حسینِ ما

به گزارش خبرنگار جی پلاس، محمد صادق درویشی در یادداشتی در کانال "جنگ نوشته ها" به قبر کناری شهید خرازی که پدرش برای خودش گرفته بود و شهید احمد کاظمی آن را درخواست کرد، اشاره و اینگونه نوشته است: 

"آخ چه بغض دلنشینی داشت پدر حسین خرازی وقتی گفت صدام می‌ خواست حسین رو اسیر کنه و هم‌وزنش طلا بده و ببرش برای برای لشکر خودش و حسین به عربی پیغام داده که «حسین خرازی از اونا نیست که خودشو مفت به باد بده». این قشنگ‌ ترین و حقیقی‌ ترین حرف غیر واقعی بود که درباره جنگ شنیدم.

آقای کریم خرازی؛ یک قبر برای خودش کنار حسین گرفته بود تا بعد اون همه جدایی اینجا دیگه تا آخر باهاش باشه. احمد کاظمی افتاد به دست و پاش و گفت حاجی اگه من زودتر شما رفتم این قبر سهم من باشه. پیرمرد اصفهانی قبول کرد و حالا احمد و حسین همونطور که توی جنگ همیشه با هم بودند الانم کنار هم خوابیدن.

 در عملیات خیبر نیروهاش را فرماندهی می‌کرد که مجروح و بیهوش شد. بعدا تعریف می‌کرد که توی خلسه‌ ای بین زمین و آسمون بود و کسی ازش پرسید می‌خوای بری یا بمونی؟ «انگار کسی به من گفت: حسین بمان». ماند و سه سال بعد، هشت اسفند ۶۵ در جهنم عجیب کربلای ۵ که سانت به سانت زمین با آتش شخم خورده بود، بعد هفت سال جنگ در پیشانی جبهه شهید شد. شاید این بار هم ازش پرسیده بودند که می‌خوای بری یا بمونی؟ لابد خوب جوابی داده بچه‌ی زرنگ اصفهان.

حسین جان حیف بود بمونی.