اگر تحریم ها بمانند چه اتفاقی برای اقتصاد ایران رخ می دهد؟ - هشدارهای یک کارشناس علوم اقتصادی
بغزیان، استاد دانشگاه تهران گفت: در داخل کشور مشکلهایی عدیده داریم. دلالها در بخش توزیع در حالی ضرررسان هستند که خیلی راحت قابل شناسایی هستند. حتی اگر تحریمها هم نباشند، بخش توزیع کار خودش را انجام میداد، اما الان خود را پشت تحریم قایم میکند و مثلاً با یک اظهارنظری از سوی یکی از مسوولان آمریکایی قیمت کالا را هرطور که میخواهند بالا میبرند. این که دیگر دست خودمان است از این کارها جلوگیری کنیم تا نتوانند در سایهِ تحریم قدرت خرید مردم را کم کنند. البته آنها مایل به برچیده شدن تحریمها نیستند.
به گزارش جماران، سایت دیده بان ایران نوشت: «اقتصاد را به مناسبات بین المللی گره نمیزنیم» یکی از شعارهای اصلی سید ابراهیم رییسی در تحرکات انتخاباتی بود تا شاید از این طریق، مردمی که از شلختگی اقتصادی و تنگنای معیشتی به ستوه آمدهاند، به امید اصلاح وضعیت اقتصادی حتی در صورت ماندگاری تحریمها برای حضور در پای صندوق راًی ترغیب شده و اسم او را روی برگههای راًیگیری بنویسند.
اما حالا که روزهای پایانی هفتمین ماه استقرار دولت سیزدهم هستیم، نه تنها حتی کورسوی امیدی نمایان نشده است، بلکه هم نرخ ارز نسبت به ۴ ماه اول سال بالا رفته است و هم مردم گرانی را جدیتر و ملموستر تجربه میکنند.
مشکل کجاست و چرا چرخ اقتصاد در ایران با وجود دارا بودن از پتانسیلهایی بالا همچنان لنگ میزند؟آیا تحریم و تداوم مناقشه هستهای ـ سیاسی با نظام بینالملل دلیل اصلی بازنشدن گرههای اقتصادی است؟ اصلاً در صورت تداوم تحدیدهای جامعهجهانی، چه پتانسیلهایی در داخل داریم که با اِتکا به آنها گلیم اقتصاد را از آب بیرون بکشیم؟
آلبرت بغزیان، کارشناسی علوم اقتصادی و عضو هیات علمی دانشگاه تهران در این خصوص به اظهارنظر پرداخته است.
*تاکیدِ دولت بر اینکه «اقتصاد را به مناسبات بینالمللی گره نمیزنند» را چطور تحلیل میکنید؟ اساساً مدیریت فضای اقتصادی در صورت ماندگاری تحریمها چطور امکانپذیر است؟
واقعیت چیزی غیر از این نیست که اگر تحریم ها پا برجا بماند اوضاع اقتصادی بدتر از گذشته می شود. یعنی اگر آمریکا ببیند ما نسبت به تغییرِ فضای فعلی مقاومت میکنیم، قطعاً فشار را سختتر و حلقه را تنگتر خواهد کرد. بنابراین باید بدانیم، تصور اینکه تحریم به عنوان شرایط ثابت در کنار اقتصاد ایران بنشیند، مسلماً تصوری اشتباه است. نظر من این است، ما نباید حتی تصور ماندن در شرایط تحریم را بکنیم، چون این یعنی بههم ریختن بیشتر بازارها و در نتیجه کاهش قدرت خرید مردم. پس باید امیدوار باشیم مذاکرهکنندگان با درک صحیح شرایط و واقعبینی، شرایط مذاکره را بهنحوی به پیش ببرند که به یک توافقی برسیم. چرا که اگر این مذاکرات به نتیجه نرسد، مشکلات و مانعتراشیها دوباره شروع خواهد شد. با این توضیح که آمریکا تحریمهای کرهشمالی، چین و ونزوئلا را سختتر نمیکند و تنها جایی که حلقه را تنگتر میکند ایران است. بنابراین اگر تحریمها بماند شرایط سختتر خواهد شد. البته لازم است در شرایط تحریم هم نباید اجازه سوءاستفاده به سوءاستفادهچیها بدهیم. مثلاً برنج و سیبزمینی تحریم نیستند، اما هر روز گرانتر میشوند. یا در صنعت خودرو چه اتفاقی افتاده است که بین بازار آزاد و تولیدکننده اینقدر اختلاف دارد؟ اینکه پراید ۱۰۰ میلیونی به قیمت ۲۰۰ میلیون به دست خریدار میرسد که دیگر کار آمریکا نیست. در واقع این خودتحریمیها، دلالبازیها، بحث بورس که عدهای در آن ماهیگیری میکنند باید مدیریت شوند و عامل یا عاملان بههم ریختگی شناسایی و به سزای کارشان برسند.
