جماران؛
فرشاد مومنی: 82.5 درصد کل ارز تاریخ نفت در سه دهه گذشته حاصل شده اما شاهد روندهای خطرناکی بوده ایم/ هنوز هم فرصت برای عبور از مشکلات وجود دارد
«درحالی که در سه دهه گذشته 82.5 درصد کل عایدات ارزی تاریخ اقتصادی نفتی ایران در اختیار تصمیم گیران بوده، به واسطه دل بستن های مشکوک و بحران ساز ما روندی قهقرایی خیلی خطرناکی را تجریه می کنیم. کارکرد اصلی شوک های قیمتی این است که آینده هراسی ایجاد می کنند و مهم ترین کارکرد آینده هراسی این است که اعصاب و روان جامعه به طور کلی دچار اختلال می شود و قدرت انتخاب را از آن می گیرد. »
گروه اقتصاد و درآمد جی پلاس: همایش آینده شناسی فرهنگستان علوم با حضور اساتید دانشگاه و پژوهشگران برگزار شد.
در این نشست فرشاد مومنی عضو هیات علمی دانشگاه علامه و اقتصاددان طی یک سخنرانی با عنوان «شوک های آینده هراسانه؛ منشا ها و راه حل ها» به بیان نظرات خود پرداخت که مشروح آن را در ادامه می خوانید:
فرشاد مومنی در ابتدای سخنان خود گفت: فقط جوامعی که قادر به داشتن مدارهای مبتنی بر اینده شناسی هستند می توانند تمدن بسازند، گفت: حساسیت و اهمیت شناخت آینده به این مسئله حیاتی بر می گردد که مهم ترین نااطمینانی هایی که بشر با آن روبرو بوده است ناشی از عدم شناخت آینده است.
وی افزود: آینده شناسی روی سه محور بنا شده است. ابتدا ما تلاش می کنیم برای پیشگیری از آینده های محتمل الوقوع اما نا مطلوب جلوگیری شود. در وهله دوم آینده شناسی این امکان را فراهم می کند که ما بتوانیم از طریق ایجاد آمادگی های لازم برای مواجهه با آینده نامطلوب هزینه های احتمالی را حداقلی کنیم. کارکرد سوم آینده شناسی که پاشنه آشیل تمدن سازی در 500 سال اخیر بوده است این است که آینده شناسی اعمال اراده برای ساختن آینده مطلوب را فراهم می کنند. طی سه دهه گذشته در مقیاس جهانی و با تمرکز بر شرایط کشورهای پیشرفته صنعتی و در پرتو آنچه که به آن عصر شتاب تاریخ گفته می شود ما با پدیده ای مواجه هستیم که با سرعت گیری بی سابقه تحولات روبرو شده ایم. جامعه بشری برخلاف تاریخ خود با آینده هایی روبرویی می شود که ریشه و سابقه چندانی با گذشته نداشته اند.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه خاطرنشان کرد: هر تغییر ناگهانی که بیشتر به صورت شوک وارد می شود در بردارنده پرشمار فرصت ها و تهدید ها است. اینکه چه کشوری بتواند از فرصت های این تغییرات استفاده کند به مسئله قدرت انعطاف برای نشان دادن واکنش های مساعد و به موقع در برابر آن تغییرات برمی گردد.
عناصر ابر تعیین کننده ایجاد این قدرت انعطاف بنیه تولید ملی است. در ادبیات توسعه تحولات علمی و فنی با سه محک شاخص بهره وری کل عوامل تولید، شاخص پیچیدگی و شاخص رابطه مبادله توان رقابت در برابر شوک ها را مورد سنجش قرار می دهند.
مهمترین پارادوکس نظام آموزش و پژوهش ما این است که به موازات افزایش کمیت افراد درگیر در نظام علمی و به موازات افزای کمیت محصولات جامعه علمی در هر سه شاخص ذکر شده ایران یک روند انحطاطی روبه نزول را تجربه می کند و اثر عملی آن بر اقتصاد ملی این است که اقتصاد کشور به یک اقتصاد روبه حاشیه ای شدن دارد و ما در این زمینه یک روند قهقرایی نگران کننده را سپری می کنیم که حتی در اسناد رسمی ما انعکاس پیدا کرده است.
ما مطالعاتی چه در سازمان برنامه و چه به سفارش سازمان برنامه داریم که نشان می دهد به موزات افزایش وزن و ضریب اهمیت جامعه دانشگاهی در ساختار اشتغال کشور آن سه شاخص روندی نزولی طی می کند. درواقع آن تحلیلی که متفکران توسعه مطرح می کنند مبنی بر اینکه انباشت ذخیره دانایی برای توسعه لازم اما کافی نیست و شرط اراده سیاسی باید رعایت شود.
