بلژیک و فرانسه ۱۶ درصد بوده است. سیاست سرکوب مزدی موجب شده ایرانیها به مهاجرت به اقتصادهای پرداخت کنندهی نرخهای بالاتر دستمزد و تورم نزدیک به صفر، متمایل شوند.»
حسین اکبری، فعال کارگری در گفتگوی با جماران در خصصوص بسترهای ورود نیروی کار افغانستانی به ایران توضیح میدهد.
قانون کار و به کارگیری نیروی کار ارزان
حسین اکبری فعال کارگری در ابتدا به بسترهای وجود نیروی کار ارزان مهاجر به کشور اشاره کرد و گفت: «به فرض اینکه ورود نیروی کار افغان به ایران موازنه میان عرضه و تقاضا کار را به هم بریزد، مساله مهم در این رابطه، واکاوی بستری است که به بروز این وضعیت منجر شده، دلایلی از جمله قوانین موجود خاصه قانون کار، برنامهریزیهای کلان اقتصادی، شرایط سیاسی، و وضعیت بین المللی هر کشور تاثیر عمده ای بر روند مهاجرپذیری و به تبع آن عرضه و تقاضای نیروی کار دارد. در حوزه قوانین، وقتی که قانون کار اجازه داده قراردادهای موقت جایگزین قراردادهای دائم شوند، دست کارفرما برای اخراج کارگر ایرانی و استخدام نیروی کار از مهاجران باز است. در گذشته نزدیک به 90 درصد از قراردادهای نیروی کار دائم بود در حال حاضر اما عکس آن صادق است. تصور کنید، کارگر ایرانی با داشتن قرارداد موقت به راحتی اخراج می شود در حالی که تشکل یا اتحادیه قدرتمندی هم ندارد که از حقوقش دفاع کند. اگر اتحادیه کارگری وجود داشته باشد در بحث عرضه و تقاضای نیروی کار وارد چانه زنی با دولت و کارفرما می شد و دولت را وادار به ایجاد توزان در بازار کار می کرد.»
در شانزده سالی که گذشت برای اشتغال چه کردید؟
اکبری در ادامه به مانع دیگری در رابطه با حمایت از کارگر ایرانی اشاره کرد و گفت:«آیا سازمان ها و نهادهای مختلف برنامه مشخصی برای ایجاد اشتغال در کشور دارند؟ آیا درصد اشتغال زایی در چند سال گذشته رشدی داشته؟ نزدیک به شانزده سال از برنامه بیست ساله توسعه می گذرد، چند درصد از مفاد و اهداف این برنامه محقق شده است؟ در قالب این برنامه نه تنها مشکل بیکاری مرتفع نشده حتی مشخص نیست که کشور در هر بخش و عرصه ای به چه میزان از اشتغال نیازمند است، این فقدان برنامه ریزی! تقصیر کارگر افغانستانی که از زیر ستم طالبان فرار کرده و حاضر است در ایران تن به هر کاری بدهد نیست.»
سیاست های بین المللی و هجوم نیروی کار ارزان
حسین اکبری در ادامه به مساله ورود قانونی و غیر قانونی مهاجرین افغانستانی به ایران اشاره کرد و گفت:«ایران در شرق مرزی طولانی با کشورهای افغانستان و پاکستان دارد. بنا به گزارش دفتر ترانزیت و حمل و نقل بینالمللی سازمان راهداری، روزانه 5000 افغانستانی با داشتن مجوز وارد ایران می شوند. ایران در قبال ورود قانونی این مهاجرین از سازمان های بین المللی منابع مالی دریافت می کند اما آیا تدبیری برای اسکان، معاش و اشتغال این حجم از نیروی کار اندیشه شده؟ وقتی که این تعداد مهاجر بی هیچ ضابطه ای وارد کشور شد، می گویند به دلیل بالارفتن حداقل دستمزد است که نیروی کار ارزان افغانستانی جای کارگر ایرانی را گرفته! وضعیت مهاجران افغانستانی که قاچاقی و به دلیل عدم کنترل مرزها وارد کشور می شوند نیز مساله دیگری است که گریبان گیر کشور است. بنابراین، دلایلی که دست به دست هم داده تا کارگر ایرانی امنیت شغلی نداشته باشد و نتواند آنچنان که درخور یک شهروند و یک انسان است زندگی کند، ساختاری و متعدد است اما مساله نیروی کار ارزان که مهاجران اند مطرح می شود تا دلایل واقعی بروز بحران در معیشت کارگران ایرانی از دیده ها مخفی بماند».