*« عامل یا عاملان بههم ریختگی شناسایی و به سزای کارشان برسند» این کار خیلی سخت است که سوءاستفادهگران در حاشیه امنیت قرار دارند؟!
به دلیل ازدیاد منافع، خیلیها درگیر مسایل سوءاستفادهگرانه هستند. پس یک قوهقضاییه و یک قوه نظارتی قوی و کارآمد لازم است تا عاملان تخلف را کشف و به سزای اعمالشان برساند. در واقع این کار جِدیت میخواهد که این جدیت را دارد، اما واقعاً نمیدانیم چطور میشود که مثلاً نمیتوانند با دلالهای برنج مقابله کنند. متاًسفانه پیدا کردن دلال ها برای دولت سخت شده است همه چیز مشخص است، عدهای برنج تولیدی را بعد از خرید احتکار میکنند و به قیمت چندبرابر به مردم میفروشند. خب! اینها نامریی نیستند و فقط کارهای خلافشان را سازمانیافته انجام میدهند.
*به غیر از تحریم چه موارد دیگری نفس کشیدن را برای اقتصاد سخت میکنند؟
ما خیلی از موارد تحریم را دور میزنیم و به عنوان مثال لوازم یدکی را با هزینهای بالاتر خریداری کنیم. اما قیمتها حتی با ارز ۳۰ هزارتومانی هم تناسب ندارد و خیلی بالاتر است. این نشان میدهد در داخل کشور مشکلهایی عدیده داریم. دلالها در بخش توزیع در حالی ضرررسان هستند که خیلی راحت قابل شناسایی هستند. حتی اگر تحریمها هم نباشند، بخش توزیع کار خودش را انجام میداد، اما الان خود را پشت تحریم قایم میکند و مثلاً با یک اظهارنظری از سوی یکی از مسوولان آمریکایی قیمت کالا را هرطور که میخواهند بالا میبرند. این که دیگر دست خودمان است از این کارها جلوگیری کنیم تا نتوانند در سایهِ تحریم قدرت خرید مردم را کم کنند. البته آنها مایل به برچیده شدن تحریمها نیستند.
* «مایل به برچیده شدن تحریمها نیستند» اشکال کار کجاست که کارهایشان در راستای ماندگاری تحریمها به نتیجه میرسد؟
این دیگر هنر آنها است! کسانی که مایل به برچیده شدن تحریم ها نیستند در بخش دلالی و توزیع در سیستم نفوذ دارند و با ایجاد بدبینی در تیم مقابل شرایط را بهگونهای در میآورند تا مذاکرات با وجود حُسن نیت مذاکرهکنندگان ایرانی همچنان بینتیجه باشد.