وی در ادامه بیان کرد: وقتی ما در کادر یک اقتصاد توسعه نیافته به مسئله تغییرات پرشتاب و شوک های ناشی از آن اشاره می کنیم میبینم در 25 سال گذشته به موازات بحران های فزاینده در حیطه های مختلف، نظام قاعده گذاری های اساسی کشور پشت به هدف قرار گرفته و نظام ملی را در معرض یک سلسله شوک درون زای دیگر هم قرار داده است.
شوک درمانی به مثابه راه حل برای برون رفت از دورهای باطل توسعه نیافتگی یکی از مضحک ترین و فاجعه ساز ترین تصمیماتی است که نظان تصمیم گیری ایران خود را با آن مشغول کرده و مارا با انواع ناهنجار ها مواجه کرده است.
وقتی ما راجع به آینده در ایران صحبت می کنیم، باید دقت کنیم که این جهل مرکب که از یک طرف به شوک های مختلف اعتنا نکرده و از سوی دیگر شوک های قیمتی که کانون اصلی جهت گیری های سیاست اقتصادی ایران شده پدیده آینده هراسی و نااطمینانی را در قلب مسائل ایران قرار داده است.
مومنی افزود: درحالی که در سه دهه گذشته 82.5 درصد کل عایدات ارزی تاریخ اقتصادی نفتی ایران در اختیار تصمیم گیران بوده، به واسطه دل بستن های مشکوک و بحران ساز ما روندی قهقرایی خیلی خطرناکی را تجربه می کنیم. کارکرد اصلی شوک های قیمتی این است که آینده هراسی ایجاد می کنند و مهم ترین کارکرد آینده هراسی این است که اعصاب و روان جامعه به طور کلی دچار اختلال می شود و قدرت انتخاب را از آن می گیرد. ما با شرایطی روبرو هستیم که نظام تصمیم گیری در هیچ زمینه حیاتی قادر به انتخاب خردمندانه نیست و برای پوشاندن این ضعف خود ژست همه چیز خواهی می گیرد. ما می گوییم بحران آمایش قادر به حل و فصل نیست مگر اینکه شما بیایید استراتژی توسعه صنعتی طراحی کنید. رفتارهای مصحک کار را به جایی رسانده که در عرض 12 سال 4 سند تحت عنوان استراتژی توسعه صنعتی منتشر می شود که هیچ کدام از آن حتی یک روز هم مورد توافق کل ساختار قرار گرفته و نه به آن اعتبار آنها جهت گیری های توسعه صنعتی کشور سامان می گیرد بنابراین ما با پارادوکس همه چیز خواهی و عدم تحقق اهداف در سرنوشت بخش های مولد روبرو شده ایم. در چارچوب طنز تلخ همه چیزخواهی و ناتوانی در تحقق هیچ چیز، با یک منافع مشکوک و نامناسب و ضدتوسعه ای گره خورده که ما را با یک پدیده انباشت اطلاعات غلط در نظام تصمیم گیری های اساسی کشور روبرو کرده است.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: از نظر رویه ای در شرایط کنونی به خاطر آن آشفتگی ها و بحران هایی که از شوک های آینده هراسانه به دست حکومت و تحمیل شده به خود حکومت و عامه مردم قدرت انتخاب را سلب کرده است بحران های موود در کشور از حد متعارف فراتر رفته است.
مسئله اساسی این است که به اعتبار منازعات هژمونیک بین قدرت های دنیا یکی از کانون های اصلی تسویه حساب آنها منطقه خاورمیانه و خلیج فارس است. در چنین شرایطی راه نجات ایران از مسیر تدوین یک برنامه توسعه ملی می گذرد ولی به واسطه آن آشفتگی هایی که در نظام تصمیم گیری های کشور پدیدار شده است، تصمیم گیران ترجیح می دهند که از برنامه ریزی به مثابه یک مناسک استفاده کند.
مومنی در پایان سخنان خود اذعان داشت: ما خیلی شفاف و صریح می گوییم راه نجات این است که نهاد علم بر فراز نظام های توزیع رانت و ایجاد فساد و اضمحلال قرار بگیرد. ادعای ما این است که فرهنگستان علوم بدون توقع و مفید برای کشور و حکومتگران باشد. اگر چنین چیزی اتفاق بیفتد ما می توانیم به اینکه کشور در کادر برنامه نجات بخش میان مدت به سمت برون رفت از این بحران و نیل به شرایط عادی و اعتلا بخش قرار بگیرد. این مسئله در درون ساختار قدرت هم با موانع ذهنی پرشمار هم با موانع نهادی پرشمار و یک نظام توزیع منافع رانتی روبرواست بنابراین اگر نظام تصمیم گیری های اساسی کشور اصل مسئله را به رسمیت بشناسند و راه را برای نقش آفرینی موثر اهل علم باز کنند می توان این نوید را داد که هنوز شرایط کشور در سطوحی است که با سرپنجه خرد و دانایی از عهده گرفتاری هایش بر بیاید.
دیدگاه تان را بنویسید