علامه محمد تقی جعفری علیه الرحمه به بیان حرکت طبیعی زندگی آدمی پرداخته است.
به گزارش خبرنگار جی پلاس، علامه جعفری در تفسیر خطبه ۲۸ نهج البلاغه درباره سکون و پویایی انسان و طبیعت چنین آورده:
... این هم یک حقیقت روشنی است که اگر بخواهیم در روی صخره ای استوار از یک کوه بنشینیم و به رفتن و آمدن فصول چهارگانه بهار و تابستان و پائیز و زمستان بنگریم و به تماشای طلوع و غروب آفتاب و ظهور و زوال زیبائی ها و قدرت ها و فرسوده شدن همه طراوت ها و تجدد مستمر همه نمودها و اشکال تماشا کنیم ، و گمان کنیم آنها همگی می روند و ما نشسته ایم و به تماشای آنها پرداخته ایم ، به خطا رفته ایم، آری ، ما خود رفته ایم ، ولی با تفکر غلط و خطا :
نیک بنگر ما نشسته می رویم
می نبینی قاصد جای نویم ؟
پس مسافر آن بود ای رهپرست
که مسیر و روش بر مستقبلست (مولوی)
هیچ سکون و رکود مرگبارتر از آن نیست که موجود رونده و پویا احساس رکود و ایستائی نماید . چه خسارتی زیانبارتر از آنکه آدمی در نقطه ای از زندگی به خیال آنکه در ساحل زمان نشسته و گذشت زمان چون جویباری از کنار او عبور می کند و کاری با او ندارد ، به تماشای گذشت زمان قناعت بورزد ، و این مقدار نفهمد که نشستن در ساحل خیالی زمان و تماشا به گذشت زمان که در دگرگونی اشکال و پدیده های طبیعت و وضع موجودی او نمودار می گردد ، کاری جز پاره پاره کردن وحدت شخصیت او و سپردن هر جزئی از آن ، به آنچه که در جویبار زمان بگذشته میخزد ، ندارد . عامل سازنده موجودیت آدمی و تنظیم کننده ارتباط او با واقعیات ، نگرش به واقعیات گسترده در جویبار زمان است و تلاش برای تحصیل آمادگی بهره برداری از واقعیاتی که از حال حاضر به بعد امکان پذیر خواهد گشت . هر لحظه ای که از آینده می رسد برای آن کسی که پیروز بر زمان و با نظاره و اشراف بر آن ، زندگی می کند ، پیامی از پایان عمر و آغاز ابدیت می آورد ، با این حال نشستن در زیر درخت خلقت و تماشا در شاخ و برگ دگرگون شونده آن ، به چه کار آید ، مادامی که من نمی دانم دگرگونی این درخت پرشاخ و برگ خلقت برای رویانیدن میوه است که من باید با تلاش و کوشش شایستگی چیدن میوه آن را به دست بیاورم ، درک و شناخت حرکت و دگرگونی چه اثری برای من خواهد داشت . امیر المؤمنین علیه السلام پس از بیان حرکت مستمر دنیا و پشت گرداندن آن به زندگان ، هشدار جدی به انسانها می دهد و می گوید :
الا و انّ الیوم المضمار و غدا السّباق و السّبقة الجنّة و الغایة النّار
(امروز زمان تکاپو و فردا روز سبقت است ، سبقت بر بهشت و پایان [عقب ماندگی] دوزخ) .
زندگی آدمی حرکتی است طبیعی که فقط از آغاز هشیاری به حرکت انسانی تحول می یابد و دنیا برای او میدان مسابقه می گردد؛ مسابقه در خیر و کمال .
شاید بتوان گفت : عمومی ترین پدیده ای که در کره خاکی فراگیر همه جانداران است ، حرکت و جنبش است . در حقیقت جاندار منهای حرکت مساویست با جاندار منهای جان . چنانکه انسان منهای اندیشه مساویست با انسان منهای انسانیت . این یک مسئله روشنی است که برای اثباتش نیازی به استدلال و جر و بحث وجود ندارد...
علامه محمد تقی جعفری رحمه الله علیه، ترجمه و تفسیر_نهج_البلاغه ، خطبه ۲۸