*در این ۷ ماهی که از عمر دولت مستقر میگذرد، مدیریت اقتصادی را چطور دیدید؟
ارزیابی موتور اقتصادی کشور که توسط تیم جدید رانده میشود را باید روی شاخص قیمتها سنجید. یعنی مشکل اصلی تولید است و اگر چرخهای تولید به چرخش دربیاید، قیمتها پایین میآید. این در حالی است که شاهد افزایش قیمت و گرانی روزافزون هستیم. پس نشان میدهد، دولت سیزدهم در اداره مطلوب اقتصاد موفق نبوده است. البته سنگینشدن تحریمها هم در این حالت اثر دارد. اما سوءمدیریت هم نقش زیادی دارد. چرا باید لبنیات و برخی دیگر از کالاهای مصرفی بهیکباره بیش از ۱۰۰درصد گران شوند؟ خب! معلوم است مدیریت اقتصادی در نظارت کوتاهی کرده است. البته تلاششان را بهکار میگیرند و اینکه عدهای هم چوب لای چرخ میگذارند. اما مساًله چیزی جزء این نیست که همتی لازم برای کنترل بازار مشاهده نمیشود. به این معنی که «عملکرد مطلوب» باید سر سفرهها خودش را نشان بدهد. الان ناآرامی بازارها و رشد قیمتها با وجود ثُبات نرخ ارز همچنان ادامه دارد. آنهم در شرایطی که دولت ادعا میکند از رشد نقدینگی ممانعت به عمل آورده است که البته این ادعا با شرایطی که با آن رودرو هستیم، یکی نیست و مطابقت ندارد.
*نکته قابل اغماض در مدیریت اقتصادی دولت رییسی، چند صدایی است. یعنی هم وزیر اقتصاد تصمیمگیر است، هم معاون اول و البته هم آقای محسنرضایی در نقش معاون اقتصادی ریاستجمهوری. آنهم در شرایطی که هر کدام نظر خود را نظری اصلح میدانند!
زمانی که آقای رییسی به همراه آقای خاندوزی وزیر اقتصاد از تقویت ستاد هماهنگی اقتصادی خبر دادند بنده به شخصه خوشحال شدم آنهایی که بههرحال نظر یا اختیار دارند، دور یک میز مینشینند و بدون هیچ اختلافنظری به تصمیم میرسند. اما در عمل آنچه تا به امروز اتفاق افتاده است، چیزی جزء این نیست که راجع به یک موضوع مشخص ۳ نظر طرح میشود و همه میگویند، من رییس هستم! این چندپارگی در شرایطی هزینهساز است که به قاعده سکان باید در دست وزیر اقتصاد باشد، نه معاون اول نه آقای رضایی به عنوان معاون رییس دولت. تعجبآور است که وزارت اقتصاد چرا هایلایت نمیشود و کنار گذاشته شده تصمیمهای تخصصی از طرف معاون اول گرفته میشود تا با عنوان «ستاد هماهنگی» ناهماهنگی را در مدیریت اقتصاد شاهد باشیم.
*بانکمرکزی چطور میتواند در ترمیم وضعیت موثر باشد؟
در این بِین بانکمرکزی هم مقصر است. بانکمرکزی باید سیاستهای ارزی کشور را مشخص کند. با وجود اینکه آقای صالحآبادی در حرفه و رشته خودشان صاحبنظر هستند، اما در بحثهای مربوط به ارزو تبعات ارزی و اینکه هنوز برخی همچنان فکر میکنند با دلالی ارز و گرفتن نوسان میتوان بیشتر از تولیدِ سود برد که این روش مشکلات را بیشتر خواهد کرد. آنهم در شرایطی که کشورهایی که از ما عقبتر بودند با تدبیر پول ملیشان را به خوبی مدیریت کردند. باید ببینیم چه اتفاقی افتاده است که ارز یکروز ۲ هزارتومان پایین میآید و روز دیگر ۲ هزارتومان گران میشود! خب! همین باعث میشود، پول موجود در کشور به سمت دلالی ارز سوق پیدا کند.
*راه مقابله با دلالی ارز توسط نهادهای دولتی و خصولتی چیست؟
تحت هر شرایطی باید رژیم ارزیمان مشخص و شفاف باشد. وقتی میگویند ذخیره ارزی داریم و پولهای بلوکه شدهمان برگشته است یعنی به ثبات ارزی رسیدهایم. اما شرایطی که hlv,vc در بازار درگیرش هستیم، چیز دیگری را نشان میدهد تا مردم بدانند، ادعاهای دستگاههای دولتی ناصحیح بوده و واقعیت نداشته است. پس بهتر است آقایان صحبت نکنند.
منبع: سایت دیده بان ایران
دیدگاه تان را بنویسید